شوشان ـ جعفر دیناروند :
علم و علم آموزی را باید از واژه های مهم در طول حیات بشر دانست.انسان هایی که از این طریق، با کمترین امکانات به پیشرفته ترین وسایل دست یافته اند.بیماری هایی که جان هزاران انسان را در طول فعالیت های خود می گرفت، به دست مردان و زنان دانشمند مدفون شدند و از این دنیای خاکی رخت بر بستند.علم را باید گرفت.علم دادنی نیست.شاید بعصی بر این تصورند که با تلاش دیگران و زمینه سازی برای تولید علم، نیازی به فعالیت های جانبی نباشد.چنین تصوری از این نظر باطل است که آدمی را موجود پذیرنده به حساب آورده اند.گرفتن معرفت و به دست آوردن آن را تحصیل گویند.درست است که تحصیل با علم آموزی رابطه ی نزدیکی دارد اما باید بدانیم که هرگز تحصیل، علم آموزی نیست.در درون تحصیل, آموختن علم نیز انجام می گیرد.تلاش ها برای انتقال دانستنی ها از یک خط ارتباطی به سمت دیگر, در جریان همیشگی, صورت می پذیرد ولی این را نباید با تحصیلی که منجر به گرفتن می شود، یکی دانست.
شاید این نوع برداشت های غلط, در نگاشتن کلمات, به جای یکدیگر, از مهم ترین مشکلات فعالیت های علمی باشند.باید جداسازی های لغوی در دستور کار علما و دانشمندان قرار گیرد تا بدینوسیله, شفاف سازی و تشخیص مسیر درست, قابل دسترسی باشد.تحصیل به عنوان یک واژه ی مستقل برای خود دارای معنا و مفهومی است که اگر درست بررسی نشود, ممکن است, منجر به کجروی های متعددی گردد.ما امروز شاهد این نوع بد برداشتی ها هستیم.همان استنباط هایی که بر روش های فعالت علمی تاثیر منفی گذاشته و نوعی کند کاری را به دنبال داشته است.
گاه فعالیت های علمی افراد نیز به عنوان تحصیل مد نظر قرار می گیرند.اشکالی در این فعالیت ها نیست اما، باید توجه داشت که تحصیل، خود نوعی فعالیت محسوب می شود و همه ی آن نیست.تحصیل یکی از مباحث مهم در علم آموزی است.
باید آن را به شکلی مفصل، با زوایایی مختلف، مورد نقد و بررسی قرار داد.شاید نقد کردن آن، نوعی حمله هم باشد اما، این تصور که با سبک و سنگین کردن آن ، حقیقت، نمایان می شود، جنبه ای امیدوارانه دارد.تحصیل به عنوان یک لغت و نیز روندی برای پیشرفت علم و افزایش معلومات و دانستنی ها ، نیازمند مطالعه ای عمیق است.
ساده اندیشی است که گاه گفته می شود، تحصیل واژه ای بدیهی، روشن و مبراست.این،باید به صورت همه جانبه و گسترده در دو جهت نظری و عملی مورد دقت و ظرافت باشد.
این، نیازی مبرم برای حرکت درست و حساب شده است.نظریه پردازی تنها در چار چوب معین کردن کارها،فعالیت های علمی و عملی، بدون معنا یابی، نوعی نقص محسوب می شود.
در درون نظریه پردازی یا مشخص نمودن معنا و مفهوم، طریق حرکت و یا بهتر است بگوییم نوع حرکت و فعالیت نیز تعیین می شود.