شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۲۳۱۰
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۸
شوشان ـ جعفر دیناروند :

فعال بودن آدمی در زندگی، یکی از مهم ترین رفتارهای او در طول حیات محسوب می گردد.این مهم حتی در جانواران نیز مستتر است.فعالیت برای زنده ماندن که گاه به راز بقا هم کشیده می شود زیرا، جانواران برای ماندن و در واقع زنده بودن تلاش می کنند.
هر عملی ممکن است قابل توجیه باشد.قتل و شکار برابر با هم قرار می گیرند و رحم و مروت، تحت تاثیر نیاز به ماندن، مدفون می گردند.این خاصیت زنده بودن است.فعالیتی که فقط برای ادامه ی زنده ماندن مطرح است و معنای دیگری ندارد.
به طور مثال، وقتی آهویی در کنار شیری قرار می گیرد که سیر و سیراب است کاملا در امان می ماند.در بسیاری از موارد، این چنین است.البته این که ترحم در حیوانات ممکن است وجود داشته باشد هم، قابل بررسی است اما اصل، ماندن و ادامه دادن حیات است.
در مورد انسان این چنین تصوری نباید موجود باشد.آدمی به دنبال زنده بودن نیست بلکه قصد و منظور او لذت بردن از ماندنی است که آن را زندگی کردن گویند.
مطالعه ی نوع ادامه ی حیات انسان ها نشان می دهد که برای او هر دو تصور زنده و زندگی کردن قابل قبول است.
از این نظر که فعال است تا دنیا را به نفع خود تغییر دهد، موثر بر آن است پس زندگی می کند و از این نظر که دنیا بر او تاثیر گذار و فشار آور، زنده است و نفس می کشد.دنیا برای او تصمیم می گیرد و او "تسلیم” بی چون و چرای اطرافیان است.
بنابراین می توان زنده بودن را با تسلیم بودن یکی دانست.انسان هایی که این چنین هستند، فراوانند.راه می روند اما بدون تاثیر بر اطرافیان تحت تاثیر قرار می گیرند.تسلیم در زنده بودن و زندگی کردن دارای دو معنای متفاوت است.
گردن نهادن در برابر انواعی از فشارها نشان دهنده ی زنده بودن آدمی است اما هرگز زندگی کردن را متجلی نمی کند.
غافل از خود بودن، باعث تسلیم شدن می گردد.کسی که خود را نیرومند نمی داند و زور و بازویی برای مقابله جستجو نمی کند.چنین تصوری برای او، مانند نفس کشیدن زیر دست قصاب است.تسلیم در این مورد خاص، فقط رضایت نیست که دقیق، حرکت بر علیه توانایی های درونی آدمی است.
در مقابل چنین وضعیتی، انسان هایی وجود دارند که تسلیم را معنایی دیگر می یابند.برای آن ها، فعالیت و کوشش نمودن برای ایجاد تغییر در اطراف، بر ای لذت بردن و شادمان بودن، اساسی برای نگرش به آینده ی روشنی است که در پی آن هستند.
زندگی کردن، تسلیم نشدن در برابر حوادثی است که بسیار متفاوت و دارای درجه های مختلفی است.
رام شدن هم نوعی تسلیم شدن است.این بدان معنی است که هر آن چه دیگران می گویند، می پذیرد که در واقع مجبور است بپذیرد.تسلیم در این حالت هم، زنده بودن را نشان می دهد.انسانی که زندگی می کند هرگز این چنین تصوری ندارد.رام شدن در برابر چه چیزی؟ چرا باید دیگران او را فرمان دهند و او رام باشد؟ مگر آدمی وحشی است که قرار است دیگران او را رام کنند؟ فعال بودن آدمی در این معنا نشان دهنده ی متضاد بودن با رام شدن است.منظوردار بودن، نشان دهنده ی زندگی کردن است.همان طور که ممکن است تحت تاثیر عوامل قرار گیرد خود نیز بر دیگران تاثیر گذار خواهد بود.
پس، زندگی کردن با تسلیم شدن رابطه ای عکس دارد.آن که تسلیم می شود، زندگی نمی کند و آن که زندگی می کند، تسلیم نمی شود.تا آخرین لحظه حیات، در تلاش و کوشش است تا وضعیت را به دلخواه خویش تغییر دهد.این دلخواهی، بلهوسی نیست که نگرشی انسانی دارد و آدمیت او را تحت ارزشیابی قرار می دهد.
واگذار کردن هم می تواند نوعی تسلیم در برابر فضای موجود باشد.انتظار از خود نداشتن و دیگران را همه کاره در نظر گرفتن، همان واگذار کردن است.
انسان هایی که این چنین هستند و در انتظار رسیدن به وسایلی برای زنده ماندن می باشند، از نظر ما فقط هنر نفس کشیدن را دارا هستند.
در برابر چنین وضعیتی، افرادی هستند که واگذاری را به سمت خویش، متمایل می کنند.کوشا هستند و از سخت ترین کارها ترسی ندارند.می کوشند تا غالب شوند و در تلاشند تا بهترین ها گردند.از امید و آرزو گرفته تا رسیدن به متعالی ترین درجه در فعالیت هستند.پس، زندگی می کنند و به ان معنا می دهند.
چنین وضعیتی با تسلیم شدن در تضاد کامل است.کار و تلاش را برای خود نوعی تفریح برای رسیدن به اهداف می دانند که بدون شک، والا تر و بالا تر از محدودیت های زنده بودن است.
سپردن نیز می تواند نوعی تسلیم در نظر گرفته شود.افرادی که کار را به دیگران می سپارند و در انتظار دسترسی به وسایل هستند، خود را بی ارزش در نظر می گیرند.در واقع، نمی توانند.قادر به انجام امور نیستند.در انتظار مرگند.لذتی در آن ها متصور نیست.مانده اند تا غذایی دریابند و آبی سیراب کنند.سپردن کارها و مسئولیت ها به دیگرانی که از آن ها بهترند.این وضعیت، فقط زنده بودن است.در کنار و ضدیت با آن،سپردن کارها به وسیله ی خود و دیگران به سمت خویشتن است.تلاش هایی برای به دست آوردن زیبایی هایی که منتظرش است.کارها را به خود سپردن، نشان دهنده ی اعتماد به نفسی است که نیازمند رسیدن به منظورهاست.
سپردن در برابر گرفتن، بسیار حیاتی است.کوشش برای رسیدن به انواعی از خواسته های انسانی که او را ارزشمند و قابل اعتماد می نماید.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار