شوشان ـ یونس آبادی :
پارکی به قدمت ۶۰ سال که روزگاری به عنوان نگین سبز شهر هندیجان میدرخشید، اکنون تنها سایهای محو از گذشتهی باشکوه خود است. این پارک که در دهه ۴۰ خورشیدی به همت شهردار وقت،شاه رفیع علوینژاد و با تلاش کشاورزان و باغداران بومی به یکی از سرسبزترین بوستانهای استان خوزستان تبدیل شد، امروز در سایهی بیتوجهیها و تصمیمات بدون کارشناسی، به فضایی بیروح و خسته بدل شده است.
در دهه ۶۰، پارک ۱۸ فروردین آنچنان از درختان انبوه پوشیده بود که بهحق لقب «جنگل شهری» بر آن گذاشته شده بود.درختان میوه انار،لیمو،انگور،پرتقال و انواع گلها مکانی برای آسایش مردم، تنفس طبیعت و خاطرهبازی نسلهای پیدرپی؛ اما با گذشت زمان، تیشهای بر پیکر سبز آن فرود آمد که هر روز عمق بیشتری یافت.
نخستین زخم، در دوران دفاع مقدس، زمانی وارد شد که بخشی از پارک هدف بمباران رژیم بعث عراق قرار گرفت. هرچند این جراحت با روح ایستادگی مردم التیام یافت، اما زخمهای مدیریتی سالهای پس از آن، زخمی عمیقتر بودند؛ زخمهایی که نه از دشمن، که از دل تصمیمگیران داخلی بر تن آن نشست.
شوراهای شهر متوالی و شهردار های بدون برنامهریزی بلندمدت، به جای حفاظت از این فضای سبز ارزشمند، هر روز بخشی از آن را به کاربریهای جدید اختصاص دادند؛ از ساختمان شورا و مجتمع فرهنگی گرفته تا بخشی با تابلوی پارک بازنشستگان،پارک بانوان و حتی آرامگاه والا مقام شهدای گمنام. هرچند برخی از این اقدامات با نیت فرهنگی و مذهبی همراه بود، اما گسترش این فضاها بدون مطالعه و هماهنگی قانونی، هویت پارک را دگرگون کرد.
امروز این بوستان تاریخی، با زمینهایی خشک، بدون آلاچیق وسایل بازی و فضای سبزی نحیف، بیشتر به صحنهای پس از جنگ جهانی شباهت دارد تا فضای نشاط عمومی. پیمانکارانی بدون تخصص، تجهیزات ارزان و بیکیفیت،در این خصوص اکبرشنبدی عضو شورای شهر بارها در مورد بکار بردن مصالح نامرغوب، بی کیفیت و سپردن کارها به پیمانکاران خاص هشدار داده بود.همچنین روندی لاکپشتی در بازسازی، امید مردم به بازگشت روزهای طلایی را کمرنگ کرده است.
شهروندان میپرسند:چرا هیچگاه نظر آنها در تغییرات مبلمان شهری لحاظ نمی شود؟چرا مطالبه گری آنها بدون نتیجه می ماند؟!ایا تغییر کاربریها با مصوبه قانونی و مستندات روشن انجام می شود و نقش نظارتی شورای شهر کجاست؟
و مهمتر از همه، چرا برای ساخت یک مجموعه، باید طبیعتی دیگر نابود شود؟
کارشناسان حوزهی محیطزیست باید هشدار میدادند تخریب پارک و فضای سبز آن چه آسیب جبرانناپذیری به سلامت روحی و زیستی شهر وارد کرده است.
پارک ۱۸ فروردین میتوانست یک قطب گردشگری محلی باشد؛ فرصتی برای جذب خانوادهها، ترویج سبک زندگی سالم و احیای بافت سبز شهری. اما اکنون با سیاستهایی سردرگم، نه گردشگری دارد، نه هویت، و نه آرامش.
آیا وقت آن نرسیده است که شهرداری و شورای شهر در رویکرد خود بازنگری کنند؟
آیا آینده فرزندان این شهر، ارزش آن را ندارد که فضای سبز به جای سازههای بیروح اولویت داشته باشد؟
پارک خاطرهها، هنوز امید زنده شدن دارد؛ اگر مسئولان بخواهند.