شوشان - سید موسی بلادیان : امروز دوازدهم ربیع الاول به قول مرحوم کلینی و مسعودی و برادران اهل سنت میلاد مسعود حضرت رسول اکرم است. البته غالب تاریخ نویسان و علمای شیعه هفدهم ربیع الاول را فرخنده سالروز میلاد خاتم المرسلین حضرت محمد بن عبداله (ص) می دانند که پنجاه و سه سال پیش از هجرت در مکه معظمه به وقوع پیوست. پدر بزگوار رسول خدا عبداله و مادر گرامیش آمنه بود. هنوز در رحم مادر بود که پدرش در سفر بازرگانی شام در مدینه درگذشت و جدش عبدالمطلب به فراست دریافته بود که نوه اش آینده درخشانی دارد. هشت ساله بود که جدش عبدالمطلب درگذشت و طبق وصیت او ابوطالب عموی بزرگش عهده دار کفالت او شد.
ابوطالب نیز از رفتار عجیب این کودک که با سایرکودکان شباهت نداشت در شگفت می ماند. هرگز دیده نشد مانند کودکان همسالش نسبت به غذا حرص و علاقه نشان بدهد، به غذای اندک اکتفا میکرد و از زیاده روی امتناع می ورزید.
برخلاف کودکان همسالش و برخلاف عادت و تربیت آن روز ، موهای خویش را مرتب و سر و صورت خود را تمیز نگه می داشت ابوطالب روزی از او خواست که در حضورش جامه هایش را بکند و به بستر رود، او این دستور را با کراهت تلقی و چون نمی خواست از دستور عموی خویش تمرد نماید رو به عمو کرد و گفت: روی خویش را برگردان تا بتوانم جامه ام را بکنم. ابوطالب از این سخن کودک در شگفت شد زیرا در میان اعراب آن روز حتی مردان بزرگ از عریان کردن همه قسمتهای بدن خود احتراز نداشتند. ابوطالب می گوید: من هرگز از او دروغ نشنیدم، فوق العاده عطوف و مهربان و با محبت بود. در بزرگی و دوران نبوت نسبت به فرزندان مسلمین مهربان و با محبت بود. گاه مادران، کودکان خردسال خویش را به پیامبر رحمت می دادند که برای آنها دعا کند، اتفاق می افتاد که آن کودکان روی جامه اش ادار می کردند که موجب ناراحتی مادران می شدند و می خواستند مانع ادرار بچه ها شوند اما آن حضرت آنها را از این کار به شدت منع می فرمود و می گفت مانع ادامه کار کودک نشوند و اینکه جامه من نجس بشود اهمیت ندارد و آنرا تطهیر می کنم. پیامبر به نظافت و بوی خوش علاقه شدید داشت هم خودش رعایت می کرد و هم به دیگران دستور می داد. به یاران و پیروان خود تاکید می نمود که تن و خانه خویش را پاکیزه و خوشبو نگهدارند. پیامبر همچنین سفارش می فرمود که روزهای جمعه غسل کنند و خود را معطر سازند که بوی بد از آنها استشمام نشود و آنگاه در نماز جمعه حضور یابند. پیامبر از بیکاری و بطالت متنفر بود و می فرمود: خدایا از کسالت و بی نشاطی ، از سستی و تنبلی و از عجز و زبونی به تو پناه می برم. مسلمانان را به کار کردن و تولید تشویق می فرمود و می فرمود: « عبادت هفتاد جزء دارد و بهترین جزء آن کسب حلال است.» در دوران جاهلیت با گروهی که انها زا نیز از ظلم و ستم رنج می بردند برای دفاع از مظلومان و مقاومت در برابر ستمگران هم پیمان شد، این پیمان در خانه عبداله بن جدعان از شخصیت های مهم مکه بسته شد و به نام « حلف الفضول » نامیده گردید. پیامبر بعدها می فرمود که حاضر نیست آن پیمان شکسته شودو اکنون نیز حاضرم در چنین پیمانی شرکت کنم.
در میان خانواده بسیار مهربان و نسبت به همسران هیچگونه خشونتی نمی کرد و این برخلاف خلق و خوی مکیان بود، او حتی بد زبانی برخی از همسران را تحمل می کرد و به حسن معاشرت با زنان سفارش و تاکد می کرد و می فرمود همه مردم دارای خصلت های نیک و بد هستند و مردم نباید تنها جنبه های ناپسند همسر خویش را در نظر بگیرد و همسر خود را ترک کند چه هرگاه از یک خصلت او ناراحت شود خصلت دیگرش مایه خشنودی او است و این دو را باید با هم به حساب آورد. در سلام کردن به همه حتی به کودکان و بردگان پیشی می گرفت و پای خود را جلو هیچکس دراز نمی کرد و در حضور کسی تکیه نمی نمود.
غالبا دو زانو می نشست و جلساتش دائر هوار بود تا مجلس بالا و پایینی نداشته باشد و همه جایگاه مساوی باشد اگر سه روز یکی از اصحاب خود را نمی دید سراغش می گرفت و چنانچه مریض بود به عیادتش می رفت و چنانچه گرفتاری داشت کمکش می نمود. در مجالس تنها به یک فرد نگاه نمی کرد و یک فرد را به تنهائی مورد خطاب قرار نمی دارد بلکه نگاههای خود را در میان جمع تقسیم می کرد و از اینکه بنشیند و دیگران خدمت کنند تنفر داشت، از جا بر می خاست و در کارها شرکت می کرد و می فرمود : خداوند کراهت دارد که بنده ای را ببیند که برای خود نسبت به دیگران امتیازی قائل شده است.