شوشان - عبدالرحیم سوار نژاد: بلای تنگی نفس که چند سال است شدیدا" به جان مردم این دیار افتاده است علاوه بر کاهش توان نیروی انسانی ،شادابی و طراوت اجتماعی را نیز تحت الشعاع قرار داده و گاهی فعال ترین افراد در عرصه های مختلف را در کنج خانه به درد و رنج خانه نشینی مبتلا نموده است و متاسفانه به جای چاره جویی روز به روز تعداد بیشتری به دامان این بلا می افتنند ! تا این رنج زجر آور با موسیقیای خس خس هایی که از سینه برمی خیزد جای ترانه های طرب انگیز رابگیرد و امیدها را در موسمی که گل های امید جوانه زده اند بر باد رفته بینند.
در مورد عوامل تنگی نفس مردم خوزستان بسیار گفته اند و دلایل بی شماری آورده اند و گاهی با بهانه صنایع آلاینده محیط زیست بخشی از صنعت و سرمایه های عظیم استان مورد یورش قرارگرفته تا با محرومیتی مضاعف ، سرمایه گذاری ها متوقف یا پروژه ها جابجا شوند ! و من در این خصوص وارد نمی شوم چون در حوزه تخصصم نبوده و به اهل فن می سپارم ولی در زمره کسانی هستم که به بلای مصیبت بار تنگی نفس مبتلا شده ام و شدت آن گاهی به حدی می رسد که در حالت بیهوشی، اعضای مظلوم خانواده با دستپاچگی به بیمارستان می برند و بستری می شوم و بجای طبیعت زیبا برای زندگی با کپسول اکسیژن خوگرفته ام و کپسول فلزی در این رفاقت که همه از من و من از آنها بریده ام او رسم رفاقت را بجا می آورد !
تا مدت های پیش هر از چندگاهی با مراجعه به پزشک متخصص به نام دکتر اسماعیل ایدنی در بیمارستان آریا ، بر تنگی نفس غالب می شدم و با نسخه های شفابخش آقای دکتر می توانستم در جمع حضوریابم و در اجتماع فعالیت کنم و چوندیگران در پیاده روهای ناموزون خیابان قدم بزنم و رفاقتم با کپسول آهنی کمرنگ گردید و بتوانم با توجه به شرایط سنی برای عبرت فرزندان خاطره نویسی کنم .جمع زیادی نیز که در مطب پزشک فوق تخصص ریه صف می کشیدند تا با پیچیدن نسخه ای بتوانند به زندگی عادی بازگردند را همیشه مشاهده می کردم و چون من نگران نبودند و بردباری و استمرار در کار دکتر ایدنی را تحسین می نمودند!
گاهی که پرواز آقای دکتر از مأموریت تأخیر داشت انتظار طولانی بیماران نیز خستگی نداشت وصبورانه تاپاسی ازشب منتظر می ماندندتا طبیب بیاید تا با او نفسی تازه کنند!.
دکتر ایدنی که بود راحت بودیم و امیدوار وبااین امیدواری زندگی می کردیم که اعلام گردید :دکترایدنی بعنوان رئیس دانشگاه علوم پزشکی منصوب شد. همه بیماران آسمی و ریوی از این انتصاب خوشحال شدند! ومی پنداشتند که با شناخت ایشان از این بیماری شرایط بهتری فراهم خواهدشد!حتی وقتی استاندار استان با انتصاب آقای دکتر مخالفت نمود بسیاری از مبتلایان به این رنج سوغاتی تنگی نفس با دلخوری از استاندار تمام قد به دفاع ازوی برخاستندشایدگشایشی شود ولی چنین نشد!
وقتی در موعدی که نوبت ویزیت گرفته بودم به مطب مراجعه کردم خانم منشی گفت:آقای دکتر به دلیل اینکه رئیس دانشگاه شده است مریض نمی بیند! پرسیدم کسی را معرفی نکردند؟ پاسخ منفی بود و گفتند:خودتان دکتری را انتخاب کنید!مانده بودم در این وانفسای نفس تنگی و کمبود پزشک متخصص باید به کجارفت با اسپری خود را آرام نمودم؟
لااقل کسی را جانشین معرفی می نمود یااینکه کسانی را که از ماه ها قبل نوبت داده بودند ویزیت می کرد بعد به نحوی آنها را به مراکزی هدایت می نمود . اسپریهایم تمام شد و بدون نسخه پزشک ارائه نمی دهند ، سرگردان به دنبال پزشک در اهوازبا گامهای لرزان و نفس بریده براه افتادم و روز از نو و روزی از نو و دوباره باید اقدامات اولیه پزشکی شامل آزمایش،رادیولوژی،سیتی اسکن،تست ریه را انجام دهم و دوباره مدتی گوشه نشینی و رفاقت با آهن را به دلیل ریاست طبیب بر دانشگاه برمی گزینم !
حالا برخلاف روزهای اول می گویم ای کاش آن روز که دکتر مقتدایی مخالفت کرد وزیر بهداشت می پذیرفت ! امروز رنج سرفه های ممتد و مزاحمتی که در ایجاد آلودگی صوتی !! می نمایم را نداشتم و می توانستم با بسیاری دیگر از درماندگان از نفس افتاده راه را با امید برویم و شادباشیم. جناب آقای ایدنی به ما بگویید چه کنیم!؟ بی تاب شده ایم و نفس تنگی امانم رابریده است .نفس نفس می زنم چون پرنده ای به قفس ،جناب دکتر ایدنی ما را که سخت به تونیازداریم دریاب که بسیار در رنجیم!.ریاست دانشگاه به رنجیدن و شکستن دل نمی ارزد!! وامروز با رئیس بودنت مخالفیم چون دوستت داریم برای نفس کشیدن و زندگی . مگذار تا روزی شود تا شعر شهریار را بخوانیم که :
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟
بی وفا، بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ؟
نفس تنگی کلافه ام کرده است و خس خس سینه .
savarnejad@yahoo.com