شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۶۶۶۴
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۵:۱۱
شوشان - عبدالرحیم سوار نژاد : در میان اشعار شاعران که در کتب درسی آمده است و گاهی معلم ادبیات از دانش آموزان می خواست تا آن را حفظ کنند شعر زیبای «هرچه کنی کشت،همان بدروی» پروین اعتصامی را در کنار «سنگ و عقاب» و «بازباران» هنوز در حافظه دارم اماشعر زیبای پروین در حال حاضر که دوره میانسالی را سپری می کنم بیشتر برزبانم جاری می شود زیرا حالا پی می برم که چقدر بانوی شاعرشعر را مملو از مضامین اخلاقی سروده است که نکات مندرج در مصرعهای ابیات شیوه هایی ارزشمند و پیام هایی راهگشا را برای تعیین سرنوشت و بهره مندی از حیات و ایجاد همدلی نشان می دهند و درمی یابم که امروز بیش از همیشه ضرورت تقویت این نگرش بسیار احساس می شود.
پیامی که باید گرفت و مراد نگارنده از اشاره به سروده، توجه به خدمت صادقانه و بی منت به انسان ها بدون در نظر گرفتن منافع شخصی است که پرداختن به آن فردای فرد را بیمه می سازد و نام او را در زمره نیکان در اوراق تاریخ حک می نماید و مشکل عمده مدیران که اشعار کتب درسی را از بر نکردند، اسارت در نگاه اردوگاهی و گذشتن بی پروا از فردااندیشی است و تثبیت این روند به تدریج بصورت عادت در آمد و موجب گردید تا با تغییر هر دولت اولین مطالبه جدی مردم که بر همه نیازهایشان ترجیح می دهند تغییر مدیران باشد! حافظه مدرسه ایم سروده پروین شعر ایران را به یاد می آورد که چنین سرود :
هر چه کنی کشت، همان بدروی/ کار بد و نیک، چو کوه و صداست
سبزه بهر جای که روید، خوش است/ رونق باغ، از گل و برگ و گیاست
راستی آموز، بسی جو فروش/ هست در این کوی، که گندم نماست
نان خود از بازوی مردم مخواه/ گر که تو را بازوی زور آزماست
در هر مصرع درس بسیار نهفته است و پر از نورند و اعتقاد دارد که برای شکوفایی و بهره وری لازم است مقاومت کرد و سدها را شکست و با تکیه بر خویش و توانمندی های داخلی برای تأمین نیازها چاره اندیشی نمود و با مردم داری شرایط را جهت بهبودی امور فراهم آوریم که در برخورد با انسان ها باید ظرفیت ها را شناخت و متناسب با آن رفتار کرد که به یقین با همان معیار و ملاکی که دیگران را مورد سنجش قرار می دهیم خودمان نیز مورد ارزیابی قرار خواهیم گرفت پس معیار ها را در نظر بگیریم و انصاف را در داوری ها و بررسی قابلیت ها و شایستگی افراد رعایت کنیم که شایسته سالاری را در دایره تنگ نگاه صرف خویش محبوس نسازیم . خود را محور داوری و به خود نگریستن مرا به یاد حکایتی درمورد ملانصرالدین انداخت که می گویند:

ملانصرالدین در روستایی زندگی می کرد که در نزدیکی آنجا مکان مرتفعی قرارداشت که شب ها باد می وزید و فوق العاده سرد می شد.
دوستان ملا به وی گفتند: اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی, ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.

ملا قبول کرد, شب در آنجا رفت و تا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت: نه, فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است. دوستان گفتند: همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.

ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید. دوستان یکی یکی آمدند, اما نشانی از ناهار نبود گفتند: ملا, انگار نهاری در کار نیست. ملا گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده, دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود. ملا گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. 

دوستان به آشپزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید. دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند: ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند. ملا گقت: چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟ شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.

پس آنچه بر دیگران وارد کنید همان نیز بر شما وارد خواهد شد لذا مهربان باشیم و منصف و قدر زحمات دیگران را بدانیم که قدر شناسی گوهر درخشان ماندگاری و نفوذ در قلوب و زدودن نفرت است.

savarnejad@yahoo.com
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار