شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۷۲۰۰
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۲:۵۲
دکتر بیات محمدی : از 3 هزار سال پیش از میلاد در آسیای غربی از جمله ایران دو عید رواج داشته است. عید آفرینش یا همان عید مهرگان در اول پاییز و عید نوروز یا عید رستاخیز که در بهار برگزار می شده است و یادآور زنده شدن انسان ها در روز رستاخیز است. از آن تاریخ تاکنون نوروز هر سال تکرار می شود. در علم و ادب تکرار ملال آور است عقل نیز تکرار را نمی پسندد، اما احساس تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است، طبیعت را از تکرار ساخت اند، جامعه با تکرار نیرومند می شود، احساس با تکرار جان می گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت، احساس و جامعه هر سه دست اندرکارند.
نوروز که قرن های زیادی است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد، جشن جهان است و روز شادمانی زمین، آسمان، آفتاب و جوشش شکفتن ها و شور زادن و سرشار از هیجان هر آغاز . جشن های دیگران غالباً انسان ها را از کارگاه ها ، مزرعه ها و کوچه ها و خیابان ها در میان اتاق ها و سالن ها و پشت درهای بسته جمع می کند در کافه ها، کاباره ها و زیرزمینی ها در فضای گرم از نفت، روشن از چراغ، فروزان از دود زیبا از رنگ و آراسته از گل های کاغذی، مقوایی و مومی، اما نوروز دست مردم را می گیرد و از زیر سقف ها، درهای بسته، لای دیوارهای بلند به دامن آزاد و بیکران طبیعت می کشاند: گرم از بهار، روشن از آفتاب ، لرزان از هیجان آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران، آراسته با شکوفه، سبزه و معطر از بوی باران، بوی پونه بوی خاک/ شاخه های شسته، باران خورده، پاک ...
نوروز خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت، هر سال این فرزند فراموشکار که سرگرم کاره های مصنوعی و ساخته های پیچیده خود، مادر خویش را از یاد می برد، با یادآوری های وسوسه آمیز نوروز، به دامن وی باز می گردد و با او این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می گیرد، فریادهای شادی می کشد، حیات دوباره می گیرد و بدین گونه است که نوروز بر خلاف سنت ها که پیر می شوند و فرسوده و گاه بیهوده، رو به توانایی می رود. نوروز نیاز ضروری جامعه و خوراک طبیعی یک ملت است. دنیایی که بر تغییر و تحول، در هم ریختن و از دست رفتن بنا شده است...
هیچ ملتی با یک نسل و دو نسل شکل نمی گیرد، ملت مجموعه پیوسته نسل های متوالی بسیار است، اما زمان این تیغ بی رحم، پیوند نسل ها را قطع می کند، میان ما و گذشتگان مان آنهایی که روح جامع و ملت ما را ساخته اند، دره هولناک تاریخ حفر شده است تنها سنت ها هستند که پنهان از چشم جلاد زمان ما را از این دره هولناک نجات می دهد و با گذشتگان و گذشته های مان آشنا می سازد. در چهره مقدس این سنت هاست ، که ، حضور آنان را در زمان خویش و در خود خویش احساس می کنیم، حضور خود را در میان آنان می بینیم و جشن نوروز یکی از زیباترین و استوارترین سنت هاست. در آن هنگام که مراسم نوروز را بپا می داریم گویی خود را در همه اعصار گذشته حاضر می بینیم و صحنه های تاریک و روشن و صفحات سیاه و سفید تاریخ ملت کهن، در برابر دیدگان مان ورق می خورد و رژه می رود. بی شک روح در این فصل زاده شده است و عشق در این روز سرزده است و زمان باوی آغاز شده است، اسلام که همه رنگ های قومیت را زدود و سنت ها را دگرگون کرد نوروز را جلای بیشتری داد و آن را با پشتوانه استوار خویش از خطر زوال مصون داشت. انتصاب علی (ع) به خلافت و نیز انتخاب علی (ع) به وصایت در غدیر خم هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی ! آن همه اخلاص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی (ع) و ولایتش داشتند پشتوانه نوروز شد، نوروز که با جان ملیت زنده بود روح مذهب نیز به خود گرفت سنت ملی و نژادی با ایمان مذهبی و عشق نیرومند تازه ای که در دل های مردم این سرزمین برپا شد و پیوند خورد و محکم و مقدس شد در دوران صفویه رسماً شعار شیعی شد مملو از اخلاص و ایمان و همواره با دعاها و اذکار و اوراد، ویژه خویش، آنچنان که یک سال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد و پادشاه صفوی آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز .
ما در این ایام، در این لحظات آفرینش، نوروز را ارج می نهیم و در عمق وجدان خویش به پای مردی خیال همه نوروزهایی که در زیر آسمان پاک و آفتاب روشن سرزمین ما برپا شده است با همه زنان و مردانی که خون آنان در رگهای مان می دود و روح آنان در دلهای مان می زند شرکت می کنیم و بدین گونه بودن خویش را به عنوان یک ملت سرافراز و مجاهد در تندباد ریشه برانداز زمانه ها و در هجوم غرب غارتگر در این میعاد گاهی که همه نسل های تاریخ  و اساطیر ملت، حضور دارند با آنان پیمان وفا می بندیم و امانت عشق و صداقت و پاکی را از آنان ودیعه می گیریم که هرگز نمیریم و دوام راستین خویش را بنام ملتی متدین و راست قامت در این صحرای عظیم بشری که ریشه در عمق سرشار از غنا و قداست و جلا دارد و برپایه اصالت خویش در رهگذر تاریخ ایستاده است بر صحیفه عالم ثبت کنیم.
گشت گرداگرد مهر تابناک، این سرزمین / روز نوآمد و شد شادی برون زندر کمین
ای تو یزدان، ای تو گرداننده مهر و سپهر / برترینش کن برایم این زمان و این زمین 

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار