برایم جالب بود که سرپرست یکی از معتبرترین دانشگاه های علوم پزشکی کشور بدون راننده و با همراهی همسرش به خانه بر می گردد...
دکتر علیرضا مخبر دزفولی: مسافری داشتم امشب و به انتظارش در سالن فرودگاه اهواز نشسته بودم...
اتفاق اول:حساسیت مسابقات فوتبال و وجود احتمال قهرمانی لیگ برتر خلیج همیشه فارس برای 5 تیم، باعث شده بود که تجمع منتظران و مسافران دراطراف تلویزیون های نصب شده در فرودگاه غیرمعمول باشد.
به نحو عجیبی صداوسیمای ملی به جای پخش بازی تیمی که احتمال بیشتری برای قهرمانی اش وجود داشت یعنی فولاد خوزستان و گسترش فولاد تبریز، ترجیح داده بود که بازی تیم استقلال تهران و تراکتورسازی تبریز را از شبکه ی سوم و بازی فولاد خوزستان را از شبکه ی ورزش پخش کند که البته الحمدلله نتیجه ی نهایی دندان شکن بود !
بگذریم ...مشغول خواندن زیر نویس مسابقات دیگر بودم که تراکتورسازی گل زد و عده ای حدود 10 درصد جمعیت تماشاگران به هوا پریدند !....لحظاتی بعد استقلال گل مساوی را زد و باز عده ای حدود 30 درصد جمعیت به هوا پریدند !...لحظاتی بعد پرسپولیس گل زد و باز در همان حد استقلال، عده ای شادمان شدند. چند لحظه پسرم حواسم را پرت کرد و کتابی را که از کتابخانه سیار فرودگاه برداشته بود و می خواند نشانم داد که یک هو دیدم قریب به اتفاق جمعیت فرودگاه صدای هورای شان و کف و سوت شان فضای فرودگاه را لرزاند و ایستاده شروع کردند به تشویق !
تصویر را که نگاه کردم دیدم فولاد به تیم گسترش گل زده است...
به روزهایی فکر کردم که تماشاچیان فوتبال در خوزستان در استادیوم های استان مان نیمی شان طرفدار پرسپولیس و نیمی شان طرفدار استقلال بودند ...اما امروز تیم فولاد تبدیل به یکی از نمادهای افتخارآمیز و سمبل های اتحادآفرین و بخشی از هویت جمعی خوزستان شده است هم چنان که کارون خروشان نماد غیرت و سلحشوری مردان و زنان این دیار دیرپا است .
این مهم حاصل نشده است مگر به برکت تلاش کارکنان زحمتکش و با وجدان و صبور این شرکت عظیم و افتخارآمیز تولیدی و مجاهدت و مدیریت و برنامه ریزی مدیران عالی آن و توجه مدبرانه مجموعه ی مدیریتی باشگاه فولاد به استعدادیابی و پرورش نوجوانان بومی و نیز استفاده از مربیان ایرانی خوشنام و بی حاشیه و اخلاق مدار و عدم استفاده از بازیکنان پرتوقع و اسمی ولی بی خاصیت !... به این همه باید اضافه کرد حمایت شورانگیز مردم و مسئولین محلی از این تیم یکدست و خوش ترکیب را.
در هر حال قهرمانی تیم فولاد خوزستان را به همه ی هم استانی های عزیزم صمیمانه تبریک و تهنیت عرض می کنم.
اتفاق دوم:در قسمت خروجی پروازها منتظر بودم، مسافرم که رسید به من گفت دکتر ایدنی سرپرست دانشگاه جندیشاپور در پرواز من بوده است.به احترام حقی که به عنوان استادم گردن من داشته و دارد، ماندم تا رسید و با او هم دیده بوسی کردم و تبریک سال جدید را گفتم.چند قدمی با هم همراه شدیم تا درب خروجی و چشمم می گشت دنبال راننده اش که حتما به پیشوازش آمده است ولی هر چه چشمم چرخید خبری از راننده نبود !
در همین تفکر بودم که خانمی لبخندزنان به سمت مان آمد و بعد از معرفی دکتر ایدنی متوجه شدم که خانم ایشان است که اتفاقا از پزشکان حاذق و فوق تخصص استان ماست و اصالتا اهل مشهد.برایش بیمار گاهی معرفی می کردم ولی تا امروز او را ندیده بودم.خلاصه این که در زمانه ای که خودروهای دولتی حتی خریدهای روزانه بعضی مسئولین را انجام می دهند برایم جالب بود که سرپرست یکی از معتبرترین دانشگاه های علوم پزشکی کشور بدون راننده و با همراهی همسرش به خانه بر می گردد...
جالب تر این بود که خانمم به من گفت که در پرواز رفت هم دکتر ایدنی را دیده است که وقتی به تهران رسیده در صف گرفتن تاکسی سرویس بوده است !! و می گفت که من با تعجب به این اتفاق نگاه می کردم.
ممکن است کسانی بگویند که ایشان مثلا در سفر شخصی بوده حتی اگر چنین هم باشد این حرکت او درس آموز است و ای کاش همه ی مسئولین در استفاده از بیت المال چنین صادقانه و غیرشعاری، سخت گیر باشند.این دو بشارت برای من به عنوان یک خوزستانی چندان شادی آفرین بود که امشب دست به قلم شوم و برای مردم هم استانی ام آن ها را بنویسم .برای مردمی که خادمان صادق شان را دوست دارند چه در عرصه ی تولید باشد ، چه ورزش و چه بهداشت و درمان ...به امید روزهایی پر از خبرهای خوش و عزت بخش برای خوزستان و خوزستانی ...