شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۹۰۷۵
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۱
ازجمله آفتهای موجود دستگاه عظیم تعلیم و تربیت اعتقاد و باورمندی مجریان به امر فرماندهی و فرمانبری در درون سیستم است !

یعنی اینکه تبعیت پذیری و تمکین درون سازمانی صرف، بیش از هر مقوله دیگر مورد توجه مجریان آموزش و پرورش قرارداردبه این معنا که بهترین و نمونه ترین کارکنان در نگاه مدیران کسانی هستند که اوامربالادستی که در اتاق های دربسته بدون مشارکت معلمین مصوب و اتخاذ می شوند را بدون یک بررسی صرف یا ارائه پیشنهاد اجرا می کنند و در نگاه حاکم بر سیستم ،نخبگی،برجستگی،فرزانگی و نمونگی از همین بسترمعنا می گیرد!

 ابتکار و خلاقیت و نوآوری درهمین راستا تعریف می شود ! و عوامل جبرا" بدون مطالعه و تبعات تصمیمات، صرفا" به دستور مافوق توجه داشته که به دلیل عدم تطابق فرامین با توانایی های ذاتی و فکری مخاطبین و تعیین محدوده زمانی جهت امر یادگیری و یاددهی موجب میگردد تا از این مجموعه دانش آموز پرسشگر خارج نشود و معلم مبتکر و منتقد رشد نیابد بلکه بالعکس ریا و تظاهر همراه با تملق وخودبینی گسترش یافته و خروجی سیستم حامل انباشتی از توقعات غیر معقول باشد که به توسعه و ابداع فضای بانشاط نمی اندیشد و توان قدرت عوامل جامعه جهت آداپته شدن با تصمیمات خلوت نشینان به علت همسو نبودن با فرهنگ تحول خواهی کاهش یابدو مبدا و سرچشمه بروز ناهنجاریهای اجتماعی را باید همین نقطه دانست!

در چنین شرایطی ارزیابی دقیق از روند و عملکرد دستگاه به دلیل عدم توان و فقدجسارت لازم بدرستی انجام نمی گیرد و خود سانسوری ناشی از فرمانپذیری صرف،ضعفهای درون سیستم را پنهان و کتمان می سازد ! باید توجه نمود مجموعه آموزش وپرورش یک سیستم است که معلمین (صف)فرآیندآموزش را بابکارگیری مجموعه ای ازسخت افزارهاونرم افزارها به دانش آموزان انتقال می دهند و بخش ستادی (مرکزمدیریت سیستم) نقش سازماندهی ، کنترل، نظارت و تصمیم گیری برفعالیتهای بخش صف را به عهده دارد تاحرکت مبتنی بر سیاستهای اجرایی انجام پذیرد . محیط این سیستم جامعه می باشد که با مجموعه ای از عوامل ونیروهای سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی در تعامل با سیستم، خروجی یا تولید را تعیین می نمایند و آنچه از سلسله مراتب در نظام اداری گفته می شود که منوط به صدور دستور از بالا به پایین است باروال و چرخه تولیدی این سیستم همخوانی ندارد زیرا کتاب همراه با داشته های علمی معلم کیفیت محصول را رقم می زند و مکانیزمهای آمرانه در ارتقای این کیفیت تاثیر نخواهد داشت و در مقابل حتی اُفت محسوس را در رشد باخود خواهد آورد به این معنا که اندیشه قالبی و تعیین کلیشه نمی تواند آموزش و پرورش پویا را رقم زند لذا تعیین فعالیت معلمین از سوی برنامه ریزان باید جای خود را به نظارت بر فعالیتها دهد . 

تولید یاخروجی آموزش وپرورش انسانهایی با داشته های فکری ، اخلاقی و مجهز به فنون و مهارتهای زندگی متناسب با روابط انسانی مبتنی بردیدگاه خداباورانه که نظام و حاکمیت را برای تحقق موعود و تکریم وباروری کرامت انسانی و ارائه الگوی سبک زندگی مناسب اسلامی می شناسد ،میباشند که بتوانند از پیچیدگی های جهان امروز با ظرافت عبور نمایند تا با بسط حلقه اتصال تربیتی انسان و جامعه رضایت خالق هستی فراهم آید و از این فرایندنمونه انسان مؤمن و خالص معرفی شود و گامهای بسوی کمال مطلوب انسانی محقق و محکم گردد. بنابراین همه تلاشها بایددر این راستا معطوف گردد به این معناکه ماهیت فرهنگی سیستم پررنگتر از دیگر ابعاددیده شود یعنی کوشش جدی نمود تا تمامی فعالیتها،برنامه ها ،تصمیم گیریها و تصمیم سازیها ،امکانات وتجهیزات ،نیروی انسانی آموزش وپرورش برای تحقق کسب مهارتها و انتقال مفاهیم اخلاقی بادرنظرداشتن ماهیت اعتقادی وفرهنگی تعلیم وتربیت صورت گیرد. پس می طلبدسکاندار هدایت این مجموعه علاوه بر داشتن قابلیتهای مدیریتی ، سعه صدر و اتخاذ روشهای اخلاق مدارانه را درروابط انسانی ملحوظ نظر قراردهد و قانونمندی را برهر امری مرجح بداندتا بتواند با عدالت توزیعی امورمربوطه را در جهت نیل به اهداف دنبال کند و رضایت جمعی را فراهم آورد و ازسیاست باز ی بگریزد و به آموزش سیاست، سازگار با دیانت که اخلاق در آن نقش بارزتری نسبت به دیگر مقوله ها دارد اهتمام جدی نماید ودر شناساندن حقوق شهروندی به جامعه تلاش کند و همسویی با برنامه های کلان دولت را بپذیرد و درصورت مشاهده نقص در شیوه اجرایی ،پیشنهادات اصلاحی را بجای توقف ارائه کند.

متا سفانه هر چه اززمان پیروزی انقلاب فاصله می گیریم و دورتر می شویم ،با ورود سیاست(نه به معنای تسهیل،هماهنگی و تدبیرامور بلکه به معنای جاه طلبی،قدرت نمایی وخودکامگی) به آموزش وپرورش، نه تنها از اهداف اصلی اموزش وپرورش هم فاصله می گیریم بلکه امورات آن به دست کسانی سپرده می شود که دیدگاه وعملکردشان خارج از اهداف سیستم می باشد وعمده تلاش برای همرنگ نمودن خویش با فضای سیاسی وهمسونمودن با شرایط حاکمیت جناحها و تأمین منافع است و بدون توجه به بالندگی و پویایی سیستم به تثبیت یاارتقا جایگاه با انطباق جناحی خویش در هر برهه ای می اندیشند و همراه نمودن اقشاراجتماعی با سیستم آموزش وپرورش جای خود را به همراه شدن و دنباله روی آموزش و پرورش باموجهای سیاسی جامعه میدهد .

در واقع با تثبیت نگاه سیاست محوربجای مدرسه محور یامعلم محور ویا دانش آموز محور که فرمانبری از ملزومات اصلی واجزا شکل دهنده آن است هدفهای اصلی ومقدس نظام تعلیم وتربیت را فدای تمایلات شخصی ،منافع جناحی،جغرافیایی وقومی می کنند با این توصیف آموزش وپرورش بر خلاف فلسفه وجودی آن ،تحت الشعاع عواملی چون دسته بندیهای سیاسی، قومی وجغرافیایی قرار می گیرد و نقد و پرسش جای خود را به سکوت و تحمل یا توجیه شرایط موجودمی دهد و این روندآسیب های جبران ناپذیری به دانش اموزان وجامعه فرهنگی وارد ساخته و می سازد زیرا درجایی که دستگاه تعلیم و تربیت بجای تأثیر گذاری بر نهادهای اجتماعی،بالعکس تأثیر پذیر از دیگر نهادها گردد ،دستیابی به اهداف و رشد فرهنگی میسر و ممکن نخواهد شد .

این روش وشیوه اداره کردن اموزش وپرورش بر خلاف اولویتهای آموزش وپرورش اعتقادی وانقلابی دوران شهیدان رجایی و باهنر که عبارت بودند از: ا-اخلاقی 2-فکری 3-فنی 4-شخصی جای خود رابه اولویتهای امروزی 1-شخصی 2-فنی 3-اخلاقی( آنهم از نوع منفعلی)4- فکری داده است واین زنگ خطری بزرگ برای جامعه محسوب می شود و باید چاره جویی شود که نگرش شخصی چگونه و چرا اولویت اول دردرون سیستم تعلیم و تربیت قرارگرفته است؟و آیابا شخصی سازی مطالبات اجتماعی ،میتوان آموزش و پرورش اعتقادی را مدیریت نمود؟! 

این رویه وروحیه حاکم نا مطلوب به خصوص در سازماندهی نیروی انسانی آموزش وپرورش آشکار می شود ،جایی که "فرایند نظم وترتیب دادن به کار وفعالیت وتقسیم وتکلیف آن به افراد ، به منظور انجام دادن کار وتحقق هدفهای معین " اهداف عالی آموزش وپرورش ونیازهای واقعی مدرسه ودانش اموز کم رنگ شده ومنافع گروهی خاص لحاظ می گردد و حق اختیار عمل وتصمیم گیری به واحدهای تخصصی سلب می شود و سفارشها در این راستا مهمترین عنصر عزل ونصب بشمار می آیند که آفات متعدد از بطن همین عنصر متولد می شوند. 

در حالی که مدیر یک سیستم برای تحقق هدفهای پیش بینی شده قانونی ، از نیروی انسانی نه به صورت مهره های اداری بلکه از طریق ایجاد انگیزه کار وخلاقیت از انها استفاده می نماید .البته در این بین حرمت بزرگان ومو سپیدان و پیشکسوتان و طرح های عام المنفعه نه خاص المنفعه اولویت ومقبولیت دارند که متأسفانه مغفول ماندن ظرفیت علمی و تجربی بازنشستگان اجرای طرحها را با مشکل روبرو می نماید.

از انچه گفته شد سیمای آموزش وپرورش امروزی با آنچه باید باشد یا حداقل می تواند باشد فاصله بسیاردارد و باید برای کم کردن فاصله گام برداریم و برداشتن فاصله زمان زیادتری می طلبد . 

البته بنده اعتقاد دارم مدیران جدید با تکیه بر عنصر تجربه می توانند به انتظارات متناسب با ظرفیتهاپاسخ دهند و مشارکت و همراهی جامعه متفکر اهل فرهنگ را با توجه به شرایط کنونی فراهم سازند. انتظار می رود که در انتصاب ها به رویکرد دین باور دانش آموز محور و در چارچوب اهداف بالادستی آموزش وپرورش با تکیه بر معیارهای تحول زا که مورد نظر مقام معظم رهبری می باشدعنایت کنند و با تدبیر،سیستم را درمقابل افراط و تفریط واکسینه کنند و با بستن راهها براین نگرش، در عرصه فرهنگ اعتمادسازی نمایند ،لازمه دستیابی به آموزش و پرور ش مطلوب تکریم جامعه فرهنگیان می باشد که امید را به اردوگاه آنان می آورد و بایستی برنامه های اجرایی و میدانی مبتنی برصبغه اعتقادی ومتناسب با فرهنگ اجتماعی گردند،امورپرورشی را نیز از برگزاری مسابقات به تشکیل مباحثات موضوعی سوق دهند تا روحیه پرسشگری و تفکر تقویت گردد و لکنت زبان نوجوانان در ارائه مطالبات برچیده شود زیرا ایجادزمینه تفکر اصلی ترین مأموریت حوزه پرورشی است .سازمان دانش آموزی را بایددر کنار سیستم قرار داد تا از ایده های دانش آموزان و پتانسیل عظیم آنان بهره گیرند و مسئولیت پذیری و خودباوری تقویت شود.

 لازم است جامعه فرهنگی راجهت تحقق این اهداف میدان داد و عرصه را برای فعالیت آنان بازنمود تا با این باور و اعتماد در راستای آرمانهای متعالی نظام با قوت و اراده مستحکم برای تحول بنیادین گام بردارند و مدیران کنونی را به تحول خواهی رهنمون سازند و همراهی نمایند تا بتوانند دراین مسیر به موفقیت نایل آیند که توفیقشان،سربلندی و بالندگی جامعه خواهدبود و سرنوشت فردا سازان به در ستی رقم خواهد خورد و در باره امروز ما قضاوتی درخور خواهند کرد.نگذاریم زود دیرشود . صادق باشیم که خدا با راستگویان خواهد بود و صداقت مروارید ارزشمند وسرمایه گرانبهای انسانی است که داشتنش برای سربلندی کافی ست. تربیت نسل راستگو رسالت ماست و باید ابتداخودراستگوباشیم .
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار