امید حلالی : در پایان یک تورنمنت نفسگیر، بالاخره تیم آلمان فاتح رقابت های جام جهانی 2014 شد. در فوتبالی که دیگر صرف دویدن دنبال توپ نیست و نظم تیمی، مدیریت، تغذیه، بدنسازی و همگرایی و تحلیل و آنالیز به آن راه یافته تا به عصاره ای از تلاش ها و دستاوردهای بشری تبدیل شود. اما از یک زاویه دید برای این تیم آلمانی دیگر نه می توان نشانی از تمرینات کشنده و طاقت فرسا و شکنجه وار ورزشکاران «آلمان شرقی سابق» سراغ گرفت که به قصد پیروزی تربیت می شدند و در پس پشت مدال آوری آنها یک دنیا سرکوب و ناکارامدی و اجبار نهفته بود تا پوششی بر بلوک بندی کاذب سیاسی پس از جنگ عالمگیر دوم باشد و از سوی دیگر نه از بقایای «نژاد پرستی» نازیستی «آلمان غربی» که رفته رفته پایه آلمان متحد شد. اگر در سالیانی نه چندان دور افکار عمومی همچنان با دیده تردید و نگرانی اخبار حمله وحشیانه و نژاد پرستانه اگر در سالیانی نه چندان دور افکار عمومی همچنان با دیده تردید و نگرانی اخبار حمله وحشیانه و نژاد پرستانه نئو نازی ها به مهاجران مو مشکی و غالبا ترک تبار را در آلمان پی می گرفت اما در تیم آلمان 2014 گویا مبنا بر این قرار گرفته بود که تلقی ها نسبت به این رفتار ناپسند آلمانی ها که تتمه و دنباله رفتار بنیان گذاشتن جنگ دوم بود تغییر یابد. رسانه های جهان از تلاش «یواخیم لو» سرمربی با ایده آلمان برای آوردن «بازیکنان دورگه» به تیم ملی سخن می گفتند که در نهایت منجر به پذیرش بازیکنانی با اصالت های مختلف شد که نگاهی به لیست آنان در ترکیب تیم عجیب و دارای پیام است :
- مسعود اوزیل بازیکن ترک تبار
- سامی خدیرا بازیکن دورگه عرب تبار
- جرومه بواتنگ دورگه ای آفریقایی تبار و تیره پوست
- با قرائتی دیگر خانواده میرسلاو کلوزه کارآموز نجاری سابق نیز که زاده لهستان است در 1987 از این کشور کمونیستی به آلمان می گریزند در حالی که پدر و مادر وی هر دو ورزشکار و سابقه حضور در تیم ملی لهستان را داشتند اما این بار بر خلاف رفتار نیمه قرن بیستم که آلمانی ها برخی اتباع خود را بخاطر داشتن نژاد دیگر قتل عام می کردند زمینه برای حضور کلوزه در تیم ملی فراهم می شود تا رکورد حضور شرکت در 4 دوره جام جهانی را بشکند و این چنین ریشه های گمشده پیدا و باروز شوند.
نیز به کمی قبل تر هم که برگردیم اشکان دژآگه بازیکن فیکس تیم ملی ایران نیز که دورگه ایرانی آلمانی است در تیم جوانان آلمان بازی کرده بود و ...
برنامه ریزان آلمانی با این رفتار می خواهند تلقی افکار عمومی جهانیان را نسبت به خود تغییر دهند. آنها با پیام «دیگر پذیری» می خواهند بگویند که دیگر آن ملت نژاد پرست سابق نیستند.
آنها این بار نه در نظامی گری صرف بر پایه علم که بر صنعت و ورزش و تجارت بر پایه علم اتکا کرده و با برگزیدن این رفتار جبرانی شاید به دنبال زایل کردن آثار شکست سنگین جنگ دوم باشند؛ راهی که البته ژاپنی ها هم برگزیدند تا اگر نه جزو کشورهای طیف اول جهان به لحاظ نظامی و داعیه داری و تجاوز خویی بلکه جزو گروه اول به لحاظ فناوری و تکنولوژی باشند تا جهانیان مدیون و وابسته به آنان باشند چنان که در ادبیات بازسازی ژاپنی ها و تبدیل آنان به قدرتی برتر و تغییر مسیر از نظامی به صنعتی و فناوری مشهور است که آنان وجود تلفن با برند «پاناسونیک» ژاپنی را بر میز رییس جمهور امریکا در کاخ سفید نشانه مبارزه عملی خود با امریکا پس از فاجعه هیروشیما و ناکازاکی می دانند.
آلمانی ها همچنین تلاش کرده بودند که در ورود به محیط برگزاری جام جهانی به شدت «پیوست های فرهنگی و اجتماعی» را رعایت کنند تا دل مردم را به دست بیاورند آن چنان که مردم متعصب برزیل که در شکست و پیروزی فقط به تشویق تیم خود اهتمام می کردند پس از شکست سنگین و تحقیر آمیز 7 بر 1 مقابل آلمان، در بازی فینال از بین آلمان و آرژانتین طرفدار شکست دهنده خود باشند و آلمان را بر آرژانتین ترجیح دهند و چه بسا که اگر انرژی مثبت و فشار محیط و تماشاگران برزیلی به تیم رقیب آلمان اختصاص می یافت سرنوشت فینال شانه به شانه می توانست به گونه ای دیگر رقم بخورد.
اتفاقن در برخی شبکه های اینترنتی و اجتماعی در این رفتار شناسی برزیلی ها و دلایل آنها برای تشویق تیم آلمان علیرغم شکست ۷ بر1 موارد ذیل استنتاج شده بود که مرور آنها خالی از لطف نیست چرا که تحلیل قهرمانی در یک تورنمنت با فراز و فرودی چهارساله و رقابت هایی نفسگیر که در آخر منجر به 1 ماه هیپنوتیزم افکار عمومی در توجه صرف به مستطیل سبز می شود و برشمردن رفتارهایی که منجر به پیروزی می شود؛ قطعن ارزش مرور منجر به شناخت را دارد :
«شش ماه قبل از جام جهانی آلمانی ها به برزیل آمدند و :
- زمینی خریداری کردند و با پول خود یک هتل در آنجا ساختند.
- آنها یک مرکز بهداشتی ساختند
- آنها یک مرکز فنی فوتبال با یک زمین بازی ساختند و به شهر سانتا کروز کبریلیا Cabralia اهدا کردند
- آنها یک جاده برای اتصال این مرکز فنی به شهرستان احداث کردند.
- آنها برای برای ساخت و سازها از کارگران محلی استفاده کردند و باعث ایجاد اشتغال در مناطق فقیر نشین شدند.
پس از ورود به برزیل :
- هنگامی که تمرین نداشتند، با مردم در شهر و کنار دریا معاشرت کردند.
- با مردم در جشنوارهها شرکت کردند.
- آنها هزینه بازسازی یک مدرسه را پرداخت کردند.
- یک کتابخانه بسیار عالی اهدا کردند.
- آنها یک لابراتوار کامپیوتر راهاندازی کردند.
- آنها یک آمبولانس به بیمارستان عمومی اهدا کردند.
- با سرخپوستان تعامل کردند
پس از بازی در برابر تیم برزیل:
به خاطر گل های پر شمار در بازی عذر خواهی کردند و گفتند بازیکنان قدیمی برزیل الگوی آنان بودند.
در حال فرستادن پیامهای دلگرم کننده به مردم برزیل هستند و از مهمان نوازی آنها تشکر می کنند، و همچنین پیراهن زرد رنگ تیم ملی را به تن کردند ...»
رسیدن به موفقیت الزاماتی دارد که قطعن یک شبه نیست. تغییر در برخی رفتارها، باورها و هنجارهای کاذب و غیر بازده که ناشی از درون نگری توام با خودباوری است می تواند هموار کننده مسیر برای نیل به پیروزی باشد.