پایداریها حتی آن زمان که رسایی و کوچکزاده به بهانه اتخاذ مواضع آزاد و مستقلانه از پایداریها جدا شدند هم گفتند شایعه انشقاق درون پایداری کذب است، از باقریلنکرانی که به سعید جلیلی رسیدند هم شایعه اختلاف را تکذیب کردند. اما حالا که قرار است حزب شوند و مجوزش را هم از وزارت کشور گرفتهاند بازار شایعات شکاف و انشقاق دوباره رونق گرفته است.
شاید آن زمان که آیتالله مصباحیزدی پدر معنوی پایداریها دعوت اتحاد اصولگرایان سنتی برای اتحاد در انتخابات را چندان جدی نگرفت و گفت: «ما حاضریم در انتخابات مجلس خبرگان با اصولگرایان ائتلاف کنیم و هرچه جامعه مدرسین بگوید از نظر ما پذیرفته است؛ اما برای ائتلاف در انتخابات مجلس حجت شرعی نداریم و حاضر نیستیم ائتلاف کنیم و هرچه جریان به تشخیص خود عمل کند همان است. ما باید از گذشته عبرت بگیریم»
اصولگرایان باید کار اتحاد را تمامشده میدانستند اما اشاراتی که بعداً تعداد دیگری از اعضای پایداری مبنی بر ضرورت اتحاد میان دو جریان سیاسی اصولگرا کردند ابهاماتی را به وجود آورد که چرا موضع شاگرد از استاد متفاوت است و اساساً این روزها در جبهه پایداری چه میگذرد؟
محمدجواد ابطحی عضو جبهه پایداری و نماینده سابق مجلس در این زمینه با رد شایعات موجود درباره انشقاق میگوید: محال است در جبهه پایداری فردی برخلاف مواضع آقای مصباح موضعی بگیرد. او میگوید: ابهامات در این زمینه جدای از مقاصد سیاسی ناشی از نقلقولهای گزینشی از پدر معنوی پایداریهاست.
بهرغم اینکه آیتالله مصباح یزدی، اصل وحدت با اصولگرایان در انتخابات را مورد تردید قرار داده برخی از اعضای جریان پایداری گفتهاند با اصولگرایان به وحدت خواهند رسید. تحلیلهایی وجود دارد مبنی بر اینکه جبهه پایداری دچار انشقاق شده است این موارد را تأیید میکنید؟
کسانی که مواضع آیتالله مصباح یزدی را پیگیری میکنند میدانند که به هیچوجه چنین انشقاقی بهوجود نمیآید از سوی دیگر آقای مصباح هم هیچگاه اینطور نگفته است که ما به هیچ عنوان با اصولگرایان به اتحاد نمیرسیم. این موضوع در ساحت فکری آقای مصباح نیست.
البته گفته شده بود آقای مصباح برای انتخابات خبرگان مشکلی با اتحاد ندارند اما در انتخابات مجلس قایل به اتحاد نیستند.
ببینید هجمههایی که به آقای مصباح میشود خیلی زیاد است. در همین موردی که شما میگویید آمدهاند یک بخشی از گفتههای آیتالله مصباح را نقل و بخشهای دیگر را حذف کردهاند. این کار به لحاظ اخلاقی خطا است. نه اینکه چون در حق آقای مصباح این ظلم شده خطا باشد، در مورد هرکس این کار را بکنند کار درستی نیست و رسانهها باید به این موضوعات توجه داشته باشند.
آقای مصباح به هیچ وجه مخالف وحدت اصولی نیست. در جبهه پایداری نیز آقایان حسینیان و آقاتهرانی به آقای مصباح بسیار نزدیک هستند و از ارادتمندان ایشان محسوب میشوند و مطمئنا کاری خارج از صحبت ایشان انجام نمیدهند.
در مجموع دمیدن در این شعار انشقاق در جبهه پایداری به دلیل بهرهبرداریهای سیاسی است که برخی افراد به دنبال آن هستند که البته من امیدوارم خدا به همه ما عقل و دین عنایت کند. بههرحال من این مسائل را تکذیب میکنم.
جبهه پایداری مطابق گفته سخنگوی وزارت کشور مجوز حزب گرفته است اما گفته شده باید عنوان «جبهه» را به «حزب» تغییر بدهید، در این زمینه بحثی درون جبهه پایداری انجام نشده است؟
نه هنوز صحبتی نشده، البته ما این برداشت را برداشت درستی از قانون نمیدانیم. بهعنوان مثال جبهه مشارکت مانند حزب عمل میکرد عضوگیری و پروانه فعالیت داشت و در آن زمان چنین بحثهایی مطرح نمیشد. در هر حال اگر اصرار داشته باشند به نظر من مشکلی برای تغییر نام جبهه به حزب وجود ندارد.
فکر میکنید حزب شدن «پایداری» در مجموع به سود این جریان سیاسی تمام خواهد شد یا اینکه ناچار باید منتظر تبعاتی برای آینده پایداری باشیم؟
فکر میکنم نظم و نسق بهتری پیدا خواهد کرد. وقتی بهعنوان حزب رسمی فعالیت میکنیم لوازم آن حزب هم باید دیده شود. هم در تهران و هم در شهرستانها از نظر عضوگیری و اتخاذ مواضع در مسائل مهم سیاست داخلی و خارجی بالندگی در جبهه پایداری پیدا میشود.
پیش از این بعضاً آشفتگیهایی را در جبهه پایداری شاهد بودیم به این معنا که هر کسی هر کاری دلش میخواست انجام میداد و برخی از دوستان در نقاط مختلف در اتخاذ مواضع دچار ناهماهنگی بودند اما من معتقدم وقتی حزب در میان باشد لوازم حزب بودن باعث میشود شاهد هماهنگی بیشتری در میان اعضا باشیم.
با گذشت چند سال از فعالیت حالا که مجوز حزب دریافت کردهاید، موقعیت و وزن جبهه پایداری را در میان اصولگرایان چطور ارزیابی میکنید؟
برای پاسخ به این سوال باید به افکار عمومی مراجعه کرد. اما آنچه تاکنون دیدهایم به این صورت بوده است که به رغم فشارهای زیادی که رقبا وارد کردهاند جبهه پایداری توانسته اثرگذار باشد. البته پایداریها همچنان که از ابتدا اعلام کردهاند به دنبال گفتمان فرهنگی هستند. ما حس میکنیم دغدغه اصلی انقلاب اسلامی با توجه به گسستهای فرهنگی که شاهد آن هستیم باید به این سمت و سو هدایت شود. اگر وارد سیاست هم میشویم به این دلیل است که میخواهیم این مسائل فرهنگی را برجسته کنیم. در واقع بحث اصلی بهدست آوردن کرسیهای مجلس نیست ما گفتهایم هرکسی حتی خارج از جبهه پایداری مواضع قابل قبولی داشته باشد از او حمایت میکنیم.
بعضاً گفته میشود جبهه پایداری بهدنبال بازگرداندن مجدد احمدینژاد به قدرت است. چقدر این تحلیل را قبول دارید و اساساً رابطه پایداریها با رئیسجمهوری سابق را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما بهدنبال شخصپرستی نیستیم، این دیدگاه درست نیست. احمدینژاد هم آدمی بوده که در فعالیتهایش دارای نقاط قوت و ضعف بوده اما اینکه ما به دنبال بازگرداندن احمدینژاد باشیم درست نیست. انقلاب ما متکی به اشخاص نبوده است. درواقع با این حرفها میخواهند سیبلی برای زدن جبهه پایداری درست کنند. آقای احمدینژاد هم رابطهاش با دوستان ما رابطه حسنهای است اما اینکه به دنبال شخص ایشان یا آقای جلیلی باشیم اینطور نیست ما معیارهایی داریم که آن را با اشخاص تطابق میدهیم.
منبع: روزنامه شهروند