مردم در عین اینکه به موضوعات داخلی و خارجی سیاسی اهمیت میدهند اما دغدغه بسیار مهم دیگری دارند و آن «زندگیکردن» است و این هوشمندی فردی مثل رییسجمهور است که بهسرعت دریافت موضوع «بهداشت، سلامت و پیشگیری و درمان» تا چه حد برای جامعه ما الزام دارد
تقی آزادارمکی در سرمقاله شرق نوشت:
جملهای معروف از روحانی درجریان مناظرههای انتخابات سال92 بیان شد که دهانبهدهان چرخید و در متن جامعه بهشدت بازتاب یافت؛ اینکه «چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد اما چرخ زندگی مردم هم باید بچرخد.» این جمله، نوعی پلزدن میان نیازهای جامعه با خواستههای سیاسی و سیاست خارجی بود و معنای آن این بود که هیچیک بر دیگری تقدم و تاخری ندارد. درواقع توسعه پایدار به این مفهوم است که همه عرصهها بهدرستی مدیریت شده و به همه نیازهای مشروع جامعه برای زیست بهتر، پاسخ داده شود.
وی پس از ریاستجمهوری نیز بر این مفاهیم بهطور جدی تمرکز کرده و در یکسال گذشته به پیگیری مستمر آنها اهتمام ورزیده است. موضوعاتی چون وضعیت کشاورزی ایران و اهمیت تبدیل آن از سنتی به مدرن و تصویب بودجه، بحث مهم بهداشت و نظام جامع سلامت، موضوع دانشگاه و نهاد تولید علم با حضور همه استادان توانمند و ممانعت از سوءاستفاده به نام بورسیه، ارتباط صنعت و دانشگاه، اهمیت تولید مقالات واقعی و نه کپیکاری، اولویتدادن به محیطزیست و پیگیری دغدغههای اهالی این عرصه در حفاظت از جنگلها، حیوانات، مراتع و احیای دریاچه ارومیه، تاکید بر هوای پاک شهرها و جلوگیری از ورود بنزینهای غیراستاندارد و این آخرین مورد یعنی لزوم فقرزدایی از چهره شهرها، همهوهمه بیانگر اصالتدادن رییسجمهور به این نیازهای زندگی عصر مدرن است. اما اینکه چرا این دغدغهها و پیگیریهای ایشان دیده نمیشود بهدلیل تصویر سیاسیای است که جامعه ایران از رییسجمهور دارد. منازعات و درگیریهای «راستوچپ» همهچیز را به سطح سیاسی منتقل و هر پدیدهای را تبدیل به «کالای سیاسی» کرده است. این تقلا دیده نشده و دیده نمیشود و شاید برای برخی هم عجیب به نظر برسد.
مساله دوم فشار اجتماعی است که در جامعه ایرانی شکل گرفته که نگارنده از آن بهعنوان«مهمشدن زندگی» یاد میکند. این اتفاق در جامعه مدرن ایرانی رخ داده و کانون آن نه دولت است، نه موضوع سیاست داخلی و خارجی است، نه «داعش» است و نه تصویری که تندروها در ایران علاقهمندند به مردم و جامعه نسبت دهند و کارهای خود را برآیند «مردم» جا بزنند. مردم در عین اینکه به موضوعات داخلی و خارجی سیاسی اهمیت میدهند اما دغدغه بسیار مهم دیگری دارند و آن «زندگیکردن» است و این هوشمندی فردی مثل رییسجمهور است که بهسرعت دریافت موضوع «بهداشت، سلامت و پیشگیری و درمان» تا چه حد برای جامعه ما الزام دارد و مردم در زیر بار هزینههای درمان و سبک غلط زندگی - حوزههای درمان و پیشگیری- در حال خمشدن هستند. اگر در گذشته موضوعاتی چون «اوقات فراغت» یا «پسانداز» برای آتیه فرزندان مطرح بود، امروز نیازهای حیاتیتری به آنها افزوده شده است.
برخی اعضای کابینه و شخص رییسجمهور بهخوبی این را دریافتهاند و آقای روحانی در حضور اخیر خود در آیین بازگشایی دانشگاهها در دانشگاه تهران، برخی دغدغههای حوزه علم خود را نیز بیان کرد که بازتاب خواست جامعه دانشگاهی ایران است. موضوع «آب» را باید تا حدی از این دغدغهها استثنا کنیم چراکه به نظر میرسد در حال تبدیلشدن به منازعهای سیاسی است و برخی تندروها بیمیل نیستند بهواسطه آن، بخشهایی را به چالش بکشند در حالیکه این موضوع ریشه در تاریخ مدیریت مصرف آب و فرهنگ جامعه ایران در اینباره دارد، نه دولت یازدهم که یکسال بر سر کار آمده است. روحانی هوشمندانه در تلاش است گفتوگو را از عرصه سیاسی به عرصههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی منتقل کند با ذکر این نکته که به سبب فعالشدن برخی نحلههای ایدئولوژیک در موضوع فرهنگ، رییسجمهور بازخورد مناسبی از سخنان قبلی خود در این حوزه دریافت نکرد چراکه به فعالشدن مخالفان در این حوزه میانجامید. او اجازه میدهد تا فرهنگ، مسیر طبیعی خود را طی کند و جامعه خواست منطقی خود را در این عرصه به پیش برد.