شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۲۰۸۴۶
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۹
پس چه كسي از روزنامه نگار بي دفاعي كه وارد ميدان مين تخريب و تبعيض و ظلم مي گردد بايد دفاع كند! به طنز البته گفتم؛ مگر اما قرار نيست ژورناليسم شهيد حقيقت باشد! اما به جد! راستي سپر رونامه نگار در ميدان روشنگري چيست؟ كدام قانون؛ حقوق معنوي اين سربازانِ جريان راست گويي و راستي آزمايي را تامين مي كند؟در پَسِ اين بي حفاظي آيا قصه و سياستي است؟
محمد مالي

اگر دیدار خبرنگاران خوزی با آیت الله موسوی جزایری در هفدهم مرداد ماه هر سال را یک رسم دیرینه بدانیم؛ جامعه رسانه ای استان خوزستان در سال 93 یک دیدار از حضرت آیت الله طلبکار بود.
 این دیدار به همت «همایون قنواتی» مدیرکل فرهیخته اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خوزستان در اواسط مهرماه محقق شد و بنده در حضور دوستان و رفقای مطبوعاتی و رسانه ای عرایضی بیان داشتم که راست گفته اند باید لابه لای خبرها را خواند تا «صاحب خبر شوی...»، این سخنان در سه فراز دسته بندی و به این شرح بود...
الف) 
گفتم؛
به لحاظ «علمي» هر پديده اي مخلوق يك نگره و انديشه است، متاعِ مطبوعه نيز بر دامن گاه «مدرنيته» نضج مي گيرد.
به لحاظ «عملي» هر پديده در يك دوره زماني خاص خلق شده و به منصحه ظهور مي رسد، دوره زماني پديداري مطبوعه در جامعه ايراني نيز مقطع جنبش «مشروطه» مي باشد.

با پذيرش مسامحانه اين دو پيش فرض مي توان گفت؛ يكي از مشكلات امروز و شايد ساليان گذشته مطبوعه در سپهر جامعه ايراني تنش ها و چالش هايي است كه از سوي مخالفين مدرنيته به عنوان «پايگاه» و منتقدين مشروطه به عنوان «خواستگاه» اين پديده فراروي فعاليت هاي اين نهاد، بنهاده شده است.

به تعبیری دیگر مخالفین مدرنیته و منتقدان مشروطه؛ انتقام تاریخی خود را از نظام مطبوعه می ستانند.
از این رو، بر علماي قوم و قدماي عرصه سياست در ايران اسلامي فرض است كه در شكافتن اين سوء تفاهم تاريخي بكوشند كه پديداري يك محصول در يك دوره تاريخي نمي تواند آن پديده را الزام مند همه تبعات آن ساخت سياسي و اجتماعي قرار دهد و همچنين تلاقيِ آن پديده بر اثر اقتضائات فني و ايدئولو‍يك نيز كه لاجرم در پي نيازسنجي هاي ارزشي صورت مي گيرد به معناي وفاداري تامِ اين پديده و درهم تنيدگي اين ساخت با آن ساختار نيست، این توضیحات می بایست از سوی مراجع فکري جامعه ترویج و تبلیغ و بسط یابد تا شايد دامنه سوء تفاهمات كاهش گيرد.

ب)
گفتم؛
اگر عصر، عصر ارتباطات است كه هست. اگر با شبيخون، تهاجم و ناتوي فرهنگي روبروييم كه هستيم! اگر بر سنگينيِ رسالت و اهميت كاركرد «مطبوعه» معترفيم كه هستيم، پس چرا با فقر فزاينده حقوقي و قانوني در حوزه رسانه و مطبوعه روبرو هستيم.

چرا هم شانِ و هم پاي تحولات جامعه مطبوعاتي، قانون متناسب وجود ندارد.

آن هم وقتي با پديده اي مواجهيم كه به طور روزانه در حال جهش و كنش است. آن هم پدیده ای گونه گون و متواتر که هم در حوزه محتوایی و هم در عرصه شکلی به طور روزانه تغییر ماهیت و شکل یافته و در اشکال متنوع عرضه می شود.
به زبان ساده تر، چرا قانون مطبوعات و رسانه ها در کشور ما به روز نیست؟
چرا همه جانبه و دربرگیرنده نیست؟
چرا نیازهای جامعه ایرانی و اصحاب خبر و رسانه را پاسخ نمی گوید؟
چرا هنوز دالان های پیچ در پیچ و مبهمی برای اخذ مجوز و پروانه کار نشریات وجود دارد و حتی فرآیند اعطای تسهیلات در این حوزه شفاف و قانونمند نیست؟
آیا وجود قانون شفاف و جامع، مانع ورود سلیقه های سیاسی و گروهیِ منفعت طلبانه است و با توجه به اهمیت حوزه رسانه ای برای اصحاب قدرت و سیاست، عمدی برای نبود قوانین جامع در این حوزه وجود دارد و البته «سیاستی» در کار بوده است که اين روند ناصواب مستدام بماند؟
نمي دانم اما نيك مي دانم تذكر بزرگان در پختگي اين رهيافت فراوان مي تواند موثر باشد. پس عرضه شد. 

ج:
گفتم؛
به تازگي در صحن مجلس شوراي اسلامي شاهد تصويب قانوني به درستي البته در راستاي صيانت از آمران معروف و ناهيان منكر بوديم كه ايشان را از هر گونه تعرض مصون خواهد داشت. مگر نه اين كه يكي از كار وي‍ژه هاي مطبوعه عمل به اين فريضه است؟
چه مي توان نام نهاد بر روشنگري، حقيقت گويي، حقيقت طلبي، گفتِ عريان حقايق و ستيز با مظالم؟ 
پس چه كسي از روزنامه نگار بي دفاعي كه وارد ميدان مين تخريب و تبعيض و ظلم مي گردد بايد دفاع كند! به طنز البته گفتم؛ مگر اما قرار نيست ژورناليسم شهيد حقيقت باشد! اما به جد! راستي سپر رونامه نگار در ميدان روشنگري چيست؟ كدام قانون؛ حقوق معنوي اين سربازانِ جريان راست گويي و راستي آزمايي را تامين مي كند؟
در پَسِ اين بي حفاظي آيا قصه و سياستي است؟
اين همه گفتم كه حضرت آيت الله در ديدار قانون نويسان و قانون گذاران در اين باب نيز تذكري فرمايد.

و حرف آخر:
فرهنگ، عيارمند و كيفي است. سنجش اين وادي با تراكنش هاي كمّي خلاف عدالت و انصاف است. اين گونه است كه اهل مطبوعه پس از چندين دهه هنوز «روزنامه نگار» يا «خبرنگار» خوانده مي شوند در حالي كه هر شخص ديگر در هر وادي ديگري كه در اين بازه زماني فعاليت نمايد داراي درجات و رتبه اي خواهد شد. 
از اين رو خطاب به جناب آيت الله گفتم؛ شما از اساتيد بارز و برجسته منطق هستيد، دستور بفرماييد ما را از «تواطي» خارج كرده و «مشكك» كنند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار