روینگ گافمن را نمی توان به راحتی در یک مکتب جامعه شناسی جای داد ، وی را یکی از طرفداران کنش متقابل نمادین و حتی به نوعی کارهای وی را کارکردگرایی ساختاری می دانند . به هر روی وی بر این باور است که افراد در جهانی پیش ساخته وارد می شوند و خودشان کار اندکی در بر ساختن جهان انجام می دهند ( الیوت و ترنر ، 1390 : 173 ).و بر این اساس گافمن را علی رقم توجه به جامعه شناسی خرد و کنش متقابل بیشتر می توان به نوعی ساختار گرایی نزدیک دانست و در این مورد رندال کالینز معتقد است وضعیت ها به زعم گافمن ساختاری دارند که بر افراد تحمیل می گردنند و این تحمیل ها و به بیانی دیگر ساختار ها بیرون و پیش از انها شکل گرفته است. ( همان : 182 )
در علوم انسانی اهمیت کار گافمن عمدتا به دلیل کتاب نمود خود در زندگی روز مره و ارائه نظریه نمایشی است ، نظریه ای که در نظر بسیاری از افراد بیشتر جنبه سرگرم کننده و تخیلی دارد تا این که عناصری از حقیقت و حاصل پژوهش علمی را در خود جای داده باشد ( گافمن ، 1386 : 10 ) اما به هر روی نمود خود و نظریه نمایشی به همراه داغ ننگ یا استیگما از مناقشه برانگیز ترین مفاهیم علوم اجتماعی است که توسط گافمن ارائه و پس از آن بسیاری از نظریه پردازان و دست کم پژوهشگران توسط این مفاهیم به تحقیق و پژوهش پرداخته اند. یکی از کارهای مهم وی در باره نمود خود در زندگی روزانه است ، مفهومی که وی از خود به کار می گیرد سخت تحت تاثیر هربرت مید است ولی اندیشه گافمن نسبت به مید کم تر انتزاعی و بیشتر رادیکال است (الیوت و ترنر، 1390 : 175 ) گافمن میان خودهای کاملا انسانی و خودهای اجتماعی ، اختلاف و تنش می بیند که از تفاوت میان آنچه خود می خواهیم باشیم و آنچه دیگران می خواهند انجام دهیم ناشی می شود . در حقیقت گافمن خود را نه در تملک کنشگر بلکه به عنوان محصول کنش متقابل نمایشی بین کنشگر و مخاطبان می انگارد ، یعنی آنکه خود « نوعی خروجی نمایش است که ... از صحنه نمایش بر می خیزد » ( ریتزر و گودمن ، 1390 : 327 )
وی همچنین اظهار می کند که ما مفهومی از خود ، جدا از عملکرد یا اجرا داریم ، اما مفهوم فوق یعنی خود ، محصول و برآیند عملکرد است نه علت آن . در هر اجرایی پشتیبانی و پذیرش دیگران لازم است و درست به همین دلیل است که خود را نمی توان مال فردی دانست که به او نسبت داد ه می شود . ( الیوت و ترنر ، 1390 : 175 ) بنابراین باید نقش اجرا کنیم و وی بر این اساس به نظریه نمایشی روی می آورد که بنا بر ان زندگی اجتماعی یک رشته اجرای نقش های نمایشی همانند در صحنه نمایش است که در مورد نظریه نمایشی وی در سطور بعدی توضیحاتی داده می شود .
به زعم گافمن افراد در هنگام کنش متقابل سعی دارند جنبه ای از خود را به نمایش بگذارند که مورد توافق و یا پذیرش دیگران باشد و همیشه امیدوارند که در این مهم توفیق یابند و نمایش انها حضار را مجبور کند تا به دلخواه در آن عمل کنند و گافمن از این موضوع را به مدیریت تاثیر گذاری یا مدیریت اثر گذاری تعبیر می کند .( ریتزر و گودمن ، 1390 : 328 ) بنا بر نظر گافمن مدیریت اثرگذاری شگردهایی را در بر می گیرد که کنشگران برای حل مسائلی که احتمالا ممکن است در روند اجرای نقش ایجاد اختلال کنند ، از آنها استفاده می کنند و مدیریت تاثیرگذاری بیشتر در این جهت میل می کند که کنشگر را در برابر یک رشته کنش های غیر مترقبه همانند دخالت های نا به جا و خطاهای فاحش محافظت می کند.
گافمن در نظریه نمایشی خود از جلوی صحنه سخن می گوید و این عبارت شامل بخشی از صحنه نمایش است که معمولا به صورت ثابت و عمومی اجرا می گردد تا موقعیت را برای کسانی که مشاهده گر نمایش هستند توصیف نماید . گافمن در قالب مفهوم جلوی صحنه از مفاهیم محیط ( یا فضای اجرا ) و نمای شخصی استفاده می کند و میان آنها تمایزی قائل است . محیط یا فضای شخصی به ان صحنه فیزیکی اطلاق می شود که به طور معمول می بایست آماده باشد تا کنشگران در ان اجرای نقش کنند و در مقابل نمای شخصی به تجهیزات نمایشی اطلاق می گردد که تماشاگران و یا حضار آن ها را از آن اجرا کنند گان می دانند و آنها انتظار دارند که تجهیزات مذکور را در صحنه نمایش با خود حمل کنند . در ادامه گافمن نمای شخصی را به منش و ظاهر تقسیم می کند و معتقد است که ظاهر شامل آن مواردی است که پایگاه اجتماعی اجرا کننده را برای ما نمایان می کند و در مقابل منش نیز برای مخاطبان گویای آن است که چه نوع نقشی از یک اجرا کننده خاص در یک موقعیت ویژه و معین انتظار می رود . ( ریتزر و گودمن ،1390 : 328 )
گافمن در ادامه بر این نظر است که بیشتر صحنه های نمایش از پیش تعیین شده اند و در این نظر ساختارگرایی در آرا وی هویدا می شود . وی معتقد است که کنشگران بیشتر می کوشند که تصویر آرمانی از خود ارائه دهند و برخی از امور همانند کارهای کثیف ، لذات پنهانی و خطاها را پنهان می کنند . به هر تقدیر گافمن از مفهوم پشت صحنه نیز بحث می نماید یعنی جایی که واقعیت های جلوی صحنه واپس زده می شوند و انواع کنش غیر رسمی ممکن است در آن رخ دهد . البته گافمن از صحنه سومی نیز نام می برد و آن را خارج از صحنه می نامد .به هر سان کار گافمن نوعی رهیافت نمایش نامه نویسانه است و نقش ها یا انتظاراتی که دیگران از رفتار ما در شرایطی معین دارند ، همانند متن های نمایش نامه ای است که ما بعدا آن را اجرا می کنیم و وی خواهان آن است که نشان دهد ما چگونه آن را اجرا می کنیم و یا اجرای خود را به چه صورت سازماندهی می کنیم ( کرایب ، 1381 : 112 )
گافمن عبارت دیگری به نام استیگما و یا داغ دارد ، گافمن این اصطلاح را از یونانی ها برگرفته است که اولین بار توسط آنها داغ ننگ اشاره ای داشت به علائم بدنی ای که به کار می بردند برای اشاره به نکته ای غیر عادی و ناپسند در خصوص وضعیت اخلاقی فرد مطرح می شد . ( گافمن ، 1386 : 29 ) انها علائمی بر روی بدن فرد می بریدند و یا آن را می سوزاندند و فرد حامل علامت مذکور برده ، خیانتکار و یا مجرم شناخته می شد و در اماکن عمومی می بایست از همنشینی از آن حذز شود. گافمن در داغ ننگ به بررسی شکاف بین آنچه که یک کنشگر باید باشد یعنی هویت اجتماعی بالقوه و آن چه که عملا هست یعنی هویت اجتماعی بالفعل می پردازد و به زعم ایشان هر کنشگری که بین این دو هویتش شکافی ایجاد شده باشد داغ خورده است. ( ریتزر و گودمن ، 1390 : 335 ) شکاف یا ناسازگاری ایجاد شده ، هنگامی که اشکار یا ساخته سده باشد ، هویت اجتماعی او را تخریب می نماید ؛ حتی می تواند چنان او را از جامعه و خودش جدا کند که یک انسان بدنام شده را در برابر یک دنیای نا پذیرنده قرار دهد ( گافمن ، 1386 : 54 ) در واقع داغ ننگ اشاره به ویژگی و یا صفتی دارد که به شدت بدنام کننده و یا ننگ آور است و باید توجه کرد که قدرت داغ زنی « یک صفت نه در ذات خودش ، بلکه در روابط اجتماعی ریشه دارد . » ( گافمن ، 1386 : 32 ) به عبارتی داغ بر کنش متقابل نمایشی بین کنشگران داغ خورده و آدم های عادی تمرکز دارد ( ریتزر و گودمن ، 1390 : 335 ) و پیامد داغ زنی برای کسانی که داغ می زنند معمولا مثبت است، یعنی آنکه صفنی که داغ ننگ بر پیشانی فرد دارای آن می زند ، می تواند به عادی جلوه دادن فرد دیگر یاری رساند و بنابراین فی نفسه نه خودش نام کننده باشد و نه بدنام کننده . ( گافمن ، 1386 : 32)
گافمن سه گونه متفاوت از داغ ننگ را نام می برد اولین نوع ، زشتی ها و معایب مربوط به بدن هستند یعنی انواع بد شکل های جسمانی . گونه دوم نواقص و کمبود های مربوط به شخصیت فرد را شامل می گردد مانند ضعیف النفس بودن یا سلطه پذیر بودن یا عقاید غیر قابل اطمینان داشتن ، این صفات با توجه به شواهد موجود به کسانی اطلاق می شود که دچار اختلالات روانی هستند و یا زندانی ، معتاد ، همجنس باز ، بیکار و حتی شخصی با رفتارهای افراطی سیاسی هستند و در آخر گونه سوم داغ ننگ قومی و قبیله ای است و این نوع از داغ ها را می توان در مسیر نسل ها انتقال داد و یک خانواده یکسان را آلوده ساخت . ( گافمن ، 1386 : 33-34 ) در واقع کنش متقابل نزد گافمن تحت فرمان معنا هایی است که افراد به کنش ها و واکنشهای یکدیگر نسبت می دهند و این معناها همان نمادها یعنی ژست ها ، تعریف ها و تفسیرها و انگ هایی است که مردم به یک کنش نسبت می دهند و این انگ ها ( معناها ) از خود کنش به مراتب مهمتر هستند . (صدیق سروستانی ، 1387 : 57 )
منابع
گافمن ، اروینگ . (1386 ) ، داغ ننگ ، ترجمه مسعود کیانپور ، تهران ، نشر مرکز ،چاپ اول
ریتزر ، جورج و گودمن ، داگلاس . ( 1390 ) نظریه جامعه شناسی مدرن ، ترجمه خلیل میرزایی و عباس لطفی زاده ، تهران ، جامعه شناسان ، چاپ اول
کرایب ، یان ، ( 1381 ) ، نظریه اجتماعی مدرن ، ترجمه عباس مخبر ، تهران ، آگاه ، چاپ دوم
صدیق سروستانی ، رحمت الله . (1387 ) ، آسیب شناسی اجتماعی ، تهران ، سمت ، چاپ چهارم
الیوت ،ترنر و ترنر ، برایان . ( 1390 ) ، برداشت هایی در نظریه اجتماعی معاصر ، ترجمه فرهنگ ارشاد ، تهران ، جامعه شناسان ، چاپ اول