امید حلالی
وقتی که به مرور دوره های صحافی شده هر از گاهی که دست می دهد، می نشینیم، نمی دانیم که تورق می کنیم خبرهای رفته را یا که گذران عمر را؟ که اگر حافظ شیراز در سایه سار بهارنارنج ها حتم در هفت قرن قبل سروده بود : «بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین» اما گوییا این تقدیر ما است که در تحریریه ای عصر هنگام بنشینیم و به مناسبت هایی صفحات ماضی را پیش رو بگذاریم و انواع خاطرات تلخ و شیرین در «پشت صحنه» آنها را به یاد آوریم و تکه هایی از جوانی را که آن حوالی جا نهاده ایم ... تلخ و شیرین. وجد و شور و سراپا به امید تحول و تغییر و اصلاح.
برای رسیدن به مرتبه ای که محیط و جامعه و انسان را از حالت و وضعیت موجود به وضعیت مطلوب می خواهد. این کار یعنی روزنامه نگاری هر آنچه باشد فراتر است از مشاغل یومیه چرا که انگیزه هایش متفاوت است. نوع و جنس شان مادی نیست یا کمتر است و معنوی ست و دغدغه مند و ای کاش مانند اهالی سینما، اهل رسانه هم می توانستند پشت صحنه های کار خود را ثبت و ضبط کنند تا به گاه نوشتن چنین سطرهایی ادعا انگاشته نشوند که مرارت های بی شمار همه بخش های تحریری و اداری و مالی و توزیع و اجرایی و چاپ را نمی توان در قالب یادداشت هایی چنین خلاصه کرد و به قول شاعر:
«خوش تر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران»
و البته که کار ویژه های روزنامه فقط صفحات کاغذی 3 هزار شماره تاکنون نیست. خاصه فرهنگ جنوب که ساختاری باز دارد و به لحاظ محیطی مانند کاروانسرا ست و در مناقبش همین بس که در روز 7 و 8 فلاسک چای و قهوه پر و خالی می شود که از اکناف و اطراف خوزستان «مردمی» که از شرایط انتقاد دارند یا از رسیدن به حقوق خود بازمانده اند گذارشان به سوی این رسانه می افتد.
می آیند داغ و ناراحت و عصبانی و ترمز بریده یا مطالبه گر و خسته و نومید یا دارای ایده و باید پای درد دل شان نشست و به فنجانی چای تسکین شان داد و سنگ صبورشان بود آن قدر که خالی شوند از غصه ها یا دلشان امیدوار شود به نامه ای که نوشتته می شود یا تلفن هایی که برای پی گیری کارشان زده می شود و چه زیباست به نتیجه رسیدن زحمات و پیگیری های خلایق چه آنها که از کانال مکتوب و گزارش و خبر و عکس به نتیجه رسیده اند و چه آنها که از ظرفیت اعتباری.
اما بعد تهدیدها و تحدیدهای در حاشیه کار است که از رهگذار نقد حادث می شود که بیشتر از سوی اقویا انجام می گیرد آنها که فکر می کنند تافته جدا بافته و «این منم طاووی علیین شده» هستند بی که حدیث مولای متقیان امام علی (ع) را در مورد انسان فانی در نظر آورند که «اوله نطفه و آخره جیفه!» آنها و بت واره های مستکبری که به پول، عضله، قوم و عشیره، سمت اداری، و نفوذ شان می نازند غافل از آنکه حکما گفته اند : «به مالت نناز به شبی بند است به جمالت نناز به تبی بند است!»
در هر صورت بخش عمده گرفتاری رسانه و سرعتگیرهای بر مسیر آن از جانب چنین کسانی ست که توانایی های احتمالی خود را در مسیر اعوجاجات و افزون طلبی و منیت و استکبار بکار می گیرند و بدون اینکه رسانه به طور اعم و فرهنگ جنوب به طور خاص قصد مچ گیری داشته باشد چرا که معتقد به دستگیری ست اما عده ای از رهگذار دیده بانی و رصد گری آن احساس خوف و تهدید می کنند.
بی آنکه در این مجال بخواهیم بپردازیم به باید ها و نبایدهای رسانه که در عمل می بایست تبلور یابند و در عرصه نظریه علمای علم فراوان قلم فرسایی کرده اند اما فرهنگ جنوب آن است که در دستان شماست با بارهای فراوانی که به مقصد رسانده و مسوولیت هایی که باید ورود می کرده و نتوانسته به تکلیف عمل نماید که دعایمان کنید در ادامه مسیر بتوانیم موثر تر از قبل باشیم در پرداختن به دغدغه های مردم و وظیفه پاسداری از آب و خاک و منافع و ظرفیت های آن را بخوبی انجام دهیم و «معترفاً و نادما»ً مقریم به آنچه کرده ایم از دست مان برآمده در مقابل آنچه که می بایست نسبتی منفی دارند و این تذکار را باید دمادم بخود دهیم چرا که قایل به رسالت این مجموعه و قلم های آن هستیم و قدردان فرصتی که باریتعالی در جهت خدمت به ما ارزانی فرموده است.
اما بعد وظیفه دارم تا از استاد ارجمندم حاج سید موسی بلادیان پدر معنوی فرهنگ جنوب و یکایک همکاران تقدیر و تشکر نمایم و دست و قلم شان را ببوسم بر این اهتمام سترگ رسیدن به 3 هزار شماره انتشار که چنین توفیقی و همتی شاید برای کمتر رسانه هایی دست دهد و همچنین از همه مخاطبان عزیزمان که سرمایه های واقعی ما هستند و دل ما به انتقاد و پیشنهاد و پیام ها تقدیرهای گهگاهی شان خوش است تا مرارت گذشت ایام و تبدیل تارهای سفید اینجاو آنجای محاسن و سر و صورت را به تکه ها و ردیف های بهم پیوسته حس نکنیم ...
انتشار شماره 3 هزار اما در روز عید میلاد عیسی بن مریم (علی نبینا و آله و علیه السلام) قرین شد با دو رخداد مهم. یکی برگزاری اجلاس بزرگ نماز در اهواز که گوشه ای از آن مرهون همت استاد بلادیان پیر فرهیخته و فرزانه و متقی ما و دبیر ستاد نماز خوزستان است و دیگر شهادت رزمنده والا مقام حاج سید حمید تقوی فر در دفاع از حرمین عسکریین و در معرکه تف و دفاع از مقدسات در مقابل خوارج و دژخیمان زمانه داعشی که از خدا خواهانیم عاقبت ما را در عمل و وصال به این دو یعنی اقامه فریضه و عاقبت شهادت و دفاع از عقیده و مردم یا اگر نصیب نشد خدماتی اگر از دست برآید همسنگ با شهادت در راه خود قرار دهد.
امیدواریم که پاداش ما از جانب شما همراهان خوب دعا برای اقامه وظایف و عمل به رسالت رسانه ای خادمان خود باشد.
و من الله التوفیق