نامه ای دوستانه
به نام خدای بزرگ
- برادران و خواهران و مسئولان محترم پایگاه خبری –تحلیلی موج چهارم
- جناب آقای لاری زاده – سردبیر محترم رهیاب
با سلام و آرزوی تندرستی و موفقیت برای همگی شما عزیزانم
نوشتن و ارسال این نامه، که حاوی برخی نکات در پاسخگویی به بسیاری از اخبار و تحلیل های شماست، از نظر حرفه ای و رسانه ای چه بسا کار درستی نباشد. شاید بهتر می بود از کنار تحلیل ها و گزارشات شما با سکوت می گذشتم ولی من از منظر و با هدف دیگری که می توان آن را "یک نامه دوستانه" و "در راستای بهبودی فضای سیاسی امروز" دانست، این نوشته را در قالب گزاره های کوتاه زیر ، برای شما می فرستم.
1- اطلاعات من درباره شما بسیار کم است و می توانم بگویم که چیزی نمی دانم ولی از اینکه وقت زیادی را صرف پایش دانشگاه های می کنید، از شما تشکر می کنم. وجود نظارت چه رسمی و چه غیر رسمی می تواند عاملی برای کاهش تخلفات و انحرافات اجرایی باشد. نمی دانم که عمر کاری شما چند سال است و اینکه مدیران دانشگاه ها و وضعیت دانشگاه ها را در دو دولت گذشته نیز پایش می کردید یا خیر.اینجانب مقاله ای پیرامون وضعیت دانشگاه ها در هشت سال منتهی به روی کار آمدن دولت روحانی به چاپ رسانده ام که البته یافتن آن برای شما چندان دشوار نیست. نمی دانم با دیدگاه های من در این باره موافق هستید یا نه و اینکه شما حساسیت لازم را در باره آن وضع از خود نشان داده اید ویا از همه آنچه بر سر دانشگاه ها آمد؛ راضی بودید یا نه.
2- دانشگاه برای ما استادان که خانه مسکونیمان در داخل فنس های دانشگاه قرار گرفته، نه خانه دوم، بلکه خانه اول است. این احساس را همه اعضای هیات علمی دارند و قطعا بهترین دلسوزان برای آن هستند و شما هم در این باره می توانید به ما کمک کنید تا آن را از آفت های احتمالی دور نگه داریم.
3- نمی خواهم در باره مفهوم سیاسی کاری و کار سیاسی کردن و مانند آن با شما مجادله کنم ولی باور بفرمایید آنقدر که نهادهای رسمی مورد تایید شما در دانشگاه کار سیاسی می کنند(اشکالی هم ندارد) ما که متهم به سیاسی کاری و تبدیل دانشگاه به باشگاه سیاسی هستیم؛ کار و فعالیت سیاسی نمی کنیم. یقین دارم اگر احزاب سیاسی در دانشگاه برای فعالیت منعی نداشتند به اندازه بسیج دانشجویی و بسیج اساتید، کار متنوع سیاسی نمی کردند.
4- آیا از خود پرسیده اید که چرا فعالیت اندک آن هفده یا هجده نفر، با همه محدودیت ها ، اینقدر مورد توجه شما قرار گرفته و اینقدر تاثیر گذار شده است؟ شما این همه وقت و مدارک و بریده مطبوعات و سایت های مجازی را چگونه فراهم آورده اید تا مثلا به اعتقاد خودتان گزارشی از اقدامات این افراد اندک را به کاربران نشان دهید؟ آیا احتمال نمی دهید که تعداد و طیف و درصد کسانی که با تفکر این هفده نفر همسو هستند نزدیک به هشتاد یا نود درصد دانشگاهیان را به خود اختصاص می دهد؟ البته این رقم، چه بسا درست نباشد چون بطور علمی بررسی نشده است ولی رای دانشگاهیان و مردم در انتخابات سال گذشته می تواند گویای نفوذ نسبی باورهای سیاسی این عده قلیل، نزد عموم مردم باشد.
آیا توجه کرده اید که رئیس جمهورهای پیشین آمریکا از هر دو حزب، به رغم آنکه از نظر جسمی کاملا پیر و شکسته شده اند، همچنان برای امور بشر دوستانه یا آزادی گروگان های آمریکایی، به دولت فعلی کمک می کنند و از امکانات شخصی و اعتبار خود برای پادرمیانی های بین المللی به سود کشورشان هزینه می کنند ولی ما تا توان داریم کوشش می کنیم که رئیس جمهورهای پیشین را، که در طیف فکری ما نیستند، لجن مال کنیم و به ایشان دشنام می دهیم و مدرک جمع می کنیم تا ثابت کنیم او به ملت وابسته نیست بلکه به دشمنان وابسته است!!!!.جای بسی شگفتی است که ایستادن در کنار رئیس جمهوری که در کسوت روحانیت هم هست، تنها به دلیل داشتن اختلاف فکری میان شما با او، نزد برخی از شما یک گناه نابخشودنی شده است!!!.
5- ما خود را از شما جدا نمی دانیم. ما و شما مانند دو سر یک چوب نیستیم. مشترکات ما بسیار بسیار نسبت به نقاط افتراق ما، بیشتر است . آن نقاط افتراق هم، معمولا در روش ها و شیوه هاست و اگر هم در اصول باشد قابل بحث و جدل علمی است. در هر حال، دست کم، ما و شما شهروندان این کشور و عضوی از یک ملت و ان شاءالله مسلمان هستیم، البته اگر به مفاهیمی چون کشور و ملت و شهروندی پایبند باشید و برای آنها ارزش قائل شوید.
6- در هر حال، یک دولتی روی کار آمده است و کوشش می کند تا در حد اختیار قانونی، کشور را با افرادی که شایسته می داند، اداره کند. طبعا این سخن، به آن معنا نیست که ذاتا دیگرانی که پستی در دولت ندارند شایسته نیستند همچنانکه ما هم در دو دولت قبل پستی نداشتیم ولی به اعتقاد خودمان شایسته بودیم. شاید در آینده که همه نیروهای سیاسی، به رشد کافی برای اداره کشور بزرگی مانند ایران برسند؛ از همه افراد بدون وابستگی سیاسی آنان بهره گیری کنند ولی اکنون به دلیل فراهم نبودن بسیاری از زیرساختهای فرهنگی و سیاسی، وضع اینگونه است . امیدواریم که همه ما، به آن میزان از میهن دوستی و ترجیح منافع و امنیت ملی بر منافع شخصی برسیم که کارهای مدیران پیشین را خنثی نکنیم و کوشش کنیم تا کارهایمان در یک راستا و در یک خط طولی باشد تا بتوانیم امور کشور را به جلو ببریم. من سمتی در دانشگاه شهید چمران ندارم و سخنگوی مدیریت این دانشگاه هم نیستم ولی خودتان بررسی کنید تا ببینید که به لحاظ آماری، تعداد جلسات کدام طیف و جناح سیاسی در سال 93 بیشتر بوده است و آیا همه منصوبان در سلسله مدیریتی از یک طیف هستند؟ شما مدیرانی را می توانید پیدا کنید که اصولا سیاسی نیستند یا به اصلاح طلبان گرایشی ندارند و در دولت قبلی هم، در دانشگاه سمت داشته اند یا بسیار از دوستان اصلاح طلب و به قول شما اعضای تشکلهای منحله ، اکنون فقط درس می دهند و پستی در دانشگاه ندارند.
7- همه ما باید بتوانیم منتقدان خود را در کنار خود تحمل کنیم و به قواعد کار سیاسی و اجرایی نیز پایبند باشیم و هیچ گاه خود را حق مطلق و رقیب و مخالف را باطل مطلق ندانیم. هر یک از ما می تواند فقط بخشی از درستی را در اختیار داشته باشد و چه بسا بخش های دیگر حقیقت، در دست کنار دستی ما باشد. این تنوع را پاس بداریم. کشور ما امروز در ورطه گرفتاری های پنهان و آشکار فراوان قرار گرفته است . ناهنجاری ها که هر کدامشان ملتی را می تواند از پای دربیاورد در کنار ما موج می زند، در این وضع بهتر است از هم استفاده کنیم و از توان هم بهره ببریم و کشور را از وضع کنونی( اگر با من در این باره هم عقیده اید) نجات دهیم. اینقدر کوشش نکنیم به هم پشت پا بزنیم و از زمین خوردن یکدیگر لذت ببریم.
8- پاره ای از یادداشت ها و نامه های من به بزرگان حاوی عبارت هایی است که به مذاق شما خوش ننشسته است یا آنها را نشانی از سستی ایمان دینی و بی علاقگی من به روحانیت و بی احترامی به یکی از مراجع تلقی می کنید. حقیقت آن است که همه آن نوشته ها در مقاطعه ای نوشته شده است که انتشار و نوشتن آن هیچ سود مادی برای من نداشته اند و چه بسا به زیان من هم منتهی شده اند. شاید این را بتوان دلیلی بر صدق و خوش نیتی من در نوشتن آن مطالب تفسیر نمود. در هر حال، همه حتی بزرگان و حتی مراجع دینی هم ممکن است در مواضع و رفتار خود دچار اشتباه شوند همانطور که یک وزیری که در رشته خود از سرآمدان جهان است؛ ممکن است اشتباه کند، ولی باید عادت کنیم که یکدیگر را بدون بی احترامی نقد کنیم و نه پرده بر سستی های هم بگذاریم. این سستی ها چه بسا روی هم انباشته گردد و یک ملت را از پای دربیاورد. شاید پیام امر به معروف و نهی از منکر، همین باشد. همانطور که شما به خود حق می دهید دیگران را نقد کنید این حق را برای دیگران هم لحاظ کنید تا شما را با رعایت اخلاق حرفه ای نقد کنند.
این نوشته، در بردارنده اصطلاحات و موضوعات گنگ و سربسته ای است. برای توضیح بیشتر می توانید به سیصد برگ مجموعه یادداشت های اینجانب که در پنج سال گذشته منتشر شده است مراجعه کنید یافتن و دسترسی به آنها برای شما چندان دشوار نیست.
شما را به خدا می سپارم و برای یکایک شما برادران و خواهرانم آرزوی تندرستی و بهروزی از خداوند بزرگ آرزو می کنم.
دکتر حسن دادخواه
دانشیار دانشگاه شهید چمران اهواز
باسلام
متن خوبی بود امااگرنویسنده واقعا به نوشته اعتقاد داشته باشد ودوستان ایشان در عمل ان را اجرا نمایند مدینه فاظله است شما که در حال حاضر مدیریت را در دست دارید تصمیم بگیرید ان طور وه میفرمایید به سمت گذشت
اتحاد پیش روید ببینید ایا کارشکنی از طرف مقابل خواهید دید؟
بگذارید شما بزرگی کرده باشید.... تاهمه این را لمس کنند. واقعا در مقابل دشمن مشترک ایران اسلامی اگر بخاطر شیوه اجرا باهم دشمنی کنیم خیانت کرده ایم این خیانت ها تکرار شونده است. پس به سمت دوستی
اتحاد پیش رویم این مملکت شانس وبدشانسی دارد.زمانی شانس به گروهی رو میکند باید به فکر روز بدشانسی هم باشد .جناح یعنی بال کشور زمانی میتواند پیش رود واوج گیرد که جناحین هم افزا ومتحد وهماهنگ باشند. بیایید متحد باشید.همه ایرانی,مسلمان ,شیعه .عاشق امام وانقلاب هستیم میتوانیم تفرقه ها را کنار بگذارید.خواهش خواهش....