ویژه های فرهنگ جنوب / وام‌هاي بي‌حساب و كتاب

سرنوشت نامعلوم كاركنان قند اهواز

از قرار اطلاع كاركنان قند اهواز 16 ماه است كه حقوق‌ نگرفته‌اند، این در حالی است که دولت تصويب كرده كارخانه قند اهواز به وزارت صنعت، معدن و تجارت تحويل داده شود. اما از اجرایی شدن این مصوبه دولت تاکنون خبری نشده است. ضمن اینکه تاکنون مسئولان وزراتخانه صنعت، معدن و تجارت برای بازدید از آخرین وضعیت این کارخانه به اهواز نیامده اند. این در حالی است که کارکنان این کارخانه دچار سردرگمی و بلاتکلیفی هستند. به نظر می رسد استاندار خوزستان به عنوان نماینده عالی دولت در خوزستان باید حل این موضوع را در دستورکاری خود قرار دهد.

اتوبوس‌ها را خاموش كنید

بيشتر رانندگان شركت واحد اتوبوس‌ها را در پايانه خیابان سلمان فارسی (نادری) روشن مي‌گذارند و موجب آلودگي صوتی و جوی بيشتر هوا مي‌شوند. به نظر می رسد مسوولان شركت واحد اتوبوسراني اهواز رانندگان را ملزم كنند در پايانه‌ها و ایستگاه های   اتوبوس‌ها را خاموش كنند.

شهر ريزگردها

این روزها اکثر خبرگزاری ها خبر از آلودگی چند برابر حد مجاز دارند. شوشان چند پیشنهاد برای مسئولین کلانشهر دارند که امید است مورد قبول واقع شود. اگر نمی توانید جلوی گرد و غبار را بگیرید به بیشتر شدن آن کمک کنید تا مردم به آن عادت کرده و هر گاه ریزگردها خبر از آلودگی هوا داشتند، مردم تعجب نکنند.پیشنهاد بعدی که بسیار موثر و سازنده است تغییر نام خوزستان به غبارستان است. آخر با انتقال آب، خوز (همان نیشکر) به خودی خود از بین می رود غبارستان جایگزین موثری به جای نام خوزستان است. از آنجا که ما خوزستانی ها مهمان نواز هستیم و مهمان ناخوانده (گرد و غبار) این روزها جا خوش کرده در خانه های ما و صاحب خانه شده است. بیایید تمام ادارات و ارگان های دولتی را با رنگ خاک استتار کنیم تا مردم ادارات را مثل خود خاکی بدانند.  به شهرداری اهواز هم پیشنهاد می شود تمام تابلو های ورودی سطح شهر را گِل بگیرند. (منظور همان خاکی کردن تابلو ها است) به جای بنر خیر مقدم به مسافران تابستانی و نوروزی و از این جور حرف ها بنر «لطفا ریه هایتان را به خاک عادت دهید» در سطح شهر نصب گردد. با این کار می توان توقع مردم را کم کرد تا دیگر به فکر رفع کامل گرد و غبار نباشند. در ضمن گرد و غبار به این خوبی، به این با حالی... برای چه باید گرد و غبار را معضل نامید؟

وام‌هاي بي‌حساب و كتاب

یکی از نزدیکان به شوشان گفت : روند اخذ وام در كشور به هزارتويي تبديل شده كه كمتر كسي مي‌تواند نسبت به خروج سربلند از آن اميد داشته باشد. اين شرايط براي همه هست حتي براي خانواده جانبازان و شهدا. من به عنوان يك جانباز به منظور دريافت پنج ميليون تومان وام بيش از سه‌ ماه است كه مسير منزل تا بانك را طي مي‌كنم اما هر بار با دست خالي بازمي‌گردم و در اين مدت هم با گذشت اين زمان تنها با پرداخت دو ميليون تومان موافقت شده است. اين در حالي است كه اخيرا قوه قضاييه درگير پرونده اختلاس سه ‌هزار ميليارد توماني است؛ سه‌هزار ميلياردي كه مي‌شد با آن 30 هزار واحد آپارتمان 50 متري به قيمت صد ميليون تومان خريداري كرد، 12 ميليون دانش‌آموز را تحت‌ پوشش قرار داد، 354 هزار پرايد براي حمل و نقل مسافران خريداري كرد و...

چگونه است مسوولان مالي و بانكي گاه با پرداخت آن مبالغ هنگفت به عنوان وام موافقت مي‌كنند و گاه با پرداخت تنها پنج ميليون تومان وام به يك جانباز مخالفت؟! نام این رفتار یک بام و دو هوا چیست؟