حسین عبدالعزیزی
هر زمان که امور به دست مردم سپرده شده، موفقیتهای بسیاری حاصل شده است و همانگونه که پیشرفتها در عرصه دفاع مقدس و علم و فناوری مردمی بوده است؛ در اقتصاد نیز باید حمیت و غیرت مردم برانگیخته شود و این امر با همکاری رسانهها و فرهنگسازی د ر ایجاد گفتمان اقتصاد مقاومتی امکانپذیر خواهد بود.
در دنیای کنونی، بار اصلی اجرای سیاستهای اقتصادی و سیاسی را رسانهها و ابزارهای گفتمانساز برعهده دارند، همچنین ارتباطات و اطلاعرسانی نیز در شناخت و ادراک شهروندان جامعه از تنوع فرهنگی گرفته تا غیره میتواند زمینهساز تحول و دگرگونی در جامعه شود، بنابراین با نگاهی اجمالی به گستره شبکههای ارتباطی در جهان، میتوان متوجه شد که این مهم نشاندهنده تلاشی هدفمند، برنامهریزی شده و هوشمندانه در ترویج گفتمانهای حاکم را دارد.
در جوامع، رسانهها به ویژه شبکههای اجتماعی که در دنیای امروزی تبدیل به رسانه شدهاند و روز به روز بر تعداد آنها افزوده میشود میتواند ساز و کار جامعه را تشکیل دهند و ناگفته نماند که رسانهها میتوانند به عنوان ابزار پرقدرت ساختارها و حوادث جامعه را شناسایی و تفسیر کنند. افراد به گونهای نقشآفرینی خود را بر این اساس سامان بخشند که در تعارض اساسی با رفتار مورد انتظار دیگر افراد جامعه قرار نگیرد. البته باید گفت که رسانههای دیداری و شنیداری به ویژه صدا و سیما، سازندگان واقعیت هستند که آن را برجستهسازی کرده و در حد متعارف به آن جریان میدهند.
براساس این مقدمه به موضوع اصلی برمیگردیم و به نقش رسانهها در شکوفایی اقتصاد میپردازیم، به عبارتی میتوان اذعان کرد که بدون مشارکت بدنه جامعه، تغییر سیاستهای اقتصادی امری سخت و طاقتفرسا و همراه با هزینههای سنگین خواهد بود.
البته مشارکت بدنه اجتماعی نیازمند گفتمانسازی در آن حوزه است و زمانیکه از گفتمانسازی صحبت میشود، نگاهها باید از بخشنامه و ادبیات دستوری، به تبیین و اقناع فطری منعطف شود که این امر فرایندی زمانبر و برنامهریزی شده را میطلبد. همچنین گفتمانسازی امری دستوری نیست و نیاز به طراحی فرایندی علمی با توجه به خصوصیات جامعه هدف دارد.
لذا زمانی که از گفتمانسازی در انجام فعالیتها و برنامههای کلان اقتصادی و سیاسی صحبت میشود، منظور شیوههای تبدیل برنامه به ادبیات حاکم بر زندگی تک تک نخبگان و مردم جامعه است و نباید از این نکته غافل شد که این موضوع وقتی به گفتمان تبدیل میشود که فضای عمومی جامعه را درگیر کند و این فضا، فضایی اقناعی است که لازمه توفیق در آن، داشتن علم، آگاهی کافی و استفاده از روشهای متناسب و منطقی است.
همچنین با توجه به تأکیدات حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی که بارها فرمودهاند «گفتمان یعنى باور عمومى؛ یعنى آنچیزى که به صورت یک سخنِ مورد قبول عموم تلقى بشود، مردم به آن توجه داشته باشند؛ این با گفتن حاصل میود؛ با تبیینِ لازم، تبیین منطقى، تبیین عالمانه و دور از زیادهروىهاى گوناگون، حاصل میشود؛ با زبان صحیح، با زبان علمى و منطقى و با زبان خوش، بایستى این مطالب را منتقل کرد» که بار رسانهها را سنگین میکند و حجت بر اصحاب رسانه تمام میکند.
باید تأکید شود که اقتصاد به مثابه چرخه کاملی است و چنانچه هر بخش آن معیوب و دچار مشکل شود، به تمام اقتصاد کشور ضربه خواهد زد و در این چرخه، فرهنگ نقش مهمی دارد و بیتوجهی به نقش فرهنگ باعث اختلال چرخه اقتصادی کشور خواهد شد و لازمه آن فرهنگسازی و اشاعه آن توسط رسانهها است که میبایست از بخش هنر و هنرمندان در زمینه ساخت فیلم، تئاتر و موسیقی مناسب استفاده شود و برای گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی در جامعه برنامهریزی شود.
حقیقتا نقش تأثیرگذار و بیبدیل رسانهها میتواند در زمینه اقتصاد مقاومتی حائز اهمیت باشد و چنانچه فعالیتهای فرهنگی صورت نگیرد بسیاری از رفتارهای مثبت اقتصادی شکل نمیگیرد، بنابراین قبل از آغاز فعالیتهای اقتصادی باید فرهنگ سازی مناسبی صورت بگیرد، البته هر زمان که امور به دست مردم سپرده شده، موفقیتهای بسیاری حاصل شده است و همانگونه که پیشرفتها در عرصه دفاع مقدس و علم و فناوری مردمی بوده است؛ در اقتصاد نیز باید حمیت و غیرت مردم برانگیخته شود و این امر با همکاری رسانهها و فرهنگسازی امکانپذیر خواهد بود.