امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
سید حبیب احمد پور
در سفری به اصفهان در دهه پنجاه سری به استادیوم جهت تماشای بازی بین دو تیم مطرح اصفهانی یعنی ذوب آب و سپاهان زدم. وقتی بازیکنان وارد میدان شدند و از بلندگو اسامی آنان اعلام شد متوجه شدم اکثریت را بازیکنان خوزستانی خصوصا مسجدسلیمانی تشکیل داده اند. از آن جمه می توان به نام هایی چون سیاوش حیدری، مرحوم نیسی، مرحوم ویسی، مرحوم شاهپور نصیریان و تعدادی دیگر که نامشان از خاطر رفته می توان اشاره نمود و جالب این بود که کاپیتان های هر دو تیم خوزستانی بودند.
در ذوب آهن شاپور نصیریان و در سپاهان منوچهر سیدکبیریان این مهم را برعهده داشتند. این روند مهاجرت بازیکنان خوزستانی به سایر استان ها و اصفهان تاکنون ادامه دارد و اکنون نیز تعدادی دیگر از بازیکنان خوزستانی هنر تکنیک ناب و خاص خود را به معرض نمایش می گذارند و این بیانگر این نکته است که فوتبال اصفهان و سایر نقاط همواره مدیون بچه های خوزستانی می باشد که الفبای فوتبال را از آنان آموخته و رشد و بالندگی را برایشان به ارمغان آورده اند. اما چه شده است که اصفهان در این دهه قدرت بلامنازع فوتبال ایران شدند و آموزگاران آنان روز به روز به عقب رفته اند.
مدیریت در ورزش و فوتبال که جزئی از این ورزش می باشد از جمله مباحثی است که همواره بحث روز بوده است. حضور پرتعداد مدیران غیر ورزشی در فوتبال زمینه را برای مطرح شدن و به شهرت رسیدن عده زیادی فراهم آورده است این افراد به راحتی در فضای رسانه ای و تبلیغاتی قرار گرفته اند و به اهداف خود می رسند و به عبارت دیگر فوتبال راه کوتاه و میانبری شده است برای شهرت آفرینی یا پیمودن ره صد ساله در مدتی کوتاه .
داریم مدیرانی که از سوابق ارزنده ورزشی قابل قبولی برخوردارند و به زیر و بم ورزش خصوصا از نظر فنی آگاهی دارند اما فاقد هنر مدیریت عمومی و هنر مدیریت درآمدزایی و مدیریت هزینه و سایر مشق های مختلف مدیریت باشگاهی هستند که این هم نتیجه اش چیزی جز ایجاد بحران نیست. دسته دیگر از مدیران کسانی هستند که هم ورزشکار بوده اند و هم به زیر و بم ورزش آشنایی دارند و هم تحصیل کرده و کارآزموده و امتحان پس داده که در زمان مدیریت خود اثرات مثبتی برجای گذاشته اند از جمله دکتر محمد دادکان که فدراسیون ورشکسته را به سازمانی سودآور تبدیل نمود و حتی اعلام نمود چنانچه مدیرپرسپولیس شود این باشگاه را از کمک های دولتی بی نیاز خواهد کرد.
مهندس عابدینی که با انجام ترانسفر بازیکن به اروپا و یک سری فعالیت اقتصادی بنیه مالی پرسپولیس را تقویت نمود. رحیمی مدیرعامل سپاهان اصفهان از دیگر مدیران موفق این دسته می باشند. مجتبی کردنوری بازیکن سابق تاج و تیم ملی و صاحب امتیاز نشریات دانش و ورزش و تازه های اقتصاد که زمانی معاونت بانک مرکزی کشور بود و مسئولیت چاپ و انتشار اسکناس را برعهده داشت و اولین مدیرعامل این تیم بعد از انقلاب بود نیز از مدیران توانمند ورزش اقتصادی می باشد که چنانچه در راس باشگاه استقلال قرار گیرد می تواند به بحران های گوناگون آن پایان دهد. باشگاه های خوزستان به اینگونه مدیران نیاز دارند. مدیران چند وجهی، مدیرانی که هم ورزشی باشند و به زیر و بم ورزش آشنا باشند به قوانین نوشته و نانوشته ورزش احاطه کامل داشته و هم تحصیلکرده باشند علم مدیریت را بصورت کلاسیک بدانند و هنر مدیریت را داشته باشند. تجربه کار را داشته باشند و عاشق ورزش باشند و هفت شهر عشق ورزش را طی کرده باشند نه اندرخم یک کوچه اش مانده باشند مقایسه کنید اشخاص بالا را با مدیران خوزستانی کدامیک از مدیران خوزستانی مانند آنها هستند. استقلال اهواز یک مکتب است مکتبی بی بدیل و بی نظیر با خیل هواداران عاشق ، پرشور بروری سکوها که متاسفانه بدیل سیاست های غلط و برنامه ریزی هایا پاره ای از مسئولین اسبق تربیت بدنی این خیل عظیم تماشاگران خانه نشین شده اند که در زمان ورود این تیم دسته اول اهواز با تمام کمبودها و مشکلات به وظیفه اصلی یک مکتب تیم که همان آموزش ساختن، پرورش دادن بود می پرداخت. تربیت بدنی با واگذاری یا فروش آن در واقع بخشیدن آن چه چیزی را نصیب ورزشی خوزستان کرد. تیمی که با ورودش به دسته یک اهواز تماشاگران را با سکوها آشتی داد و در بازیهایش حداقل بین 10 الی 15 هزار نفر را روی سکوها میخکوب می کرد اکنون چگونه است؟ آیا 500 نفر هم به تماشای بازی هایش می آیند تیم های پایه اش کجایند؟ آیا این یک معامله سودمند بود یا ضررده ؟ آیا یک معامله منصافه بود هدف از این معامله چه بوده است؟ کسانیکه پشت این معامله بوده اند کجایند؟ چرا جوابگو نیستند .
فولادخوزستان دیگر تیم اهواز که همانند تراکتورسازی ، سپاهان و ذوب آهن که پولشان از کیسه ملت خرج می شود چرا همانند همتایان خود در ک.رس قهرمانی قرار ندارند. در فوتبال ایران فرصت های اقتصادی برای باشگاه ها به یکسال وجود ندارد .
آیا فولاد را بایستی با تیم هایی همچون استقلال اهواز، شاهین بوشهر، گهر زاگرس و برق شیراز مقایسه نمود یا با تراکتورسازی و سپاهان و ذوب آهن ؟ مدیران فولاد قبل از مدیران سپاهان و ذوب آهن به فوتبال پایه ای توجه نمودند و در یک دوره نیز نتیجه مطلوب را بدست آوردند چه شد که فولاد هر روز سیرقهقرایی را طی می کند تاجایی که مربی اش آقای جلالی با مقایسه فولاد، شاهین بوشهر، گهر زاگرس و برق شیراز نه تنها حاضر به عذرخواهی از مردم خوزستان نشده بلکه نهایت توهین را به شعور و آگاهی آنان وارد نمود و مردم را به توهم متهم نمود چه کسی پاسخگو است؟ در فوتبالی که سرپرست و یکی از مسئولین ناظر و تیم به مربی می گویند کاری کند که تیم به دسته بالاتر صعود نکند که اگر کرد دیگر نانتان در روغن نیست و اکنون هم در تیم مسئولیت دارند آیا موفق می شویم؟ این فوتبال با این مدیران فاقد هنرمدیریت و مدیران غیر ورزشی چسبیده به ورزش با این شالوده غلط کارش از این هم بدتر می شود. پیشنهاد می شود برای چندسال هم که شده فکر قهرمانی را از سرمان بیرون کنیم و پول های بادآورده را به بازیکنانی که خودروهای ده ها میلیونی سوار می شوند اما در موقع بازی هنگامیکه مهاجم حریف پا به توپ بسوی دروازه شان می رود به جای ممانعت از پیشروی وی عقب عقب رفته و زمینه را برای گل خوردن فراهم می نمایند ندهیم و فقط این پول ها را در رده های پایه هزینه کنیم و سپس از آن بهره برداری نماییم.
سکان تیم های خوزستانی بایستی بدست کسانی سپرده شوند که گذشته از بومی بودن یک مربی با تجربه ، کاربلد که اشراف کامل به فوتبال کشور و خوزستان را داشته سپرده شود.
در تیم های خوزستانی شان پست ها و سمت ها رعایت نمی شوند . سرپرست شرایط خاص دارد ، استاندارد دارد شأن و منزلت دارد هرکسی را نمی شود گذاشت. معیار انتخاب مسئولین در خوزستان چیست؟ چه چیزهایی باعث شده است که پای افراد فاقد خصوصیات لازم به عرصه مدیریت باشگاهها و تیم های ما باز شوند. مدیریت ورزشمان نیازمند حضور مدیران متخصص است طبعا فوتبال که جزیی از ورزش می باشد از این قاعده مستثنی نمی باشد. در برخی از باشگاه ها بدلیل استفاده از بودجه دولتی مدیران از ورود به عرصه تعاملات اقتصادی برکنارند عدم شناخت آنان از تحوه مدیریت در فوتبال، ناتوانی در مدیریت هزینه و عدم توانایی در مدیریت بحران و حاشیه های موجود در فوتبال می تواند چه بهای سنگین و جبران ناپذیری منجر شود بهایی که اکنون فوتبال خوزستان با آن دست به گریبان است.
به یاد داشته باشیم ناخدایی که از طوفان بترسد هرگز به مقصد نخواهد رسید.