پونه پیل رام
از نگاه رفتارشناسی اجتماعی، دستفروشی در ردیف مشاغل کاذب یا بیکاری مخفی قرار میگیرد. افرادی که از این طریق امرار معاش میکنند دو گروه هستند؛ گروه اول : زنان و مردانی که نانآور خانواده بوده و نیاز به انجام اینگونه کارها دارند اما سرمایه لازم را برای تهیه مغازه یا حتی دکه نداشته و برای حفظ عزت نفس و کرامت انسانی خود مجبور به انجام این کار هستند.
اینگونه دستفروشان معمولا در کنار خیابانها و میادین و البته بیشتر در ساعات عدم حضور ماموران سد معبر همچنین ایستگاه های پمپ بنزین و داخل اتوبوسها مشغول به کار هستند چرا که هم از شرایط جوی محفوظ میمانند و هم خطر مواجهه با ماموران سد معبر را ندارند و هم در نوعی از امنیت شغلی قرار میگیرند.
گروه دوم: افراد فرصت طلبی هستند که دستفروشی را پوشش تکدی و یا فعالیتهای کاذب دیگر کرده و باعث بدنامی افراد زحمتکش گروه اول میشوند. اگر به طور منطقی به موضوع نگاه کنیم در تمام مناطق شهری بدون در نظر گرفتن جنسیت دستفروش ها را می بینیم اما واقعیت غیرقابل انکار این است که بیشتر این افراد را زنان تشکیل میدهند و صد البته این زنان، زنان سرپرست خانوار هستند که عمدتا از سواد برخوردار نیستند و طبعا دانش فروش را هم ندارند و متاسفانه این زنان سرمایه و امکانات لازم برای کار ندارند و جزو آن خانوادهای هستند که تحت پوشش هیچ سازمان حمایتی قرار ندارند ضمن این که آنهایی که تحت پوشش سازمان های حمایتی هستند مستمریشان کفاف خرید دو کیلو گوشت را نمیدهد.
در میان این دستفروشان میتوان به افراد بازنشسته برخورد کرد که یا فرزند دانشجو دارند و حتما اجارهنشین هستند و با داشتن مشکلات جسمی و بیماری این همه سختی را تحمل میکنند و شکل دستفرشی را از آنچه که هست هم زنانه تر می کند و شکل دستفروشی را یک آزار اجتماعی تبدیل کند مقوله ای که به دنبال آن می توانند پدیده تکدی گری را هم به دنبال داشته باشد.
اما در نگاه خاص به نوع دستفروشی زنان آنچه که قابل تامل است وجود دستفروشانی با فروش وسایل شخصی زنانه است یعنی در حالیکه در حالت عادی و نرم قوانین بازار و اصناف فروش این وسایل در مکان خاص و با رعایت شرایط ویژه به فروش می رسد توسط زنان دستفروش در معابر و خیابان به فروش می رسد که این امر نگاه جنسیتی به مقوله دستفروشی را از جنس دیگر قابل تامل می نمایند.
اگر همه موانع پیش پای اشتغالزایی زنان را یک مطالبه اساسی فعالان حوزه زنان بدانیم این مطالبه برای مقابله با نوع جنسیتی دستفروشی اینروزها پر رنگ تر می بایست باشد و نیاز به ایجاد پوشش های حمایتی برای زنان سرپرست خانواده بیشتر احساس می شود و از انجایی که نه ما کشور فقیری هستیم و نه در طیف های مختلف جامعه افراد حامی کم داریم که بتوانند بطور شایسته و محترمانه اینگونه افراد را زیر چتر حمایتی خود قرار دهند.
و در آخر اینکه بدون ایجاد امکانات و فرایندهای جایگزین برای این افراد، جمعآوری یا مقابله با آنها باعث بروز بعضی دیگر از ناهنجاریهای اجتماعی یا تغییر شکل این آسیبها خواهد شد. دزدی و جیب بری یا تن دادن به بعضی از مشاغل غیرمنطقی و غیرقانونی، بردگی جنسی و شغلی و سایر آسیبها میتواند از نتایج برخورد غیرکارشناسانه و مقطعی با این اقشار باشد.