شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۲۵۹
تاریخ انتشار: ۰۱ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۳:۱۳

وقتی در راهپیمایی ۲۲ بهمن روی پل نادری جمعیت را می دیدم لذت می بردم و به خود می بالیدم که با این موج بزرگ مردمی همراهم و با دیگران شریک .

دوست قدیمی که دستی در تاریخ دفاع مقدس دارد همراهم شد و پیامکی را نشانم داد با این مضمون :باید صبور بود که هنوز از هجر سردار سیاف چهل روز نگذشته است که سردار سوداگر به ملکوت اعلی پیوست .

دلم گرفت و در آن شور وصف ناشدنی چشمانم خیس و زبانم خشکید ماه ها قبل او را قولی داده بودم به او که از پاکترین مردان روی زمین بود ولی عمل نکردم ! خدا این توفیق را از من سلب نمود چون قدر فرصت ها را ندانستم تا در این فرصتی که ایجاد شده است پیوند و ارتباطم را با او بیشتر نمایم

در یکی از روزها که به گمانم بعد از رحلت سید کاظم علم الهدی بود و مطلبی در موردش نوشته بودم تماس گرفت ، از اینکه چگونه شماره تلفنم را بدست آورده است سخنی نگفتم و از تماسش بر خود می بالیدم و سر از پا نمی شناختم .

با خود می گفتم چقدر بزرگوار است و چه زیبا سخن می گوید تواضع او کاملا" عیان بود و تماسش فروتنی اش را نشان داد و دلسوزی اش را برای یادگاران و یادمانهای دوران دفاع مقدس ، او درخواست داشت تا در مورد شهدا و بمباران شهر مسجدسلیمان اطلاعاتی را جمع آوری کنم و به او تقدیم نمایم.

متعجب بودم که در میان افراد موثق و جنگ دیده شهر مسجدسلیمان چرا مرا انتخاب نموده و چگونه مرا یافته است.

توفیق الهی برایم بود که سرداری از سرداران لشکر اسلام با من همسخن شود و این را می توانم در کارنامه حسناتم بیفزایم . به انتهای پل نادری رسیدیم برای سردار سرفراز احمد سوداگر گریه ام گرفت و گوش را به شعاری که پخش می شد سپردم که در خواست می کرد با مشت های گره کرده فریاد بزنیم : مرگ بر آمریکا... مشت هایم را گره کردم و هر چه در توان داشتم فریاد زدم : مرگ بر امریکا و احساس نمودم که سردار حاج احمد که او را ندیده بودم اما صدایش را بسیار شنیدم لبخند می زند و راضی می شود و می گوید : آفرین که به وصیت من و همرزمانم و رهبرم عمل کردی و چند بار شعار را تکرار می کنم... مرگ بر امریکا و مرگ بر اسراییل تا حاج احمد و حاج احمدها از فرط خنده ها به قهقهه بیفتند و سیلی زدن ما را به گوش استکبار به نظاره بنشیند که می دانم او و یارانش ما را مراقبت می کنند.

سردار حاج احمد سوداگر در سالگرد عملیات والفجر ۸ که زخم های شیمیایی را از آن عملیات با خود داشت و در ایام دهه فجر که خود از آفرییندگانش بود راهی زیارت جانان شد. او پایش را در میدان نبرد جا گذاشته بود و تنش با ذخیره ای از ترکش های خمپاره سنگین بود اما چه شتابان به سوی معبود شتافت و جاده های سربی* را چه آسان طی کرد و بربال ملائک نشست و به پرواز در آمد. روحش شاد و یادش گرامی و راهش جاوید و ماندگار باد.

* جاده سربی نام کتابی ست که سردار سوداگر در مورد خاطراتش از دفاع مقدس نگاشته اند.


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار