- آرشیو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- درباره ما
- |
- |
-
- صفحه نخست
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- شهرستان ها
- |
- تماس با ما
- |
- پیوند ها
- چرا سید ابوالحسن حسن زاده ؟
- ساعت جدید کاری برای ادارات اعلام شد
- مدیران با مردم ارتباط نزدیکی داشته باشند
- رفع مشکل استقرار شرکتهای دانش بنیان با تحقق مصوبه سفر رییس جمهور به خوزستان
- رسانه طراز انقلاب اسلامی یعنی نقد منصفانه، اطلاع رسانی شفاف و صادقانه و پرهیز از دروغ و تهمت
- بهره مندی از ظرفیت های فرهنگی انقلاب برای مقابله با اباحه گری بسنده می کند
- چرا به جای ساماندهی متکدیان؛ سیستمی افزایش پیدا می کنند؟!!
- انقلابات رنگی تحت الگوی جوکریسم
به روز شده در: ۰۱ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۷
قال علی علیه السلام: انسان سه جا تغییر میکند: نزد صاحبان قدرت، روی صندلی قدرت و غنا بعد از فقر و هرکس تغییر نکند دارای خرد ناب و اخلاق مستقیم است. القُربِ مِنَ المُلوكِ ، و الوِلاياتِ ، و الغَناءِ من الفَقرِ ، فمَن لَم يَتَغَيَّرْ في هذهِ فهُوَ ذو عَقلٍ قَويمٍ و خُلقٍ مُستَقيمٍ
ریاست به دست کسانی خطاست، که از دست شان دست ها بر خداست...سعدی عافیت خواهی نظر در منظر خوبان مکن، ور کنی بدرود کن خواب و قرار خویش را(سعدی)
آن را که چنین دردی، از پای دراندازد، باید که فروشوید، دست از همه درمان‌ها(سعدی)
هر که دلارام دید ،از دلش آرام رفت، چشم ندارد خلاص ،هر که در این دام رفت
(سعدی)
کسی نیک بیند به هر دو سرای، که نیکی رساند به خلق خدای(سعدی) امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
آخرین اخبار
عبدالمنان حمزه نیا از طایفه حمزه ساکن روستای چمترخان بخش شعیبیه شهرستان شوشتر سه ساله بود که به همراه مادرش جهت کار در نخیلات و باغات به خرمشهر سفر می کند و از بخت شوم مادر را در این سفر از دست می دهد.
یکی از اهالی روستای چمترخان بخش شعیبیه شوشتر بعد از 60سال فراق ،سرانجام به آغوش طایفه بازگشت.
عبدالمنان حمزه نیا از طایفه حمزه ساکن روستای چمترخان بخش شعیبیه شهرستان شوشتر سه ساله بود که به همراه مادرش جهت کار در نخیلات و باغات به خرمشهر سفر می کند و از بخت شوم مادر را در این سفر از دست می دهد.
مدتی در شهر سرگردان می ماند و سرانجام به واسطه یکی از اقوامش که گویا دایی وی بوده به اصفهان منتقل می شود.
عبدالمنان بعد از چندسال اقامت در اصفهان دایی را نیز گم می کند و بعد از مدتی بلاتکلیفی به تهران و سرانجام شمال سفر می کند.
وی که از سن کودکی از اقوام خود جدا شده بود هیچ شناختی از زادگاه و طایفه خود نداشت و همین باعث شد تا هیچ وقت سراغی از آنان نگیرد.
از آن زمان به بعد همه از وی بی خبر می شوند و تلاش پدر برای پیدا کردن فرزند نیز بی نتیجه می ماند.
عبدالمنان مدتی در مطب یک پزشک تهرانی مشغول کار می شود و بدلیل ناکافی بودن درآمد به شمال عزیمت می کند وبعد از مشغول شدن در یک کارخانه ام دی اف با یک دختر شمالی ازدواج می کند.
نتیجه این ازدواج برای عبدالمنان دو پسر و سه دختر می شود.
حس کنجکاوی فرزندان عبدالمنان آنان را ساکت نمی گذارد و در شهرهای مختلف کشور شروع به تحقیق و جستجو می کنند.
سرانجام اسفند سال گذشته براساس اتفاق یکی از پسران عبدالمنان با یک نفر از بستگان خود برخورد می کند و پس از تشابه فامیلی ماجرا را به وی می گوید و از او میخواهد تادر این زمینه تحقیق کند.
پس از تحقیق از بزرگان و نشانه هایی که از زمان بچگی در بدن عبدالمنان بود همه به یقین رسیدند که وی همان کودک خردسالی است که حوالی سال 1330گم شده بود و سالها در انتظار و دوری اقوام خود بسر می برد.
شامگاه روز پنجشنبه مراسم استقبال باشکوهی از عبدالمنان و خانواده اش در روستای چمترخان بخش شعیبیه برگزار شد.
من مسعود حمزه نیا آخرین فرزند عبدالمنان حمزه نیا. از سوادکوه مازندران.
ما سه برادریم و 2 خواهر. اشتباه نوشتید. تصحیح کنید لطفاً.