شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۲۸۷۸۴
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۴ - ۲۲:۵۲
در حاشیه دو مطلب روزبه کردونی
چاره رفع شعارزدگی و جلوگیری از وعده های واهی انتخاباتی ، ایجاد روحیه مطالبه گری در بین مردم و تقویت گفتمان عمومی است.

هادی خوش سیما

انگیزه این نوشتار ، دو مطلب روزبه کردونی مدیرکل آسیب های اجتماعی وزارت رفاه است که یکی در سال 93 تحت عنوان "سیاست رفاهی" و دیگری با تیتر "جای خالی رفاه در برنامه نامزدها" در دی ماه امسال منتشر شد. 

در مقاله سیاست رفاهی ، نویسنده ، ضمن برشمردن ویژگی بارز دولت یازدهم ، به تبیین تفاوت بین "تصمیم " و " سیاست " در قلمرو رفاه اجتماعی پرداخته و گفتمان دولت روحانی را گفتمانی مبتنی بر سیاست رفاهی در مقابل "تصمیم" رفاهی ، عنوان کرده و چنین می نویسد: این دولت برای حل مسائل و مشکلات شهروندان به جای آنکه فقط به بیان تصمیم که ناظر به تمایل ، ایده ، قصد و یا وعده است بسنده کند به تدوین و اجرای "سیاست" می پردازد که معطوف به سلسله اقدامات هدفمند و هدف محوری است که از جمله آن ها می توان به سیاست حمایت اجتماعی از کودکان کار ، سیاست حمایت غذایی و... اشاره کرد. 

اینکه تا چه حد دولت یازدهم در راستای عملیاتی نمودن سیاست رفاهی موفق بوده و تا چه حد نویسنده مطلب مذکور که مدیرکلی آسیب های اجتماعی را عهده دار است در اجرای آن ، هم نوا و هم قدم شده ، بحث جداگانه ست که طرح آن در این مقال نمی گنجد و مطلب مفصلی میطلبد. موضع بحث ، رفاه و مانیفست انتخاباتی احزاب و نامزدهای انتخاباتی ست که از منظر مدیرکل آسیب های اجتماعی در مطلب "جای خالی رفاه در برنامه نامزدها" ، پیش از انتخابات ، گروه های سیاسی و کاندیداها باید به صورت کاملن شفاف سیاست های رفاهی خود را اعلام نمایند تا مبنای قضاوت مردم قرار بگیرد و بر اساس این معیار ، دست به انتخاب بزنند. 

آنجا که احزاب فعال می شوند و یا ائتلاف ها جایگزین افراد می شود ، مانیفست انتخاباتی نیز شکل می گیرد که این مانیفست معمولن معجونی از اصول حزبی ، اشتراکات سیاسی و نگرانی های رای دهندگان است. کفه ی ترازوی ائتلاف ها و احزاب - هر چه به زمان انتخابات نزدیک می شوند - به سمت نگرانی های مردم سنگینی می کند و تا آنجا پیش می رود که شعارهای احزاب ، ائتلاف ها و کاندیداها یکی می شود و به جای تبیین سیاست های رفاهی و اعلام برنامه ها و نحوه اجرای آن ، به سمت شعار و وعده پیش می روند. در واقع به نوعی ، سیاست‌ورزی پوپولیستی در دستور کار می گیرد و سیاست رفاهی ، ملغمه ای می شود از پوپولیسم رفاه

یونان ، مصداق عینی و بارز این نوع سیاست ورزی ست. به گفته "آریستیدیس خجیز" استاد اقتصاد دانشگاه آتن ، دوره‌ی شکوفایی اقتصادی یونان وقتی پایان یافت که احزاب عمده‌ی این کشور، هم چپ‌گرا و هم راست‌گرا، برای کسب قدرت از چنگ یکدیگر، در چارچوب دولت‌ سالاری رفاه به سیاست‌ورزی پوپولیستی و صغیرپرورانه روی آوردند.

در ایران نیز سیاست های رفاهی ، وابسته به شرایط دولت ها گاهی به وابستگی های رفاهی منجر و زمانی نیز به رفاه صدقه ای سوق پیدا می کند. وابستگی رفاهی و یا رفاه صدقه ای مولد فقر اجتماعی است که به کمتر شدن احساس مسئولیت اجتماعی و کاهش عزت نفس و بزرگ منشی در جامعه منجر می شود. به عنوان نمونه توزیع سیب زمینی رایگان در اوایل سال 88 و انتخابات ریاست جمهوری ، افزایش حقوق ها در آستانه انتخابات ، وعده ی افزایش یارانه ها ، توزیع سبد کالا و در پی آن صف های طویل و ... از جمله سیاست های دولت ها در این چند سال بود که بیش از آنکه منجر به رفاه پایدار شود به وابستگی رفاهی ، کاهش عزت نفس ، افزایش آسیب های اجتماعی و ... ختم شد.  
بنابراین ، همواره سیاست رفاهی در ایران به نوعی ، به سیاست ورزی رفاهی و پوپوولیسم رفاه کشیده شده و بیش از آنکه به اجرا ختم شود در ورطه شعار افتاده است. 

سیاست ورزی رفاهی در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز به خوبی عیان است و دستمایه ائتلاف ها، احزاب و یا اشخاص برای جلب نظر مردم و کسب آرا قرار گرفته است. نگاهی به برنامه ها و شعارها در این دوره و همچنین دوره های گذشته موید این امر است ؛ همیشه لیست بلند بالایی از انواع و اقسام معضلات ملی ، منطقه ای و محلی - از مبارزه با فساد، کاهش فقر و آسیب های اجتماعی در بعد ملی گرفته تا مقابله با آلودگی هوا و کاهش بیکاری در بعد محلی – در سخنان، برنامه ها و بروشورهای تبلیغاتی کاندیداها به چشم می خورد که صرفا در ایستگاه "حرف " متوقف شده و به مرحله "عمل " نمی رسد چرا که هدف ، کسب رای است به هر شیوه و روشی. 

نکته دیگر اینکه ، سیاست رفاهی ، تحولی آرام و خودجوش از طریق اصلاح و تنظیم سیاست های دولت است و احزاب ، جناح ها باید در راستای این تحول گام بردارند و سخن بگویند تا به پوپولیسم منجر نشود. نکته دیگر آنکه ، فرا حزبی شدن رفاه در بحث هاي سیاسی امري جدي است. در دنیاي سیاست جدید برقراري نظام مناسب رفاهی از اندیشه جناح سیاسی خاصی سرچشمه نمی گیرد. فقر، بیکاري و بیماري و مسائل نظیر آن در واقع به عنوان بخشی از فراگرد شکل گیري دولت محسوب می شوند. بنابر این اهمیت روز افزون مسائل رفاهی در نزد دولت دستاورد جناح ها نیست، بلکه تحول نوعی فراگرد تدریجی و ناخواسته اي است که در دوره هاي مختلف توسط سیاستمداران براي پاسخ دادن به نیازهاي مردم صورت گرفته است.

و در پایان اینکه ؛ چاره رفع شعارزدگی و جلوگیری از وعده های واهی انتخاباتی ، ایجاد روحیه مطالبه گری در بین مردم و تقویت گفتمان عمومی است. نه تنها در زمینه رفاه ، بلکه در زمینه های زیست محیطی و ... نیز چنین مطالبه ای باید شکل بگیرد چرا که بدون حساس کردن جامعه به سیاست ها و مسائل مختلف ، بدون فشار افکار عمومی (اعم از نخبگان و توده‌ها) و بدون شکل گیری نوعی بیداری عمومی نسبت به خواسته‌ها، نیازها و حقوق خود، نمی توان مطمئن بود که دولت ها و نمایندگان ، سیاست ها و شعارهایشان را عملیاتی نمایند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار