لفته منصوری- استاندار مقتدایی با صدور حکم 8 بخشدار زن یک مسئله اجتماعی روی میز پژوهشگران فرهنگی – اجتماعی استان خوزستان قرار داده است. مسئلهای که در کشاکش بین دیانت، قومیت، مدیریت و جنسیت گیر کرد و موقتاً فرو خفت.
شاید که نه، باید او میدانست و میداند که جامعه پیچیده ایرانی و بهتبع آن خوزستانی بر اساس رهیافت بینشی، دانشی و رفتاریِ مشربهای چهارگانهی دینی، ملی، قومی و غربی، از چنان درهم تنیدگی و توهم رفتگی برخوردار است که بهراحتی سر کلاف عقلانیت و تدبیر را نمیتوان یافت.
طیفی از مواضع مختلف در برابر این تصمیم عالیترین مقام دولت در استان خوزستان گرفته شد. فارغ از این مواضع، صاحب این قلم در صدر این یادداشت بر «مسئله اجتماعی» تأکید کرده است. اگر مخاطب این مقاله،ویژگیهای زیر را برای مسئله اجتماعی بپذیرد که:
1-مسئلهی اجتماعی اثر منفی بر روی تعدادی از مردم اعمال کند.2-هرقدر تعداد بیشتری از مردم تحت تأثیر باشند، موقعیت مزبور بهطورجدی تری مسئله اجتماعی شناخته میشود.3-موقعیت موردنظر باید با موقعیتهای دیگر قابلیت تعامل داشته باشد. مسائل اجتماعی عموماً دارای تاریخچه طولانی هستند، با پدیدههای دیگر تداخل عمل دارند و راههای حل زیادی قبلاً درباره آنها مورد آزمایش قرارگرفته است.4-یک مسئله اجتماعی با اتفاقنظر شناخته میشود، یعنی جامعه بهطور کل، یا بخش مهمی از آن موافقت دارند که یک موقعیت خاص مسئله اجتماعی است.
به نظر من حتی اگر استاندار مقتدایی در انتصاب 8 بخشدار زن ناکام شود، اما در طرح یک «مسئله اجتماعی» کامیاب شده است. مسئلهای که بیش از کشف[1] و توصیف[2] به تبیین[3] نیاز دارد و بر مخاطب فهیم این مقاله روشن است که«تبیین فرایندی است، عقلی-پژوهشی (معرفتی) كه بر اساس دلیل و برهان و بهشیوهای منسجم و منطقی، به بررسی جنبه یاجنبههای گوناگون یک مسئله پرداخته و از پیدایش مسئلهی مجهول یا امر مبهم، به وجود میآید.» (جمشیدی، 1369:ص70)و این جز با نظریهپردازی محقق نمیشود.
در چند سال اخیر در کشور ما پیشرفت های شگرفی در خصوص عناصر زمینهساز حضور و مشارکت زنان در بازار کار، پدید آمد. این موضوع بیش از هر چیز به افزایش خیرهکننده سطح تحصیلات زنان بهویژه تحصیلات دانشگاهی، افزایش چشمگیر میانگین سن ازدواج از حدود 18 سال در سرشماری سال 1335 به تقریباً 24 سال در سرشماری سال 1385 و همچنین به کاهش خیرهکننده متوسط تعداد فرزندان هر زن از بیش از 7 فرزند به حدود 2 فرزند طی سنین باروری (15-49 سال) مربوط میشود. (فروتن، 1387 به نقل از میرزایی، 1384 :109)
به نظر میرسد این وضعیت مسئله اجتماعی را در نیمی از جمعیت فعال و تأثیرگذار کشور ایجاد کرده است. به همین جهت انتصاب یا عدم انتصاب این زنان بخشدار یا بخشداران زن بیش و پیش از آنکه یک تصمیم مدیریتی باشد، یک مسئلهی اجتماعی است که در جامعه سترون از نظریههای بومی، رخنمایی کرده است.
در ادبيات جامعه شناسي جنسيت[4]، بين جنس[5]و جنسيت[6]تفاوت بارزي وجود دارد بهطوریکه اولي بر خصوصيات کاملاً بيولوژيک و فيزيولوژيک زن يا مرد دلالت ميکند و دومي بر خصوصيات نسبت دادهشدهی اجتماعي و فرهنگي جوامع و گروهها به زن يا مرد دلالت دارد. به تعبیر دیگر اصطلاح جنس بر تفاوتهاي بيولوژيك ميان زن و مرد دلالت دارد، حال آنكه «جنسيت» ناظر بر ويژگيهاي شخصي و رواني است كه جامعه آن را تعيين ميكند و با مرد يا زن بودن، و بهاصطلاح «مردانگي» و «زنانگي» همراه است. تفاوتهاي جنسي طبيعي هستند اما تفاوتهاي جنسيتي ريشه در فرهنگ دارند نه در طبيعت و از اینرو تغییرپذیرند. پژوهشهای گسترده در ادبیات انسانشناسی و جامعهشناسی نشان میدهد که زنانگی و مردانگی مفاهیمی ذاتی نیستند بلکه در فرآیند اجتماعی شدن و متأثر از جامعهپذیری به افراد منتقل میشوند.
از سوی دیگر «تفاوتهای طبیعی [جنس] زن و مرد، گذشته از قابلیتهای تولیدمثل، در دو محور قدرت بدنی و امیال جنسی از دیدگاه اسلام مسلم و غیرقابلتردید است؛ اما اسلام در مورد چگونگی تأثیرگذاری این تفاوتها بر شکلگیری نقشهای جنسیتی[7]نگرشی جبرگرایانه ندارد و این احتمال را نمیپذیرد که تفاوتهای فطری و طبیعی زن و مرد بهویژه تفاوت در قدرت جسمی و نیز اقتضائات بارداری، زایمان و شیردهی توسط زنان بهطور اجتنابناپذیر آنان را بهسوی فعالیتهای محدودتر و نیازمند تحرک کمتر سوق داده و به حمایتهای مردان وابسته ساخته است. گواه این مدعا احادیث متعددی است که تلویحاً بر جنبههای ارادی و اختیاری تفکیک جنسیتی نقشها دلالت دارند؛ احادیثی که نقشهای مادری و همسری را نقشهای برتر زنان معرفی کردهاند(الحرالعاملی، ج 14: 115 و 123)؛ احادیثی که کمک شوهر به زن در کارهای منزل را موردستایش قرار دادهاند(همان، ج 12: 39) و احادیثی که مشارکت آزمندانه ی زنان با شوهران خود در امر تجارت را بهعنوان یکی از نشانههای نکوهیدهی آخرالزمان پیشگویی کردهاند(النوری، ج 12: 327)، نمونههایی از این دست احادیث میباشند.» (بستان، 1385: ص 19)
در همین راستا رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینهی اشتغال بانوان میفرمایند: «ما با بیکاری خانمها مخالفیم؛ اصلاً زن باید کار کند. البته کار دو جور است؛ یکی کار داخل خانه و یکی کار بیرون خانه، هر دو کار است». همانطور که از ظاهر سخن برمیآید، ایشان برای کار خانگی ارزشی همسطح با کار بیرون از خانه قائلاند و آن را گونهای از اشتغال میدانند. البته ارزشمند شمردن کار خانهداری، به معنای مخالفت ایشان با اشتغال خارج از خانه نیست: «اشتغال چه از نوع اقتصادی باشد، چه از نوع سیاسی و اجتماعی و فعالیتهای خیرخواهانه، خوب است. زنها نصف جامعهاند و خیلی خوب است اگر ما بتوانیم از این نیمِ جامعه درزمینه ی اینگونه مسائل استفاده کنیم».
ازنظر رهبر معظم انقلاب، اشتغال زنان بهشرط رعایت نکات زیر، خالی از اشکال است:
1-حفظ خانواده و لطمه نخوردن روابط زناشویی 2- توجه به خصوصیات زنانه در بحث اشتغال 3- عدم خضوع زن در برابر مرد در محیط کار 4- حفظ حریمها. (وطن امروز، 24/9/1394)
بنابراین نمیتوان دیدگاهی جبرگرایانه را به اسلام نسبت داد، بلکه صرفاًمیتوان گفت اسلام وجود برخی پیشزمینههای فطری برای تمایز جنسیتی نقشها را بدون پذیرش خصلت جبری برای آنها تائید کرده است. (بستان، همان)
ماجرای آن 8 زن فارغ از اینکه اگر حکم فرمانداری یا معاون فرمانداری میگرفتند، بهتر بود یا خیر؟ یا اینکه کدام شغل با جنسیت مردانگی یا زنانگی آنها تطبیق میکند؟ جامعه ما در موضوع زنان و جنسیت نیاز به تبیین علمی و نظریهپردازی دارد. نظریههایی که بتواند به سؤالات زیر پاسخ دهد:
- الگوي اسلامي- ايراني تقسیمکار اجتماعي و تقسیمکار خانگي و خانوادگي چيست؟
- رهآورد و دستاورد زن و شوهر براي يکديگر در عرصهي زندگي اجتماعي چيست؟
- رهآورد و دستاورد زن و شوهر براي يکديگر در عرصهي زندگي خانوادگي چيست؟
- زن بودن و مرد بودن و تعيين هويت نقشهاي جنسيتي چگونه و در قلمرو چه عوامل، زمينه ها و حوزه هايي است و چگونه شکل مي گيرد؟
بهطور قطع بدون پاسخ به اين سؤالات، تبيين مسائل مربوط به اشتغال، مديريت، قضاوت، سبک زندگي بهينه، فعاليتهاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي زنان پاسخ درخور خود را نخواهد يافت و صاحبنظران را در نظام سازی و ساختار سازی اجتماعي با مشکلات عديده مواجه ميکند.(باقری، 1389: ص 238)
منابع:
- الحر العاملی، محمد بن الحسن. وسائل الشیعه، تهران: المکتبة الاسلامیة
- النوری، حسین (1408ق). مستدرک الوسائل، بیروت: موسسة آل البیت لإحیاء التراث
- باقری، شهلا (1389). راهبرد نظریهپردازی در جامعهشناسی جنسيت و جامعهشناسی خانواده، مجله مطالعات راهبردي زنان، تهران: دوره13، شماره50، صص 229 -259.
- بستان، حسين. (1385). «بازنگري نظريههاينقشجنسيتي»فصلنامهزندرتوسعهوسياست (پژوهشزنان)،تهران: دورهچهارم، شماره 1-2 (پياپي 14)، صص 1-31.
- ساروخانی، باقر (1370). دایره المعارف علوم اجتماعی، تهران: سازمان انتشارات کیهان.
- جمشیدی، محمدحسین. (1369). مبانی و روششناسی تبیین (با تأكید بر اندیشه سیاسی)، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق.
- حمزه لوی، فاطمه، 1394، 24 آذرماه، جایگاه و نقش زن در جامعه اسلامی از دیدگاه رهبر انقلاب، محور در خانواده مسئول در جامعه. وطن امروز.
- فروتن، یعقوب. (1387). «بررسی نظری و تجربی با تأکید بر اشتغال زنان»، مجله زبان و ادبيات فارسي، تهران: دانشگاه خوارزمی، سال 16، شماره 63، صص 107-138.
1) Exploration
2) Description
3) Explanation
4) sociology of gender
5) sex
6) gender
[7]) مفهوم نقش در جامعهشناسی به وظایف و انتظاراتی اشاره دارد که برای هر فرد برحسب پایگاهی که در جامعه احراز نموده، تعیینشده است. این مفهوم با مفهوم تقسیمکار جنسیتی (Division of labor gender)یکسان نیست، زیرا مفهوم نقش، ناظر به انتظارات جامعه است که اساساً جنبهی ذهنی دارند، درحالیکه مفهوم تقسیمکار به تقسیم و توزیع واقعی کارها و فعالیتها اشاره دارد. بهعلاوه، مفهوم نقش، رفتارها (Behaviors) و طبق برخی تعاریف، نگرشها (Attitudes) را نیز شامل میشود. (ساروخانی، 1370: ص 673)