بعنوان یک کارشناس خاکپای هموطنان عزیز خوزستان – از حاشیه نشینان باتلاق هورالعظیم تا کرانه های خلیج فارس تا دشتهای شمالی پناه گرفته در پای جنوبی ارتفاعات پر صلابت سلسله جبال زاگرس با احساس شرمندگی پوزش می طلبم.
پرفسور عطاالله قبادیان سوادکوهی-متولد 1313دکترای مهندسی علوم زمین-متمرکز درآب وخاک(دانشگاه وین –اتریش)
تدریس ،تحقیق وپژوهشگری این دانشمندپرافتخاروگمنام ایرانی برای وطن عزیزما ایران حد ومرزی نمی شناسد،ازشمال تاجنوب ازشرق تا غرب لحظه ای ازخدمت به وطن غفلت نکرده است.
درجنوب ودوران بحرانی برای پاسداری ازمیهن عزیزتاپای جان ایستاده است.گرچه به عنوان مدیرگروه دانشگاه جندی شاپور مدیریت شاخه شمالی دانشگاه دزفول ،شاخه جنوبی درخرمشهرو مشترک اهواز فعالیت می کرد،درجبهه های جنگ هم با ارایه کمک های کارشناسی ومشاورت علمی نخست وزیرتمام قدایستاد.
بررسی پدولوژی خوزستان پدولوژی مناطق گرم وخشک علل شورشدن زمین های خوزستان وطرق جلوگیری آن- بررسی آبهای تحت الارضی خوزستان ازجمله کتاب های پرفسور قبادیان می باشد.
هرچندبه دلایل مختلف این دانشمندفرزانه گوشه نشینی را ترجیح می دهد امابرای ذره ذره خاک وطن نگرانست....دلش برای اتحادهمه اقوام ایرانی می تپد....امیدش به جوانان ،دانشجویان ودلسوزان واقعی وطن هست .ازآشفتگی وبحرانهای پیش آمده اجتماعی،زیستی ،اقتصادی و.....کشور نگران است .
متن ذیل در جواب نامه یکی ازاساتیددانشگاه شهیدبهشتی است که پرفسورقبادیان بادلسوزی خطاب به دانشگاهیان اعلام کردکه به شرح ذیل می باشد.استاد گرامی جناب دکتر
ضمن عرض سلام و تشکر از نامه جنابعالی: پاسخ به درخواست داوری رساله دکتری دانشجوی معماری لازم به یادآوری است که موقعیت منطقه ای: شهر قدیمی دزفول با آثار و بقایای تاریخی بر جای مانده در حول و حوش خود ( از شوش تا شوشتر ) - وارث بزرگترین مجتمع علوم و آموزش عالی جهان عهد باستان ( گندی¬شاپور از قرن سوم تا قرن هفتم میلادی ) و بالاخره در کنار خود آرامگاه فرزند دلاور ایران زمین ( بعقوب لیث صفاری )، البته که اهمیت ویژه ملی بآن بخشیده است.
از بعد پیروزی انقلاب تا آخرین روزهای جنگ 8 ساله شاهد آن بودم که مردم دزفول در کنار دیگر هموطنان، چون پیش مرگان در دفاع از حوزه خلیج فارس با شجاعت عمل می کردند. منهم این فرصت را یافتم تا در چارچوب راه اندازی شاخة شمالی دانشگاه در دزفول خدمت ناچیزی باین شهرستان ارائه دهم که از آنجمله روحانی محترم ( آیت اله قاضی ) را در کنار خود داشتم.
توجه داده می شود که شهرستان دزفول بویژه در دهه 50 ش. با کشتزارهای وسیع و پروژههای عظیم کشت و صنعتها از رونق بالائی برخوردار بوده، اما امروز بهر علتی با محاصره عرصه¬های زیستی – تولیدی بشدت بحرانی روبروست که از حاشیه خلیج فارس تا دامنه های جنوبی ارتفاعات زاگرس را در بر می گیرد، بطور طبیعی ظهور پریودی بویژه طوفانهای حامل گرد و غبار بر معضل تولید ریزگردهای مورد بحث بیش از پیش افزوده است. یادآوری می شود خوزستان که در چند دهه قبل تلاش داشت به بزرگترین قطب تولید فراورده های کشاورزی کشور تبدیل شود.
امروز این سرزمین حاصلخیز با قابلیت بهره برداری تمام طول سال و با در اختیار داشتن حدود 30 % (درصد) از کل آبهای سطحی کشور، عرصه های تولیدی آن بیک ویرانه تبدیل، مردم ما امروز در این منطقه با بحرانی¬ترین شرایط زیستی - تولیدی دست بگریبانند.
قابل ذکر اینکه سالیان سال در کنار دهها کارشناسهای محلی در دانشگاه و سازمانها با ارائه راهکارهای مناسب و با هشدار مداوم از وقوع فاجعه درنگ نکرده اما متأسفانه کمتر گوش شنوائی داشتیم، از آخرین این رهنمودها و هشدارها در رابطه با احداث و آبگیری سد گتوند در اواخر دهه 80 ش. است. با وجود بیحاصل دیدن این رهنمودها، معذالک با درخواست مکرر مشاورین رابط، آخرین نشست قبل از آبگیری سد در این دانشکده صورت گرفت.
( البته در شرایطی که خرد جائی ندارد کسی هم مسئول و پاسخگوی عملکردهای خود نباشد حاصل کار چنین است. ) در اینجا بعنوان یک کارشناس خاک پای هموطنان عزیز خوزستان از حاشیه نشینان باتلاق هورالعظیم تا کرانه های خلیج فارس تا دشت های شمالی پناه گرفته در پای جنوبی ارتفاعات پر صلابت سلسله جبال زاگرس با احساس شرمندگی پوزش می طلبم.
اما انتخاب شهرستان دزفول و با پژوهشگری بومی و آشنا بر اوضاع بحرانی منطقه، زمینه ای را فراهم آورد تا از این طرح مطالعاتی نتیجه ای بیش از ظرفیت یک دانش آموخته معماری حاصل آید.
لذا ارزیابی مطالب این گزارش پژوهشی، طبیعی است که در حد وسعت کاری دانش آموخته معماری خواهد بود. که بارها حرکت توده های سیاه عظیم گرد و غبار برخاسته از غرب و جنوب استان بسمت شمال و شهرستان دزفول و در مواردی توأم با گرمای طاقت فرسا را تجربه کرده اند.
حالا با این فرصت پیش روی سعی نموده اند، تا این پروژه مطالعاتی را بنحو مطلوب انجام دهند: ماهیت گرد و غبار معلق در سطح زمین و هوا را تحت عنوان ریزگردها از مشخصات فیزیکی – شیمیائی – مینرالوژی و آلاینده های بیولوژیکی، غلظت ذرات را با در نظر گرفتن استاندارهای جهانی طبقه بندی، اثرات آن بر زندگی انسان و محیط زیست او و بالاخره فعل و انفعالات متقابل بین ذرات معلق در هوا ( ریزگردها ) و جریان هوا و بروز اختلالات جوی را با بهره گیری از منابع علمی به تفصیل مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار داده، ارتباط بین تراکم – پراکندگی – جابجائی ریز گردها را با جهات مختلف باد نشان می¬دهند.
بالاخره سعی دارد تا اهمیت بخش معماری را در جهت دهی و همآهنگی با شرایط محیط بنحوی بتصویر بکشاند. با ترسیم مدلهائی از شکل گیری گرد و غبار از مرحله اوج گیری از سطح زمین تا ایجاد موجی از غبار شناور در هوا و بالاخره عملیات گرد بادها در ایجاد توده های عظیم غبار و اثرات موانع را با بهره گیری از مشاهدات و آزمایشات در استان زادگاه معرفی می کنند. خلاصه اینکه آزمایشات صحرائی و آزمایشگاهی را با همان ظرافت و دقت کار معماران پیاده، پیگیر و نتیجه گیری می کنند. همانطور که اشاره شد حاصل کار را از طریق جداول و دیاگرامها با دقت بتصویر می کشانند.
از این مطالعات اینطور بر میآید که هنر معماری با همه زیبائیهای خود در شرایط بحرانی زیست محیطی دیگر با تزئینات و زیباسازی داخلی جوابگوی نیازهای زیستگاهها نیست و باید بشرایط بیرونی زیستگاهی یعنی زیباسازی یا محیط سازی زیستگاه ها توجه بیشتر و در اولویت قرار داده شود، معنی و مفهوم آن: در اینجا اثرات تخریبی ریزگردها که حاصل انهدام منابع طبیعی زیستی ( منابع اراضی – منابع آبی – منابع پوشش سبز = جنگلها و مراتع محافظ با مجموعه اکوسیستم های پناه گرفته در آن ) و بالاخره آلودگی زیست محیطی است معیار و اساس این کار پژوهش قرار داده شد، جایگاه فضای سبز را در مقابله با آلاینده¬ها نشان می¬دهد و بر اهمیت قرار دادن تأسیسات ساختمانی از دید معماری در پناه پوشش سبز صحه میگذارد.
از دیگر مواردی که از نتایج این پژوهش استنباط می گردد اینست که معماران باید در طراحی های ویژه کمی آن طرفتر از چهار دیواری خود را هم مورد توجه قرار دهند.
در غیر این استانداردهای تدوینی دیگر پاسخگوی شرایط بشدت بحرانی زیستی کشور ما نخواهد بود. اینطور بنظر می رسد که این کار تحقیقاتی توانسته باشد برای رویاروئی با بحران زیست محیطی منقطه ای افق جدیدی در بخش معماری بگشاید.
عطاءاله قبادیان
به همین خاطر تحصیلکرده های قدیم دراروپاخیلی ازوزن علمی برخورداربودند..
کاش مملکت ما قدر چنین گوهرهایی را می دانست..