امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
چند روز قبل سعادتي دست داد و در مراسمي معنوي حضور يافتيم كه در اين مجلس جمع زيادي از مشتاقان و علاقمندان به اهل بيت عصمت و طهارت حضور داشتند و قرار بود تا از افرادي كه در ساخت بارگاه و ايوان طلاي حرم مطهر امام علي عليه السلام كمكهاي مالي نموده اند تشكر شود، آنها كساني بودند كه از سرمايه مالي دنياي خود سرمايه اي معنوي براي آخرت خود ساخته بودند.
در اين ميان به اين نكته توجه نمودم كه چگونه مردم كشورمان بدون هيچگونه چشمداشت مادي و تنها به جهت عشق و محبت الهي و ارادت خاص خود به پيامبر و ائمه معصومين و امامزاده ها به ساخت، نوسازي و بهسازي مرقد و حرم و بارگاه آنان اقدام مي نمايند.
چه بسيار مردمي كه شايد خود نيازمند هستند اما وقتي خبر بازسازي و ساخت حرمي از معصومين اعلام مي شود به صدشوق و علاقه مي آيند و براي كسب اجر معنوي آن، از داشته هايشان مي گذرند ، پيرزنان گوشواره و گردنبند شخصي خود را بي ريا مي بخشند و جوانان توشه اندوخته خود را هديه مي كنند و چقدر اين بخشش صفاي معنوي دارد.
در اين هنگام بي اختيار به ياد مصر و انقلابش افتادم و ديدم در آن كشور هرم هاي بسيار است اما نه به كار مردمش مي خورد و نه به درد انقلابش، اصلا هرچه مصر كشيده از همين هرم ها و فرعونهاست و گفتم خوب است تا ميان اين دو واژه هرم و حرم مقايسه اي داشته باشيم.
آري هرم و حرم از جهت لفظي دو واژه بسيار نزديك به هم هستند، شايد مشابهتهايي هم داشته باشند، اما پرواضح است كه معني و مفهوم و محتوي آنها فاصله اي بسيار دور از هم دارد. با لفظ هرم به ياد اهرام فراعنه در مصر افتاده و با لفظ حرم به ياد مكانهاي مقدس و مذهبي خودمان مي افتيم، مكانهايي كه هر روزه ميعادگاه و زيارتگاه محبان، عاشقان و دلسوخته گان اهل بيت عصمت و طهارت و دوستداران معنويت است.
هرم اگرچه معماري خاص خود را دارد، اما به جهت هندسي معمولا سازه اي نامتجانس است و قاعده و راس آن با هم فرق دارد و حتي استفاده از مثال هرم در مسايل اجتماعي و اقتصادي نشان ازتفاوت درگوشه و زاويه هاي آن است ، امروزه هرم هاي وارونه را هم نمادي از فراماسونري مي دانند، اما با يك تصوركلي و سطحي مي توان گفت كه ساختمان حرم به جهت معماري سازه اي موزون و متعادل است و براساس هندسه اي متقارن و متجانس ساخته مي شود و هنر به شكل كاملا مشخص درآن نيز وجود دارد.
همانگونه كه مي دانيم هرم ها محلي براي دفن فرعونها بوده است و آنها براي اينكه اجسادشان درگذر زمان از بين نرود موميايي و سپس درآنجا جاي گرفته اند و امروز هم شايد قسمتي از پيكر موميايي شده برخي از آنها وجود داشته باشد، اما آنچه وجود ندارد روح اين جسدهاست كه هيچوقت در ذهن مردم زنده نيست و امروز مكان آنها فقط محلي براي عبرت ديگران است و اين درحاليست آنهايي كه در حرم هاي مقدس مذهبي خفته اند از پاكان روزگار خود بوده اند، نه پادشاه بوده اند و نه تاجي بر سر داشته اند، بلكه آنچه آنها را بزرگ نموده، تعبد و تقيد و خداپرستي آنان بوده و اگرچه امروز جسم شان از بين رفته ولي روح بلندشان همچنان زنده است و مردم آن را حس مي كنند.
در اشتراك ميان هرم و حرم بايد گفت هر دو محل مدفن است اما هرمها را زورگويان تاريخ ساختند تا به خيال خودشان زنده بمانند و حرمها را دلسوختهگان عاشق مسلك ساختند تا مردم ياد و نام آنها را هميشه زنده بدارند.
گفته مي شود سنگهايي را كه براي اهرام مصر بكار برده اند چيزي حدود هشتاد ميليون تخته سنگ است كه بردگان و كارگران، هم با زور شلاق و هم با زور بازوي خود، آنها را از فاصله بيش از نهصد كيلومتري يعني از اسوان به سمت قاهره محل اين اهرام حمل نموده اند، چه بسيار بردگاني كه در راه آوردن اين سنگها جان باخته و در درون اين تخته سنگها در دل تاريخ مدفون شده اند.
اما ساختمان حرم ها بسيار ساده و بي رياست كه اگر نقش و نگاري هم دارد آن را محبان و عاشقان صاحب حرم عارفانه نقش و رنگ داده اند، يعني خشت خشت ساختمان حرم را افرادي به عشق و علاقه و نذر و نياز و از سر صدق صفاي دورني بر روي هم گذاشته اند تا به ساختمان تبديل شده است.
ساختمان حرم ساده و بي آلايش است و مردم را به درون حرم ها هميشه راهي است ولي هرمها را پيچيده و مخوف و تودرتو ساخته اند، دخمه هايي كه درهايشان هميشه بسته است و مردم به درون آن راهي ندارند. تفاوت ديگر اينكه صاحبان هرم همان فرعون ها بودند كه خود را خدا ناميدند و به مردم زمان خود امر نمودند تا در برابرآنها سجده كنند، اما اينها كه در حرمها خفته اند همگي ويژگي بزرگشان اين بوده كه نه تنها خود را بنده و عبد خدا ناميدند بلكه از همه مردم خواستند تا فقط در برابر خداوند سجده كنند و از كرنش نمودن در برابر فرعونيان و نمرودها بپرهيزند.
آري هرم ها گورستان فرعونهاي مصر است و تنها به عنوان عجايب هفتگانه از آنها نام برده مي شود و امروز با ديدن اين هرم ها هيچ معنويتي به دل انسان نمي رود، ولي با ورود به حرم ها آنچنان معنا، معرفت و معنويتي به دست مي آيدكه قلبها و دلهاي ما را متحول و با خداوند و خالق يكتا پيوند وآشتي ميدهد.
آري حرم ها مدفن انسانهاي پاك، بزرگ و وارسته اي است كه در ميان مردم اعتبار و احترام داشته اند و به عنوان الگو و اسوه مي باشند، بسياري از اين پاكان كه يا امامنند و يا امامزاده و يا بزرگ و عالم و مرجعي در دين هستند در راه مجاهده الهي شهيد شده و جان باخته اند، از اين رو حرم ها به مكانهايي مطهرو مقدس تبديل شده اندكه حتي بسياري از بزرگان و عارفان دين در جوار اين حرم هاآرام گرفته اند و بسياري نيز دوست دارند تا آرامگاه ابدي آنها دركنار اين حرم هاي مطهر باشد.
اين حرم ها قرن هاست كه انسانهاي عاشق را به شوق زيارت از فرسنگها دور به سوي خود مي كشاند.
براستي اين حرم كجا و آن هرم كجا ، آن يكي مدفن فرعون ها و حاكمان زور و اين يكي آرامگاه انسانهاي معصوم و پرنور ، يكي كرامت دارد و با كرامتش مي توان توسل كرد و شفاعت طلبيد و آن يكي نه تنها مرتبه اي ندارد، بلكه برابر آيات الهي مستوجب مجازات و منتظر عقوبت الهي مي باشد.
آري هرم ها تخته سنگهايي خاموش هستند، اما حرم ها پيوسته دلهاي مشتاقان و مريدان خود را به نورشان روشن مي كنند، چه بسيار كساني كه به همين حرم هاي امن آمدند و امنيت يافتند، توكل برخدا نمودند و با شفاعتشان شفا ديدند و دعايشان مستجاب شد.