شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۰۶۴
تاریخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۲

محمود نقدی پور دبیر جمعیت دانشجویان و دانش آموختگان خوزستانی، در نامه سرگشاده اي به استاد مجيد انتظامي، از سوءاستفاده شركت توسعه منابع آب و نيروي ايران از "سمفوني كارون" در راستاي توجيه عملكرد غيرانساني خود در تخريب محيط زيست و پوشش گياهي و جانوري آواره كردن صدها هزار انسان در زاگرس مياني و از بين بردن سلامت آب شرب و كشاورزي چهار و نيم ميليون نفر مردم استان خوزستان خبر داد و خواستار لغو اجراي عمومي "سمفوني كارون"

شد.

به گزارش آژانس خبري بختياري ، متن نامه دبير جمعيت دانشجويان و دانش آموختان خوزستاني كه نسخه اي از آن براي ايبنانيوز ارسال شده، به اين شرح است:

استاد عزیز و ارزشمند؛ جناب آقاي مجيد انتظامی عزیز

استاد عزیز! نمی دانم قصه تلخ کام خشک مردم خوزستان را چگونه برایتان بیان دارم. بسیار فکر کردم تا این حکایت را برای استاد هنرمندی چون شما با زبان هنر بیان دارم. اما دیدم که کار من نمی تواند باشد. پس تصمیم گرفتم به زبان ناتوان خود این حکایت را روایت کنم؛ حکایت سد سازی ما ایرانیان، حكايت خوشي نيست كه از آن خوشنود باشيم؛‌ سدسازي حکایت مرگ کارون، دز، کرخه و زهره و... است. اندكي درنگ كنيد و اين دردنامه را با من بخوانيد؛

خبر غمگين كننده اي خواهد بود اگر بشنويد كه دیگر "کرخه" ای نیست تا بتوانيم با موسيقي زيباي "از كرخه تا راين"، به ساحل چشم نواز آن پناه ببريم. ما خوزستاني ها فقط با نام آن سرخوشيم. آری! قصه تلخ خشک شدن رودخانه های بزرگ جلگه سبز و پهناور خوزستان، واقعیتی است که رهآورد سد سازی ما در عصر جدید است؛ قصه ضعف مدیریت که هر کجا مشکلی پیش آمد گفتند کارون، گفتند دز، گفتند کرخه. زمانی که چشم باز کردیم، دیگر چیزی نمانده بود که "کارون" اش بناميم یا هر چیز دیگر. زمانی ما نيز همچون هموطنان مان در تمامی این سرزمین با افتخار با شنیدن خبرهاي مربوط به ساخت سد هاي بزرگ و با ديدن تصاوير منتخب آنها در رسانه ملی، احساس افتخار می کردیم اما اکنون احساس عقب ماندگی به ما دست می دهد.

ملت ایران كه زمانی، مظهر خلاقيت و تكنيك هاي بومي در مهار آبهاي سطحي و مديريت منابع آب زيرزميني بوديم، امروز در زنجيره اي از رفتارهاي غيرعلمي وزارت نيرو و شركت توسعه منابع آب و نيروي ايران بعنوان متولي ساخت سدهاي بزرگ؛ عملکرد و زحمات دولت خدمتگزار را زیر سئوال برده است. شكوه گذشته ي ايرانيان در مديريت آب را در دوره تمدن عیلامي، هخامنشي، ساساني و بعدها در دوره اسلامی ملاحظه فرماييد و آن را با وضع بحراني امروز مديريت منابع آب كشور مقايسه كنيد. زنگ خطر و بلكه ناقوس مرگ تالابهاي ايران در همه جا از پريشان و گاوخوني و اروميه و انزلي تا هورالعظيم به صدا در آمده است. مديريت منابع آب ايران، با آن گذشته درخشان تمدني، امروز به تقليد سطحي و خطرناك از نسخه هاي از مد افتاده چندين دهه قبل كشورهاي غربي انجاميده است؛ كشورهاي پيشرفته جهان، سدسازي بوي‍ژه ساخت سدهاي بزرگ را به علت آسيب هاي جبران ناپذير به آبخوانها، محيط زيست و جوامع بومي رها كرده اند و در ايران، ‌تازه گويي سدسازي را كشف كرده اند!

كارون كه در همه ادوار تاريخي و در طول حيات تمام تمدن هاي ايران، دشت عظیم خوزستان را سیراب می کرد، به کدامین جرم و گناه در بند دیواره های بتنی در زاگرس مياني حبس كرده ايم؟ مگر همین کارون نبود که قرنها شریان حیات و مهد تمدن درخشان عيلامي و مایه مباهات هر ایرانی بود؟ مگر همین کارون نبود که بعثی های متجاوز را به بلای آسمانی گرفتار کرد؟ مگر همین کارون نبود که چهار میلیون و نیم خوزستانی را از خود منتفع می ساخت؟ و نام بلند آوازه کارون سالها شعر و سرود عشق و نجابت و صفای سینه مردمان خونگرم حاشیه اش بود که بر لب هر ایرانی جاری بود.

متاسفانه زمانی که همه دنیا پی برده اند که سدها را باید از بین ببرند و سد بیش از پانزده متر ساخته نشود، ما قهرمان "ترین" هایي شده ایم که سالهاست جوامع توسعه یافته به آسیب های جدی آن پی برده و به دنبال چاره هستند؛ دونده ها از اين پيست خارج شده اند و ما بي خبر از همه جا هنوز مي دويم و فكر مي كنيم "قهرمان" اين مسابقه هستيم؛ غافل از اينكه مسابقه سدسازي تمام شده و همه رفته اند سراغ مديريت آبخوان ها و ... و روش هاي علمي نوين مديريت منابع آب و سدسازي تنها به عنوان آخرين گزينه مطرح است.

بسياري از كشورهاي جهان در حال تخريب سدهاي بزرگ شان به دليل آسيب هاي فراوان به محيط زيست طبيعي و انساني هستند اما در ايران، سدهاي بزرگ همچنان به عنوان نمادي از توسعه يافتگي و پيشرفت محسوب مي شوند كه استيلاي نبوغ مهندسان ايراني بر طبيعت را تداعي مي كند. غافل از اينكه ارتقاي ايران به جايگاه سوم سدسازان جهان، بهاي سنگيني براي محيط زيست كشورمان در دو دهه اخير داشته است. بهاي اين صعود چيزي نبود جز نابودي تك تك درياچه ها و تالاب هاي داخلي و البته سقوط ايران به قعر جدول كشورهاي جهان از نظر عملكرد محيط زيستي! بر اساس گزارش شاخص عملكرد محيط زيست (EPI) در سال ۲۰۱۲، كه هر دو سال يك بار توسط دانشگاه ييل امريكا منتشر ميشود، ايران در بين ۱۳۲ كشور جهان در مقام ۱۱۴ قرار گرفته است؛ اين در حالي است كه پيش از اين كشورمان در سال ۲۰۱۰ در مقام ۷۸ جهان و در سال ۲۰۰۸ ميلادي در رتبه ۶۷ و در سال ۲۰۰۶ نيز در جايگاه ۵۳ جهان قرار داشته است.

آخرين نمونه از شاهكارهاي شركت توسعه منابع آب و نيروي ايران،‌ سد گتوند عليا بر روي رودخانه كارون است. ساخت اين سد كه تاكنون ۲۵۰۰ ميليارد تومان هزينه داشته، علاوه بر شوري آب كارون كه اولين عارضه آن خشكي و نابودي باغ ها و مزارع كشاورزي است، تبعات زيانبار سنگين ديگري نيز در پي دارد. بيكاري و آواره شدن هزاران روستايي و زيرآب رفتن آثار اليمائيدي از كهن ترين تمدن هاي ايران زمين از جمله اين تبعات است. به گفته كارشناسان، محصول اين سد نه تنها آباداني منطقه نخواهد بود، بلكه زير آب رفتن بيش از ۴۲ روستا و صدها اردوگاه عشايري، همراه با آوارگي و بي خانماني و بيكاري دهها هزار انسان روستايي و عشايري و از بين رفتن آخرين نشانه هاي تمدن اليمائيدي از دوره هاي درخشان تمدن چند هزار ساله ايران در حد فاصل سقوط هخامنشي تا روي كار آمدن ساسانيان،‌ است. اين در حالي است كه پيش از اين مسئولان شركت آب و نيرو، گفته بودند با ساخت و افتتاح اين سد براي هزاران نفر اشتغالزايي مي شود، ولي در حال حاضر تنها ۱۵۰ نفر در سد گتوند مشغول به كار شدند. و دولت نيز هنوز اقدامی برای سامان‌بخشی به وضعیت این روستاییان و عشايري كه آوراه شده اند،‌ انجام نداده ‌است؛ تنها در آخرين نمونه از سدسازي بر رودخانه كارون يعني سد گتوند عليا،‌ مراتع دامپروران و زمين هاي كشاورزان در ۴۲ روستا و صدهها اردوگاه عشايري براي هميشه نابود شده و چند هزار خانوار روستايي و عشايري از قشري توليدكننده به قشري مصرف كننده و فاقد هرگونه مهارت و شغل در حاشيه شهرها تبديل مي شوند بطوريكه هم اكنون شهرستان اهواز بعنوان مركز استان خوزستان (محل ساخت بيشترين تعداد سدهاي بزرگ)پس از مشهد دومين شهر پر حاشيه كشور است و حدود ۴۵۰ هزار نفر حاشيه نشين دارد.

آیا می دانید که به رغم تمام ادعاهاي سدسازان، وضع آب شرب مردم آبادان، خرمشهر، اهواز، شادگان، سوسنگرد، شوشتر، مسجدسلیمان و... در چه وضعیت ناگواری است؟ آیا می دانید که اكثر خوزستانی ها هر دو روز یک ساعت آب شرب دارند؟ آیا می دانید آب کارون با احداث سد گتوند، به شهادت كارشناسان خبره، مستقل و بي طرف، حتی برای زمینهای کشاورزی نیز بسیار ضرر و زیان دارد؟ آیا خبر از کوه نمکی و تپه های آهکی پشت سد گتوند دارید؟ آیا می دانید دیگر آبی از کارون خروشان به خلیج همیشه فارس نمی ریزد؟ آیا خبر دارید وزارت نیرو زمین کشاورزان پشت سد گتوند را متری ۶۰۰ تومان (بله، درست خوانده ايد ۶۰۰ تومان يعني چيزي در حد يك بستني قيفي) قیمت گذاری نموده و در پاسخ به اعتراض مردم، نه تنها به حكم قانون در مورد تشكيل هيأت كارشناسي سه نفره براي قيمت گذاري اراضي تن نداده بلكه برق و آب روستاهاي گلزاري، ژابرافتو، دم تنگ، تنگ هليل، رگ هليل، سربيشه و... از روستاهاي منطقه آبماهيك از توباع بخش مركزي شهرستان لالي را را از ۹۰ روز پيش تاكنون قطع نموده تا مردم مجبور به ترک روستاهایشان شوند؟

آیا مي دانيد که به علت كم رمق شدن كارون، اين رودخانه مظلوم حتي توان خودپالايي و نيز توان دفاع از خود در برابر پيشروي آب دريا را از دست داده و هم اكنون آب شور خليج فارس به مسافت ۶۰ كيلومتر در كارون پيشروي كرده و تا دارخوئین (در شهرستان شادگان) رسیده است؟ اي كاش هموطنان ما در تهران،‌ به جاي دلخوش كردن به افسانه هايي نظير آنچه "جشن خودكفايي صنعت سدسازي" ناميده مي شود،‌ لحظه اي به خوزستان مظلوم مي آمدند و با مردم شادگان صحبت مي كردند كه چگونه از تنها منبع درآمد خود يعني ماهي گيري در هورالعظيم به علت سدسازي بي رويه بر كارون و كرخه و خشك شدن هور محروم شده اند.

نمی دانم چه بگویم و از کجا بگویم؟ در اين ميان، كه شاعران و هنرمندان جنوب، ‌همسو با مردم و كشاورزان، مرثيه ها براي كارون سروده اند و فريادشان به جايي نرسيد، خبری در رسانه ها منتشر شد كه در تاريخ ۱۶/۰۴/۱۳۹۱ جشن خودكفايي صنعت سدسازي با اجراي "سمفونی کارون"به دست توانمند استاد مجيد انتظامي برگزار مي شود. درست خوانده ايم؟ استاد مجيد انتظامي هموکه نامش براي ما جنوبي ها يادآور خاطرات "از کرخه تا راین" است؟ بارها با موسيقي "از كرخه تا راين" گريسته ايم؛ شايد نه براي "يوسف" فيلم بلكه به حال و روز كرخه و مردمانش؛‌ آيا هموطنان ما در تهران خبر دارند كه امسال ممنوعيت كشت در حوزه كرخه اجرا شده است؟ كجا رفت آن وعده ها كه اگر سد كرخه ساخته گردد فلان هكتار زمين زير كشت مي رود و فلان تعداد شغل ايجاد مي شود؟ سد كرخه امسال نان تمام كشاورزان حوزه كرخه را آجر كرد. نه به علت خشكسالي بلكه به علت طمع سدسازان در آبگيري سد سيمره در فصل نياز آبي كشاورزان و ذخيره سازي بيش از ۵۰۰ ميليون متر مكعب آب پشت سد سيمره؛ دقيقاً‌ زماني كه كشاورزان به اين آب نياز دارند.

استاد گرامي!‌جناب اقاي انتظامي عزيز

سخنم به درازا کشید و شاید شما را خسته کردم اما همه اینها بخش كوچكي از درد مشترک مردم خوزستان و تمامي همسايگان كارون در استان هاي چهارمحال و بختياري و خوزستان است؛ اعم از لر بختیاری، عرب، فارس و... که احساس

کردم لازم است با شما در ميان بگذارم و پيشنهاد كنم به جای "سمفونی کارون تجلی قدرت سد سازی"؛ به فکر تهیه سمفونی لبان تشنه ما و کام تلخ استان هاي چهارمحال بختياري و خوزستان هم باشید! مي دانم كه احتمالاً شما در

جريان سوءاستفاده هاي تبليغاتي شركت آب و نيرو از نام "مجيد انتظامي و سمفوني كارون" براي پوشاندن صدمات وارده به محيط زيست طبيعي و انساني چهارمحال بختياري و خوزستان نيستيد؛ پس بهتر است بدانيد كارون نماد قدرت

سدسازي نيست؛ نماد سوءرفتار غيرعلمي ما و افراط در سدسازي و بي مهري به طبيعت و آواره كردن حداقل ۲۰۰ هزار نفر در جريان نيم قرن جنون سدسازي در پروژه هاي ويرانگر و ضدانساني سدهاي كارون ۱ (شهيد عباسپور) و گدار لندر

در مسجدسليمان، كارون ۳ در ايذه و دهدز، كارون ۴ در دهدز و لردگان، سد دز در دزفول و بالادست كارون، گتوند عليا در لالي و عقيلي و گتوند، و آواردگان بعدي در پروژه هاي در دست اجراي سد خرسان ۱ و ۲ و ۳ در سرشاخه هاي كارون در لردگان،‌ تونل انتقال آب از سرشاخه هاي كارون در كوهرنگ موسوم به تونل كوهرنگ ۱ و ۲ و ۳ و تونل گلاب و طرح غيركارشناسي انتقال آب بهشت آباد از سرشاخه هاي كارون به فلات مركزي ايران است.

در پايان،‌ ضمن ابراز نگراني از سوءاستفاده شركت توسعه منابع آب و نيروي ايران از "سمفوني كارون" در راستاي توجيه عملكرد غيرانساني خود در تخريب محيط زيست و پوشش گياهي و جانوري آواره كردن صدها هزار انسان در زاگرس مياني و از بين بردن سلامت آب شرب و كشاورزي چهار و نيم ميليون نفر مردم استان خوزستان، خواستار اقدام بشردوستانه شمادر فسخ قرارداد و لغو اجراي عمومي "سمفوني كارون" هستيم.

شما را به خدای کارون خروشان و سرزمین بهشتی خوزستان در گذشته هاي دور، گذشته هاي عاري از جنون سدسازي،‌ می سپارم!


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار