کیماس نوروزی پور
معمولا همه ساله هفته محیط زیست بهانهای است تا در سراسر کشور برنامههای نمادین درختکاری انجام شود، اما بلافاصله پساز این هفته محیط زیست از یادها میرود. محیطزیست اما در استان خوزستان معنی و مفهوم دیگری را در ذهن تداعی میکند؛ محیطی که برای زیستن آلایندههای صنعتی و گرد و خاک کاملاً مساعد و مناسب است، اما خوزستانیها را روز به روز بی زیست تر میکند! هرچند آلودگیهای صنعتی دست کمی از ریزگردها ندارد اما ظاهراً وجود گرد و خاک نظر خوزستانیها را بیشتر به خود جلب کرده است.
البته اگر بدانیم که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور وسعت کانون بحرانی گرد و غبار در استان خوزستان را بیش از 340 هزار هکتار عنوان کرده که در صورت تامین اعتبار و در خوشبینانهترین حالت، تنها حدود 10 درصد این کانونها کنترل میشود آنوقت میتوان دلیل نگرانی آنها را بهتر درک کرد. این ریزگردها که روزگاری از کشور همسایه، میهمان ناخوانده استانهای غربی کشور میشد، به بهترین نحو بومی سازی شده و روز به روز خانوادههای زیادی را وادار به مهاجرت میکند.
خانم ابتکار شرایط موجود حاکم بر محیط زیست استان خوزستان را به خاطر فشارهایی دانست که به کلیه عناصر این محیط وارد میشود. فشارهایی که به شهروندان خوزستانی نیز فشار میآورد و به اشکال مختلفی نمود پیدا میکند. کاملاً غیرمنطقی است که عدهای از رسانهها پس از بروز مشکلات زیست محیطی شخص یا اشخاصی را هدف نقدهای تند خود قرار میدهند، زیرا این مشکلات طی سالهای اخیر و به خاطر بیتوجهی به محیط زیست ایجاد شده است و امروز این مشکلات زیست محیطی به بحرانهایی تبدیل شده اند که حل کردن آنها به نظر میرسد کار سختی باشد. وجود گازهای همراه نفت که حاصل فعالیت بیش از 200 حلقه چاه (عدم تعویض برخی از قطعات از دیگر دلایل آلودگی چاههای نفتی محسوب میشود) در اطراف شهر اهواز است و از دلایل همیشگی بدی آب و هوای اهواز بشمار میرود این شهر را در محاصره آلودگیهایی قرار داده که جز با انجام اقدامهایی ضربالاجلی و صد البته علمی نمیتوان انتظار بهبود شرایط زیست محیطی آن را داشت. آلودگیهای سایر صنایع در کنار ریزگردها وضعیت محیط زیست را در این استان نامساعدتر از سالهای گذشته کرده است.
طی سالهای اخیر صدمات سخت و شاید بتوان گفت جبرانناپذیری به محیط زیست استان خوزستان وارده شده است که آثار آن را در جای جای این استان میتوان به خوبی دید. این صدمهها که ریشه در دخالتهای انسانی دارد به عرصههای مختلفی مانند آب، خاک، پوششهای گیاهی و جانوری لطمه وارد کرده است. اگر بخواهیم به یک نمونه آشکار و مهم برای آسیب رسانی به محیط زیست اشاره کنیم سد گتوند میتواند نمونهای بی بدیل و شاخص برای این موضوع باشد. سدی که امروزه مشکلات آن به یک معضل تبدیل شده و میتوان از آن به عنوان یک شکست در زمینه سدسازی یاد کرد. این سد باعث شد رودخانه کارون که زمانی آب شیرین (با شوری حداکثر 400 تا 500 میلیموس) در آن جریان داشت در حال حاضر 17میلیون تن نمک را وارد رودخانه کارون کند. این میزان نمک میتواند به تنهایی باعث نابودی اکوسیستم پرآب ترین رودخانه کشور شود؛ رودخانهای که زمانی شیر ایرانی در اطراف آن زندگی میکرد و حالا کمتر جانوری در امتداد بخشهای جنوبی آن (مخصوصاً از شوشتر به سمت اهواز و پس از آن) دیده میشود.
از جمله دیگر چالشهای محیط زیست در خوزستان آتشی است که همه ساله در جان نیستانهای نیشکر زده میشود! این منشا آلودگی ظاهراً با پیگیری اداره حفاظت محیط زیست استان خوزستان به مراجع قضایی ارجاع داده شده است، اما هنوز خبری مبنی بر منع آتش زدن نیشکرها به گوش نرسیده است. آتش زدن نیشکر برای برداشت محصول یک روش بدوی و مخرب محیط زیست است که در خوزستان به علت نبود ماشین آلات برداشت سبز نیشکر (هاروستر) همچنان مورد استفاده قرار میگیرد و به نظر میرسد اهوازیها باید همچنان وجود برگهای سوخته شده نیشکر را تحمل کنند. موضوع آلودگی هوای خوزستان و مشکلات زیست محیطی آن دلایل متفاوتی دارد که برای پرداختن به تک تک آنها به یک سمینار علمی نیاز است که متاسفانه در سالهای اخیر کار چندانی برای حل چنین مشکلاتی صورت نگرفته و فقط در مناسبتهایی مانند هفته محیط زیست از مشکلات موجود در این زمینه صحبت میشود.