عبدالرحیم سوارنژاد
فروردین که تمام می شود بیشتر از همیشه دوست دارم معلم باشم و بیش از دیگر روزها بیاموزانم زیرا نسیم اردیبهشت وزیدن گرفته است ! غرق در دنیای معلمی شده ام ولی انگار خود را کارگر می دانم و با سعی دراین کسوت باید بهتر به فردای دیارم بیندیشم،گاهی کف دستهایم را می نگرم با پینه هایی که از رنج بسته اند آنها را برهم می سایم تا در جشن با شکوهی که به مناسبت جان دادن جمع زیادی از کارگران برگزار گردیده است شرکت نمایم و در یادی پر از داغ روزم را گرامی بدارند اگر چشم بر رنجهایم نبندند و در همراهی با نسیم اردیبهشت باید چرایی شلیک ناجوانمردانه به اندیشه و تفکر را در یابم که تاریک اندیشان شبرو چرا به یکباره از درون تاریکی فکر را نشانه رفتند؟ و لطافت نسیم اردیبهشت بر گونه هایم به من می آموزد که معلم باشم تا شب پرستان رابا کاشتن گلهای امید در باغچه زندگی نوجوانان نومید کرد و تا دمیدن صبح سپید بیدار ماند و چشم به آسمان دوخت تا باران ببارد وبا قطرات مهربانش باغ سرسبز شود و نهالها به بار نشینند.
اردیبهشت که می آید با مرور هر حادثه اش بیشتر به معلمی عشق می ورزم و به تماشای روشنایی می ایستم و صدای هر اهل فکر را می شنوم که در سوگ پاره تنی مرثیه می خواند و اندوهگین می شود اما صبورانه ایستادگی می کنند جهت انتقال آگاهی و اندیشیدن برای پی بردن به اینکه چرا شلیک کردند؟ و می آموزم در این جستجوی حق طلبانه علیرغم نامهربانیهاصبور باشم و به فردا اندیشه کنیم و زلال معرفت جاری سازم.پس از بارش باران رنگین کمان زیبا رادر آسمان تماشاکن، گلهای رنگارنگ را در باغچه ها بنگر ، از عطر دل انگیز و بوی خوش رویش شکوفه ها مشام را بیارای ، زیر سایه سار عظیم درختان خستگی از تن بدر کن که همه این دستاوردها محصول اردیبهشتی هستندکه دریکی از شبانگاهش صدایی برخاست! همه از آن صدا در کنار عینک شکسته افتاده در خون آموختند انسان با ایمان باشند، داستان راستان بخوانند، هم جاذبه داشته باشند و هم دافعه،نهضتهای اسلامی را بشناسند ،بیشتر به عظمت کتابی که بر پیامبر اُمی(ص) نازل گشت پی ببرند و به آن عمل کنند و اردیبهشت منبع ارتقا تفکر معلمی است.
ماه میانه بهار است و با رقص گندمزارها به استقبال می آید ،هنوز بوی بهارنارنج را می بوییم ، هنوز سایه سارسبز درخت که پربارتر از همیشه می نماید خستگی را از تن می زداید و موسیقی خوش الحان پرندگان بر هرشاخه شنیده می شود ، از اردیبهشت بسیار می آموزم که خود معلم روزگار است و نتیجه رفتن به مدرسه ،نشستن بر نیمکت ، نوشتن مشق و کارنامه ای برای آغازی دیگر با گامهای محکمتری که برداشته می شوند خواهد بود . اردیبهشت آمد تا دفتر معلم گشوده شود برای لبخندی که بوی زندگی خواهد داد.