شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۳۰۷
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۳۹۱ - ۱۶:۰۰

 

محمد مالی

علی محمد شاعری قائم مقام سازمان حفاظت محیط زیست در اظهار نظری بی سابقه با انتقاد شدید از وزارت نفت به دلیل عدم انجام تعهداتی که در خصوص مالچ پاشی بیابان های استان خوزستان داشته است؛بخشی از علت تشدید بحران ریزگردها در خوزستان را به طور تلویحی کم کاری این وزارتخانه اعلام کرد.

...انگار که نه انگار یک قرن پیش،نفت از دلِ خوزستان جوشید تا آهنگ مدرنیزاسیون در جامعه ایرانی نواخته شود.تا چرخ های ماشین توسعه این کشور به حرکت افتد.تا فرآیند نوسازی رُخ بنماید.تا ایرانی نو بنا شود.

یکصد سال بعد اما،خوزستانی یک آرزو داشت:«گریز از نفرین نفت».

آنچه،آرزوهای محال ایرانیان را ممکن می ساخت؛سیلیِ محکمی بر رُخسار مادر خود نواخت.نفت؛دامنِ چرکین خود را بر آستانِ جنوب گسترانید تا اقتصاد مولّد و دیرپای این دیار زرخیز،در سایه ترک تازی این طلای سیاه،امکان رُشد نیابد.

تا کشاورزی پُر رونق خوزستان نابود شود.تا روح تجارت و داد و ستدِ خوزستانی به اقتصاد نفتی و دولتی پیوند خورده و شاهد آغاز روند نامیمونی باشیم در تواتر فرهنگی این جامعه که انسان هایی ماشینی و چشم به دامان دولت دوخته تربیت می کند.الگوی زندگی نفتی؛خوزستان را در بَر گرفت و حالا یک قرن پس از نهادینه شدن فرهنگ زیستِ نفتی...خوزستان نفس های آخر را می کشد.

صنعت شهرهای نفت ساخته،یکی پس از دیگری به موزه تاریخ سپرده می شوند.

مهاجرت کشاورزان بی زمین،حاشیه را بر متن غلبه داده و از دل این بهم ریختگی فرهنگی در زندگی شهری جامعه خوزستانی؛ناامنی های اجتماعی و گره های کور رفتاری گسترده،پدیدار گشته است.

غول بیکاری از دل اقتصاد نفتی سَر برآورده و لشگر بیکاران؛دیری نخواهد پایید تا بر تن رنجور خوزستان ؛تازیانه هایی دردناک ارزانی دارند.

هفتگل،نفت سفید،مسجدسلیمان و امیدیه این روزها شاهد تراژیک ترین مرگ های شهریِ در قرن بیست و یک هستند.راستی اما چه تناسبی است میان گذشته و حال آنها.سرنوشتی که بی گمان«فردا» در انتظار شهرهای نفتی امروز چون اهواز،آبادان،ماهشهر و دشت آزادگان خواهد بود و آنها را نیز به کام تلخ و سیاه خود می کشاند.

تو گویی«نفت» ناجوانمردانه و انحصار طلبانه؛امکان توجه به سایر ظرفیت های جامعه خوزستانی را سلب کرده است.

رُشد تک بُعدی خوزستان تنها در حوزه صنایع نفتی؛آنهم در فایل استعماریِ بهره برداری و استخراج و نه چرخه مشتقات و صنایع مولد و اشتغال زای پایین دستی؛این استان را به شدت وابسته و گرفتار آمده در چنبره این ماده بدبو قرار داده است.

با این ذهنیت تاریخی است که وقتی امروز،صف گیریِ طویل و ناباورانه منتخبان خوزستانی مجلس نهم را بدون توجه به تخصص،نیازمندی و توانمندی های لازم برای ورود به کمیسیون انرژی مشاهده می کنیم؛نقض این مَثَل را زمزمه گر خواهیم بود که شاید این بار چاقو دسته خود را بریده است.در دوره های گذشته نیز البته شاهد حضور پُررنگ نمایندگان خوزستانی در این کمیسیون استراتژیک بوده ایم اما پرسش اساسی این است:خالی شدن کمیسیون های دیگر مجلس که حضور نماینده ای خوزستانی در هر کدام می تواند گره گشای بسیاری از مشکلات مردم خوزستان باشد و حضور در کمیسیون انرژی تا کنون چه دستاوردی برای استان خوزستان داشته است.

استخدام غیربومی در صنایع نفتی متوقف شد؟

کمک های نفتی به عمران و آبادی جامعه خوزستانی افزایش یافت؟

نفت در جهت عمل به تعهدات وعده کرده حرکت نمود؟

صنایع پایین دستی و چرخه تولید اشتغال نفتی در خوزستان شکل گرفت؟

از میزان آلودگی های نفتی کاسته شد؟

...نمایندگان خوزستانی مجلس نهم که با تلاش فراوان به عضویت کمیسیون انرژی مجلس دست پیدا کرده اند امروز اما در برابر نخستین آزمون جدی خود قرار دارند.آیا آنها خواهند توانست مطالبه حداقلی موکلین خود را که از زبان معاون سازمان محیط زیست کشور بیان شده و آن هم نه تسریع بلکه عمل وزارت نفت به تعهد خود در خصوص مالچ پاشی بیابان های استان با هدف مهار منشاء داخلی ریزگردهاست را در نخستین صف آرایی با وزیر نفت به کرسی بنشانند؟

آیا بهارستان نشینان خوزستانی می دانند؛ نخستین حرکت در عرصه شطرنج سیاست؛مهم ترین حرکت خواهد بود و هر گونه عقب نشینی آنها از منافع به حق مردم خوزستان در صندوق های رای چهار سال آینده انعکاس خواهد یافت؟

 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار