امید حلالی
در آزمون دو هفته ای نخبگان و سیاسیون خوزستانی نمره قبولی نگرفتند. این نکته به یک واقعیت تلخ دارد تبدیل می شود که در این اقلیم محورهایی جهت اجماع وجود ندارد و خاصه در بزنگاه ها نیز افراد و گروه ها حاضر به کوتاه آمدن و کنار گذاشتن منویات و دیدگاه ها و منافع ندارند.
این اخلاق خودمحورانه باعث ضربه خوردن به منافع کلان خوزستان شده است و احتمالن قابل اصلاح نیز نخواهد بود.
2. جناب بیانک انسان محترمی ست و در اهواز نیز زحماتی کشیده اند و مزد زحمات شان را نیز مردم با فرستادن ایشان به مجلس داده اند. لذا بابت چه مطلبی با وجود سال ها دوری از خوزستان باید جزو گزینه ها باشند؟
3. یکی از مقصران اصلی وضعیت فعلی خوزستان و عدم تنظیم رابطه مطلوب آن با دولت های اصلاحات. مهرورز و اعتدال دقیقا همین کانون خوزستانی های مقیم مرکز هستند که لابی معکوسی را برای خوزستان دارند و تاکنون منافع مشخصی را برای استان دنبال نکرده اند
4. گروه های مختلف سیاسی و نخبگان می بایست در گفتگوهای انتقادی با یکدیگر محورهایی را جهت اجماع و وفاق و اتفاق نظر تعریف کنند تا در بزنگاه هاب تصمیم گیری دچار انشقاق و سر در گمی نشوند
5. یکی دیگر از واقعیت ها و آسیب شناسی های رفتاری سیاسیون این است که در این برهه نشان دادند و به وضوح گفتند که چندان بی رغبت به استاندار غیر بومی نیستند چرا که در کنه ماجرا آن است که فکر می کنند با استاندار غیر بومی بهتر می توانند کار کنند و حداقل سهم را پیش او دارند که شاید به خاطر کارکرد غیر مشارکت جویانه استاندار سابق مقتدایی باشد که خود را دانای کل خوزستان نیز فرض می کرد و حاضر به تعامل و تعاطی با هیچ کدام از گروه ها و جریان های خوزستانی نبود.
6. بنا به نوشته یکی از فعالان سیاسی ایشان به همراه گروهی در منزل آقای میردامادی دبیرکل سابق حزب مشارکت با استاندار غیر بومی احتمالی جلسه گرفته اند و یک لیست چند نفره نیز جهت انتصابات آتی به وی داده اند. جالب است که هنوز که هنوز است میردامادی در خوزستان نقش ایفا می کند و ایشان نیز اهل اصفهان است.
واقعا حتا اگر این لیست تماما منصوب شوند باز هم به آمدن یک استاندار غیر بومی و در یک قلم مخاطرات آتی برای کارون می ارزد؟ آیا واقعا چنین هزینه و فایده ای با یکدیگر تراز است و توجیه دارد؟
7. سرنوشت و کار این استان به جایی رسیده که برخی عزیزان که نه؛ بسیاری حاضرند هر کسی والی شود در صورتی که سهمی ولو کوچک از انتصابات و تکه ای از کیک قدرت را بدست بیاورند.
به چه دلیل باید استاندار از استان رییس جمهور به خوزستان بیاید در صورتی که خوزستان خود استانی غنی به حیث نیروی انسانی ست؟
8. اگر برای تقسیم کیک قدرت مکانیسمی وجود داشت آن وقت سیاسیون ما با تضمین مشارکت حداقلی، مواضع عزت مندانه تری داشتند.
9. حدود یک سال و نیم قبل در همین گروه نوشتم که قدرت اجرایی استاندار در خوزستان باید مشروط شود و پیشنهاد تشکیل کمیته انتصابات را دادم تا کار انتصابات به کمیته داده شود و استاندار فعال ما یشا در این باره نباشد تا توازنی در تقسیم قدرت اجرایی بین همه گروه های سیاسی و اجتماعی و جغرافیایی و اقوام بوجود آید.
10. اگر "کمیته انتصابات" در استانداری. شهرداری . نفت و تعدادی دیگر از دستگاه های مهم تشکیل شود آن وقت احتمالن از بخشی رقابت های غیر ضرور و رفتارهای خودسرانه سلیقه ای مدیران و تلاش گروه ها برای برخورداری و تمتع از قدرت فاکتور گرفته می شود و بخشی از وقت مفید را می توان به رسیدن به وحدت نظر اختصاص داد
این قضیه تجمع های پراکنده و کم تعداد و تکراری نیز در کنار کارون در حال لوث شدن است بدون آنکه کار تبلیغی خوب روی آن انجام شود یا بیانیه پایانی قدرتمند داشته باشند. پیشنهاد می شود به جای کارهای تکراری کم دامنه کمپین و صدای واحد "نه به استاندار غیر بومی! " در فرصت باقی مانده با مشارکت همه اقشار و اقوام و گروه های سیاسی شکل گیرد.
ستانداران و مدیران غیر بومی و ناتوان خسارت دیده است.
مي گم خودت فهميدي چي نوشتي بالاخره استاندار بومي يا خسارت از مدير غير بومي ؟؟؟؟؟