شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۸۹۸۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۱
انقلابی که مقتدایی با باور انقلابی خود در خوزستان به پا کرد!
 یدالله نجفی 

دکتر مقتدایی استاندار پیشین خوزستان جمله ی معروفی دارد که در شرایط مختلف آن را تکرار نموده است؛ شاید نخستین بار در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری سال 92 در بیانیه ای که برای حمایت از دکتر روحانی صادر نمود این جمله را به کار برد؛ اما به هر صورت گذشت زمان همیشه نشان داده است کدام جمله و گفته شعار است و کدام یک ریشه در باورهای فرد دارد و از آنجا که باورها می توانند رفتارها را بسازند این جمله را به عنوان یک رفتار بارز می توان از مقتدایی شناخت: ( انقلاب هزینه ای است که یک نسل بابت اهمال، سستی، کم کاری، ترس، جاه طلبی یا انفعال نسل های پیش از خود می پردازد ).

پس از گذشت سه سال از انتخابات ریاست جمهوری یکی از نزدیکان مقتدایی پرده از این واقعیت بر می دارد که وی موافقت صد در صد و همه جانبه با دکتر روحانی نداشته است! پس به چه دلیل در حمایت از او بیانیه صادر نمود؟! 

آیا می توان همان جمله معروف مقتدایی که ریشه در باورهایش را دارد عامل این امر دانست؟! در آن برهه صلاحیت آقای رفسنجانی تایید نشده بود و آقای عارف به نفع دکتر روحانی از رقابت کنار رفته بود؛ مقتدایی از تنها گزینه موجود نزدیک به جریان فکری خود حمایت نمود تا نسل های آتی هزینه ی انفعال یا بی تفاوتی او و امثال او که چهره هایی قابل اعتماد در جغرافیای خود هستند را
نپردازند!

مقتدایی پس از هشت سال کناره گیری از صحنه ی سیاست و اجرا به عنوان نفر اول دولت یازدهم در خوزستان به صحنه بازگشت و اکنون پس از گذشت 30 ماه از حضور او در سمت استانداری خوزستان می توان منصفانه به عملکرد او در حوزه های مختلف نگریست و با اذعان به برخی کاستی ها و نواقص به موفقیت او در برخی جنبه های آشکار مانند عمران، صنعت، تجارت و غیره اعتراف نمود اما از جنبه ی بسیار پنهانی از تلاش های وی نباید غافل شد! این جنبه پنهان به منصه ظهور نرسید تا زمانی که مقتدایی از سمت استانداری خوزستان کنار رفت.

وی رفتار خود مبنی بر مطالبه گر، جسور، نقاد بودن و در عین حال در مواقع لازم همراه بودن و گذشتن از منافع شخصی به خاطر منافع عمومی را طی 30 ماه تلاش پنهان و زمینه سازی و بستر سازی تبدیل به یک فرهنگ ماندگار در میان مردم خوزستان نمود و رفت! به عبارتی با رفتار خود و آموزش مدار بودن به طور غیر مستقیم نشان داد می توان در چهارچوب قانون و مقررات جاری   کشور و منطقه مطالبه گر حقوق شهروندی بود؛ گاهی هم سکوت نمود و از بیان نقطه نظرات فردي اجتناب نمود تا خواسته ی جمع تحقق پذیرد و با همین روال به یک وحدت و انسجام دست یافت؛  این مهم در قالب تشکیل مجمع مشورتی، مجمع فرهنگ شهروندی؛ آموزش های غیر مستقیم؛ برگزاری سمینارها؛ همایش های مختلف صورت گرفت و رفته رفته تبدیل به یک فرهنگ شد، فرهنگ بودن در کنار یکدیگر و کار کردن با یکدیگر و رسیدن به هدف مشترک در هر مجموعه ی علم و منطق محوری.

در این مسیر آنچه که به کمک مقتدایی آمد اهل قلم و اصحاب رسانه بودند! مقتدایی با تیزهوشی محاسبه نمود و به این نتیجه رسید که رکن چهارم دموکراسی رسانه ها هستند؛ رسانه ها توسط مقتدایی تشویق به پرداختن به مشکلات و تکرار آنها شدند تا راهکاری اندیشیده شود! به عنوان مثال مصاحبه ی او با سیمای خوزستان که از رسانه ملی اعلام نمود بیمارستان ها، آموزش و پرورش، راه و شهرسازی هم به برنامه دعوت شده و به چالش کشیده شوند یا در نشست خبری 23 آذر ماه سال 94 که از خبرنگاران خواست به طور جد پیگیر پروژه های عمرانی باشند و از معاونت عمرانی و امور شهری به طور مرتب اطلاعات مربوط به این پروژه ها و روال پیشرفت آنها را بگیرند.

در قدم بعد تریبون شورای اداری استان در اختیار رسانه ها قرار گرفت و کم کم موانع ارتباطی بین مردم و دستگاه ها برداشته شد و مردم به طور شفاف و روشن از طریق رسانه ها در جریان وقایع استان قرار می گرفتند و  فضای جامعه پویا شد و غبارروبی منشور حقوق مردم و شهروندان توسط مقتدایی صورت گرفت تا بخش نرم افزاری عملیات فرهنگ سازی خود را که همان تغییر تفکرات مردمی بود  اجرایی کرده باشد و سپس با مطرح نمودن مقوله تولید کننده داخلی؛ مبادلات مرزی؛ خرید از تولیدات داخل، اقتصاد بخش خصوصی را فعال کرد و تفکر مردم را از استخدام شدن در مشاغل دولتی تغییر داد و به سمت بخش خصوصی هدایت نمود و در اینجا نیز با درگیر نمودن پایانه ها، بنادر، گمرک و ... یک قدم دیگر در مسیر اجرای تئوری پنهانی که در ذهن داشت برداشت!

به روایتی می توان این نکته را جزو هنرهای مدیریتی مقتدایی به حساب آورد، ایجاد توقع در مردم و تربیت مردمی که دیگر به هر سطحی از خدمات یا هر پاسخی به سوالات خود قانع نمی شدند سیستم خشک دستگاه های اجرایی و یکنواختی و رکود بخش خصوصی را زایل نمود و خوزستان پویا می رفت وارد فاز نهایی برنامه ریزی های مقتدایی شود که وی از عرصه اجرایی کنار رفت.

کنار رفتن او اما به مثابه راست آزمایی و تست یک فرضیه بود که وی در ذهن خود داشت و بر مبنای آن می اندیشید توانسته است مردمی بار بیاورد که در چهارچوب قانون مطالبه گر و پیگیر حقوق خود باشند و بدین ترتیب صحت این فرضیه اثبات شد! مردم در سطح ملی مطالبه حقوق استانی خود را نمودند، پیگیری کردند، از پای ننشستند و اهل قلم و اصحاب رسانه امتحان خود را پس داده و دلسوزانه و منصفانه صدها مطلب در تحلیل و بررسی چرایی رفتن مقتدایی، تکلیف برنامه ها و پروژه های ناتمام او، اوضاع خوزستان پس از او، مقایسه گزینه های مطرح شده برای جانشینی مقتدایی با وی و سبک سنگین کردن مزیت ها و برتری ها نسبت به او و عوامل پیدا و پنهان در روند
آمدن تا رفتن او مکتوب نمودند تا آنها نیز پرداخت هزینه های انقلاب را به نسل های پس از خود تحمیل نکرده باشند.

مقتدایی رفت اما فرهنگ نظارت همگانی را از خود به ارث گذاشت که در اثر تکرار ماندگار خواهد شد و مردم بدون دخالت در وظایف مسئولان با قدرت بیان اظهار نظر و تحلیل و بررسی که شاید بالقوه بود و با تلاش های پنهان مقتدایی بالفعل در آمد چراغ راه مسئولان خواهند بود؛ در این بحبوحه برخی نیز تماشاچی بودند اما باز هم فضا در حال حاضر به گونه ای است که هر کس هر زمان که بخواهد می تواند فعالانه  نقطه نظرات خود را بیان کند، استاندار پیشین خوزستان در یکی از سخنرانی های خود گفته بود: اگر تفکر یک مدیر در سیستم ماندگار شود آن مدیر ده سال هم از رفتنش بگذرد هنوز هست و حضورش احساس می شود! مقتدایی سی و هفت سال پیش در همین جغرافیا به نوعی در انقلاب نقش داشت و سی و هفت سال بعد به نوعی دیگر!  او   اگر در این 30 ماه هیچ اقدامی هم انجام نداد پویا نمودن و آشنا کردن مردم با حقوق خود را در حد اعلی انجام داد و رفت تا بماند!

comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
انتشار یافته: ۱
comment
comment
ناشناس
|
United States
|
۲۰:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۳۰
comment
0
0
comment افسوس و صد افسوس که استاندار مردمی ودانا و با ذکاوتی چون مقتدایی رو در راس استان دیگر نداریم ....
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار