«جواد منصوری» در روزنامه «حمایت» نوشت:
بر اساس یک سنت الهی، تمام حکومتهایی که بر اساس ظلم و بیعدالتی برپا شدهاند دیر یا زود و در زمانی که خداوند تقدیر کرده است، قطعاً ساقط شده و از بین خواهند رفت. دهها امپراطوری قدرتمند در طول تاریخ وجود داشتهاند که بعضی از آنها حتی از حکومت فعلی آمریکا قویتر بودهاند و شاید اگر در آن زمان زندگی میکردیم، تصور سقوط آنها برای ما غیرممکن مینمود.
دولت آمریکا هر قدر که احساس قدرت کند، بیشک با قدرت امپراطوری روم و حکومت فراعنه برابر نیست چرا که وسعت سرزمینی، علم و هنرهای پیشرفته آن زمان و ثروت، امکان هرگونه مقابله یا مخالفت با آنها را عملاً سلب میکرد. با وجود عوامل قدرت فراوان اما ظلم، تبعیض و بیعدالتی، بساط حکمرانی آنها را برچید و امروز فقط آثار یا ویرانههایی از آن قدرتها برای عبرتآموزی به جای مانده است. بر اساس این مبنا، حکومتی که خود را ابرقدرت عصر ما میپندارد و روز به روز به زوال و نابودی نزدیکتر میشود، آمریکاست.
بیش از دو دهه از طرح موضوع فروپاشی آمریکا میگذرد و اولین کسی که آن را مطرح کرد، نیکسون، رئیس جمهور وقت آمریکا بود که صراحتاً گفته بود: «آمریکا به سرنوشت امپراطوری روم گرفتار خواهد شد و همانطور که بردگان به کاخ امپراطور هجوم آوردند و آن را نابود کردند، کشورهای جهان سوم نیز به ما هجوم آورده و ما را نابود خواهند کرد.»
علاوه بر این، دهها کتاب در اینباره نوشته شده از جمله کتاب مشهور «در سراشیبی به سوی گومورا: لیبرالیسم مدرن و افول آمریکا» که توسط یکی از مقامات ارشد قضایی این کشور به نام «رابرت. اچ. بورک» به نگارش در آمده است.
در این کتاب به تفصیل و به شکل مستدل ثابت شده که دولت آمریکا کلیه عوامل بقای خود را از دست داده و در دوران جنون و تقلا برای چند روز حیات بیشتر، به سر میبرد. از نظر بسیاری از تحلیلگران سیاسی، سقوط اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق، به مراتب پیچیدهتر از سقوط آمریکا است اما اتفاق افتاد و اینکه آمریکا چگونه و چه زمانی از بین میرود و چه عللی باعث فروپاشی این کشور خواهد شد، موضوعی نیازمند تحلیل و واکاوی است که برخی از آنها اشاره میشود:
۱- یکی از روزنامههای این کشور طی روزهای اخیر، تیتر «جنون در آمریکا» را برای نشان دادن شرایط آشفته و ملتهب فعلی این کشور برگزید؛ جنونی که ساختارهای فاسد آمریکا باعث آن شده و هم از طرف دولت و هم از سوی مخالفین دیده میشود. به عبارت دیگر جنون آمریکایی، کار را از آنچه که برخی نشریات آمریکایی از آن با عنوان «جنگ داخلی» یاد میکنند، فراتر برده و تیشه دیگری بر ریشه پوسیده این کشور زده است.
نکته اینجاست که دولتمردان این کشور برای بقای خود به هر نوع فریب، دروغ و ظلمی از جمله ادعای پایبندی به حقوق بشر در کنار نقض آشکار آن متوسل میشوند. گستردگی نقض حقوق بشر و زیرشاخههای آن مانند تبعیض نژادی در داخل آمریکا، بسیار وسیعتر از سایر نقاط جهان است و این، جدای از نقض حقوق بشر توسط این کشور در سایر نقاط دنیاست. بر اساس یک گزارش تحقیقی پس از جنگ جهانی دوم، قریب به ۳۰ میلیون نفر در سراسر دنیا توسط ارتش آمریکا کشته شدهاند که ثابت میکند اساساً حکومت سرمایهداری ایالات متحده، اعتقادی به بشر ندارد، چه رسد به حقوق بشر. این واقعیتی است که فقط کشورهای زخم خورده از آمریکا به آن التفات ندارند بلکه حتی منتقدان، مفسران و تحلیلگران در داخل این کشور به آن اذعان دارند.
۲- حاکمیت اقلیت ثروتمند و فاسد بر اکثریت متوسط و فقیر ، یکی از حقایق تلخ این کشور است و آمارها نشان میدهند حداکثر ۵ درصد ثروتمندان، ۹۵ درصد منابع و ثروت آمریکا را در اختیار دارند.
پیشتازی آمریکا در نقض سیستماتیک حقوق بشر و تبعیض نژادی به خصوص علیه رنگینپوستان بر اساس آمار، بسیار فاجعهبارتر از آن چیزی است که در رسانهها بازتاب پیدا میکند به گونهای که در تظاهرات اعتراضی در آمریکا، آمارهای وحشتناکی از کشتار سیاه پوستها علنی میشود. هر ۴۸ ساعت یک سیاه پوست درآمریکا به قتل میرسد و بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ حدود ۹۸ میلیون سیاه پوست در آمریکا زندانی شده و پنج هزار نفراز آنها به دست پلیس به قتل رسیدهاند. آمریکا بیشترین میزان زندانی در جهان را دارد و جالب است بدانیم جمعیت کشور چین، چهار برابرآمریکاست اما جمعیت زندانیها درآمریکا بیشتر از چین است که بیشتر آنها هم سیاه پوست هستند.
۳- سؤال اینجاست که چرا این سیاستهای تبعیضآمیز همچنان ادامه دارد و حوادث تلخی درشهرهای مختلف آن از جمله وقایع خونبار اخیر در «دالاس» رقم میخورد؟ همانگونه که اشاره شد، پاسخ را باید در ساختارهای فاسد این کشور جستجو کرد. نگاهی گذرا به وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سیاهپوستان در آمریکا پاسخ روشنی به این سؤال خواهد داد. یافتههای جدیدترین تحقیق مؤسسه «پیو» نشان میدهد یک خانواده سفیدپوست آمریکایی ۱۳ برابر بیشتر از خانواده سیاهپوست ثروت دارد و از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵، تنها ثروت شهروندان سفید پوست آمریکایی افزایش یافته است.
هنوز هم در این کشور هستند مدارسی که از ثبت نام کودکان سیاهپوست به دلایلی واهی امتناع میکنند و نحوه برخورد بسیار خشن و بعضاً مرگبار پلیس با سیاهان یکی از اشکال رایج تبعیض نژادپرستانه در آمریکاست.
۴- مواردی از این دست که در جامعه آمریکایی کم نیستند، باعث شده روز به روز بر تعداد مخالفان نظام سرمایهداری که به واقع منشاء آپارتاید مدرن به شمار میآید، افزوده شده و «جنبش وال استریت» به یک حرکت عمومی تبدیل گردد. اگرچه به ظاهر این جنبش سرکوب شده اما پایههای فکری آن همچنان زنده و پویاست.
مردم آمریکا به خوبی میدانند عامل تمام تبعیضها، فقر و بیعدالتیها، نظام لیبرال سرمایهداری است که هنوز هم به سیاهپوستان به چشم برده و شهروند درجه ۲ مینگرد و این طبقه را در خدمت مطامع خود میداند.
شکی نیست که سرکوب سیاهپوستان در جامعه آمریکا، تنها بخشی از ظلم فراوانی است که توسط هیئت حاکمه و برنامهریزان این کشور در حق مردم صورت میگیرد و موجب انباشتهشدن کینهها در سینه مظلومین شده است؛ بنابراین، دولت آمریکا برای همیشه نمیتواند عامل تداوم حکومت این کشور گردد و بر اساس سنت تغییر ناپذیر خداوند دیر یا زود، بنای حاکمیت ظالمانه این کشور فرو خواهد ریخت.