امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
تا چندی پیش فکر می کردم که زیرمیزی گرفتن فقط مختص عده ای قلیل از پزشکان است، اما هفته گذشته تجربه شخصی حقیر و درد دل دوستی باعث شد که ذهنیت ناقص بنده نیز تغییر کند و این پدیده زشت و به تعبیری باج سبیل به اشخاص و جاهای دیگری سرایت کرده و باعث آزار و خالی کردن جیب های فسقلی مردم شده است. هفته پیش که گرفتار بیماری و جراحی عضوی از خانواده ام بودم و سخت پریشان و آشفته حال، در یکی از جایگاه های گاز بین راه استان لرستان که مجبور به گازگیری خودرو بودیم صف نسبتاً طولانی ما را سرپل چه کنم نشاند!!! در کمال تعجب دیدم که پمپ دوم کار نمی کند. از خودرو پیاده شم و به طرف مسئول پمپ رفتم. بعد از حال و احوال مختصری و حکایت داشتن بیمار. فرمودند: سیصدتومان شیرینی بدهید و پمپ دوم که احدالناسی نزدیکش نبود گاز گیری کنید. عجبا! دیدم با 300 تومان کارمان راه می افتد قبول کردم و به ناچار نه به خاطر پول بلکه به خاطر موقعیت خطرناکی که داشتم جای بحث و گرفتن حق نبود اما در کمال تعجب دیدم خودروهای دیگر نه اعتراضی کردند و نه حرفی زدند. به یاد ماست پدردار و ماست مختار السلطنته افتادم. در مشهد مختار السلطنه بدون کارشناسی و اطلاع از قیمت اجناس نرخنامه ای به کسبه اعلام کرد که باعث بدبختی آنها شد. از جمله نرخی که برای ماست تعیین کرده بود برای کاسب جز ضرر و زیان حاصلی نداشت و آنها به ترفندی دست زدند که نه مورد غضب مختار السطنه قرار بگیرند و نه مشتریان از ماست محروم شوند.
در نتیجه بخشی از ماست را به آب مخلوط کرده که به نام ماست مختارالسطنه ای مشهور شد با همان نرخ دولتی و بخشی هم ماست بدون وارد کردن آب به آن، به نام ماست پدر و مادر دار ، اما با نرخ گرانتر . دیگر هم مشتریان و هم کاسب ها، تکلیفشان روشن بود ماست، کدام ماست؟ پدر و مادردار یا مختار السطنته ای. باری تا عاقبت حکایت به گوش مختار السطنته رسید و مابقی ماجرا که مثل ماست کیسه کردن از همان زمان متداول شد که مختار السطنه اولین کاسب خطاکار را به درختی آویزان کرد و ماست تقلبی را از پارچه شلوارش خالی کرد که منظره کمدی آن دیگر کسبه را به چاره انداخت و ماست های آبدار را در کیسه ریخته تا آبشان گرفته شود و دچار خشم مختار السطنته حاکم جبار مشهد نشوند. اما زیرمیزی دیگر: دوستی که در فرودگاه تهران گرفتار می شود از گرفتن بلیط در واپسین لحظات و به ویژه بلیط های برگشتی، توسط عوامل فروش بلیط مسافرینی که بیش از بقیه در تنگنا و تب و تاب هستند شکار کرده و با بهره گیری از قواعد روانشناسی طرف را مجاب کرده که یک بلیط برایتان تهیه می کنم آن هم با چه سختی و مشکلاتی ! فقط هزینه دارد! مسافر بینوا که ماندنش در تهران در یک شب برایش سخت و گران تمام می شود، سه برابر بهای بلیط یعنی یکصدو هشتادهزار تومان بلیط کذایی برایش آب می خورد.
اگر سرانگشتی حساب کنیم در فرودگاه در اندشت تهران روزی چند میلیون تومانی عاید کسانی می شود که کوچک ترین عمل مثبتی انجام نمی دهند. خیلی ها با این واقعیت تلخ روبرو شده و این اجحاف تا یاد و خاطرشان سالم و پابرجاست فراموش نخواهند کرد. دیگر زیرمیزی گرفتن مختص به آن قشر اندکی از پزشکان نیست. بلکه به جاهایی سرایت کرده که فکرش را نمی توانیم بکنیم . اما به سخره گرفتن مردم و ریاکاری کسانی که تا دیروز برای عمل جراحی خانمی که اتفاقاً همسرش پزشک عمومی بود مبلغ شش میلیون تومان زیرمیزی نوش جان کرد ولی امروز به پزشکان توصیه می کند که این عمل حرام است و ...
رهنمایی کی توانی / ای که ره را خود ندانی.