روزنامه ورزشی 90به نقل از یک روزنامهنگار آمریکایی نوشت: «برای مهار مسی ایران الگوی آمریکا بود.»؛ بعد از خواندن این خبر احساس میکنیم یک جای کار اشکال دارد، کمی سرمان را میخارانیم و یادمان میآید در آخرین بازی آمریکاییها با مسی- در نیمهنهایی کوپا آمریکا در سال 2016- آمریکاییها لوله شدند و 4 بر صفر از تیم آرژانتین باختند. در این بازی، مسی هر کاری دلش خواست با تیم آمریکا کرد.
به نظر میرسد بایستی عنوان بدشانسترین ورزشکار را به "سعید عبدولی" بدهیم. ناداوریها را که یادتان هست. ایسنا هم با او گفتوگویی گرفته است. او گفته است: "پس از مدتها قصد داشتم که با همسر و فرزندانم برای تغییر روحیه خانوادهام، تفریحی داشته باشیم.
وقتی به بیرون رفتیم، مامور نیروی انتظامی جلوی ماشین ما را گرفت و از من پرسید که اینها چه کسانی هستند که با شما در ماشین هستند. من هم اعضای خانوادهام را به او معرفی کردم و بعد هم ماشین من را به دلیل اینکه احساس کردند مشکلی وجود دارد، توقیف کردند و به پارکینگ فرستادند."
با این شانسی که ایشان دارد، اگر در آینده بشنویم یک شهابسنگ به زمین سقوط کرده، اول از همه نگران "عبدولی" میشویم.
داداش! مطمئنی الگوتون ما بودیم؟
روزنامه ورزشی 90به نقل از یک روزنامهنگار آمریکایی نوشت: «برای مهار مسی ایران الگوی آمریکا بود.»؛ بعد از خواندن این خبر احساس میکنیم یک جای کار اشکال دارد، کمی سرمان را میخارانیم و یادمان میآید در آخرین بازی آمریکاییها با مسی- در نیمهنهایی کوپا آمریکا در سال 2016- آمریکاییها لوله شدند و 4 بر صفر از تیم آرژانتین باختند. در این بازی، مسی هر کاری دلش خواست با تیم آمریکا کرد.
اول خواستیم به این روزنامهنگار آمریکایی بگوییم: "داداش! مطمئنی الگوتون ما بودیم؟" و بعد یادمان آمد برخی مواقع خودروسازان ما پورشه و بوگاتی را الگو قرار میدهند و آخرش "وانت پراید" تولید میکنند و بعدترش یادمان آمد که خودم روزگاری "منوچهر احترامی" و "زرویی نصرآباد" را در طنزنویسی الگوی خود قرار دادیم، اما آخرش "ژوله" هم نشدم. برخی مواقع الگوبرداری اینطوری میشود دیگر.
مواد سنتی و صنعتی رو با هم قاطی نکنین
از قدیم گفتهاند بچه خوب کسی است که حرف پدر و مادرش را گوش بدهد. این موضوع ربطی به جایگاه و سن طرف هم ندارد؛ اتفاقا هر چه طرف بزرگتر باشد و جایگاهش بالاتر باشد، این حرف شنوی از مادر بیشتر به چشم میآید و ارزشش بیشتر میشود.
از نظر ما انسان آنقدر باید حرفگوشکن باشد که حتی اگر دکتر بود و در اتاق عمل جراحی بود و مادرش زنگ زد و گفت: «خالههات امشب میهمان ما هستند، هر جا هستی پاشو بیا.» عمل را به پسرش بسپرد و بعد پسرش هم عمل را به دستیار پیرش بسپرد، فوقش بیمار راهی دیار باقی میشود و شما هم بدون آنکه کم بیاورید پلاکارد دستتان میگیرد و خطاب به اقوام فرد فوت شده مینویسید: «مواد سنتی و صنعتی رو با هم قاطی نکنین.»
اصلا آدم اینقدر باید مادرش را دوست داشته باشد که به خاطرش صفرهای جلوی فیش حقوقیاش را زیاد کند تا مادرش بعد از دیدن ماشین شاسیبلند و خانههای میلیاردی فرزندش به این نتیجه برسد که فرزندش را خوب تربیت کرده و حس خوبی به او دست بدهد.
حتی انسان باید آنقدر از مادرش حرفشنوی داشته باشد که وقتی در فوتبال حرفهای با یک تیم (آنهم در خارج از کشور) قرارداد بست، اگر مادرش گفت پاشو بیا تیم قبلیت، هوادارات شاکی هستن؛ کلا بیخبر تمرینهای تیم جدیدش را ترک کند و یک راست بلیت هواپیما بخرد و هنوز در ترکیه کودتا نشده برگردد ایران. البته این مورد آخر اصلا و ابدا منظورمان "مهدی طارمی" نبود، باور کنید.