امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
امید حلالی
مروری بر وقایع سوریه نشان می دهد در جناح درگیر با دولت بشار اسد و به غیر از «ارتش آزاد» که ریزش یافته ارتش ملی جمهوری سوریه است گروه های نامتجانس و غیر سوری دیگری نیز به ایفای نقش فعال می پردازند که عبارتند از سلفیون افراطی و مدعی «جهاد» که از کشورهای مختلف خود را به سوریه رسانده اند و بعضن حتا سخنان آنان برای سوری ها قابل فهم نیست از قبیل افرادی از ملیت های سعودی، تونسی، مصری، لیبیایی، یمنی، اردنی، کویتی، چچنی، افغانی، آفریقایی و ... یعنی آنکه القاعده موفق شده است در این سال ها جنبشی اینترناسیونال بوجود بیاورد که در مناطق مختلف جهان بتواند به اقدامات تروریستی با پوشش جهاد اسلامی بپردازد.
این در حالی است که در ترکیه و سوریه گروه های علوی که در اقلیت هستند و نابرخوردار و مورد تسویه های تاریخی نژادی قرار گرفته بودند با دو ایدئولوژی ناسیونالیست «آتاتورکیسم» و «بعثیسم» همراهی کرده تا از فرصتی برابر با گروه های سنی در اکثریت برخوردار شوند.
نوع خشونت این گروه های وارداتی که گویا ایجاد بلوا را به پیمانکاری و کنترات برداشته اند تا زودتر آن را به نتیجه برسانند و در این میان از حمایت کشورهایی مانند سعودی و قطر و ترکیه برخوردارند به گونه ای است که به هیچ عنوان رعایت حفظ زیرساخت های سوریه را نکرده و با خشونت هر چه تمام تر عمل می کنند که به ویرانی این بنیان ها می انجامد چرا که قرار است آنان به عنوان جهاد از نقطه ای به نقطه دیگر و از کشوری به کشور دیگر عزیمت کرده و بساط انفجار و ترور و جنگ و نسل کشی را بگسترانند.
القاعده و سلفی ها سرمست از نتیجه ای که در لیبی گرفته اند آن را به حساب قوت تشکیلاتی خود می گذارند غافل از اینکه سازمان های اطلاعاتی غرب که نیروهای بنیادگرا را خطری بالقوه برای جهان مسیحی و اسراییل می دانند به عمد میدان را برای مداخله و ترانزیت این عناصر باز می کنند تا هم کشور هدف خود را تضعیف نمایند و هم نیروهای بنیادگرا را در جنگ و جدال با ارتش کشور هدف به مذبح فرستاده و مستهلک نمایند و در این صورت از هر طرف که کشته شود و جنگ هر چقدر طولانی تر باشد و فرسایشی تر به سود اسراییل و حامیان بین المللی آن است و به هیچ عنوان عجله ای برای تفوق هیچ یک از طرفین درگیر صورت نمی گیرد. به این ترتیب نیروهای نظامی غرب مصون مانده و خسارتی به آنان وارد نمی شود و تلفاتی نمی دهند تا با ورود تابوت سربازان فشاری از جانب افکار عمومی متوجه سیاست مداران و دولت مردان جنگ طلب و توطئه گر نشود. مشارکت غرب در جنگ با این روال به ایفای نقش بالادستی بین المللی و چانه زنی در مجامع جهانی و حمایت اطلاعاتی و دادن سلاح خلاصه می شود بدون اینکه هزینه ی بالایی مانند آنچه در عراق و افغانستان بپردازد و وجوه استعماری اش آشکار شود. همچنین با حمایت از گروه های معارض نقش منجی را خواهد یافت که البته در واقع نقش آنها آنتی کریستی و دجال گونه خواهد بود.
کالبد شکافی کارکرد استکبار و صهیونیسم در سوریه -که تا پیش از بحران کشوری مقتدر قلمداد شده و یکی از محورهای اصلی تدارک مقاومت است- نشان می دهد که نقشی هم افزا با گروه های درگیر سلفی در این کشور دارند که می توان این نقش هم افزا را به عنوان «کارفرما - کارگر» دانست به طوری که «معماری» فضای کلی با صهیونیسم و حامیان آن و «کنترات ایجاد بلوا و آشوب در سوریه» با سلفیون چندملیتی در خلال صفوف ناراضیان داخلی ست. گویا قرار است در آینده سیاسی و نظامی منطقه پیمان های دیگری به کنترات چی ها برای تخریب بنیان های سیاسی نظام ها ارجاع داده شود و دیگر بجای سربازان موبور و چشم رنگی غربی باید شاهد سربازانی سلفی با سبیل های کوتاه و ریش هایی بلند و پیشانی پینه بسته و چهره هایی متعبدنما در نبردهای خاورمیانه ای بود که خود را عین اسلام می دانند اما به نفع صهیونسیم مصادره شده اند چنان که این بار «هزار دستان غرب» اعضای «کمیته مجازات» را طوری یارگیری کرده که در پروسه اکنونی بجای هدف قرار دادن استکبار شقیقه خودی ها را هدف بگیرند.