شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۴۰۸۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۹
کیوان لطفی
 استاد دانشکده خبر اهواز

«هوا آتیشه، اعصاب ندارم!»، «ای بابا، حوصله داری!»، و ...، جملاتی از این دست، به گوشِ کوچه خیابان های داغِ تابستانِ هشت ماهه ی اهواز، آشناست. معترضه هایی که مختص یک منطقه یا محله شهر نیست و به همه موضوعات و مسائل هم ربط پیدا می کند. هر جا دو نفر اهوازی با هم ارتباط دارند، رد این مکالمات را می توان یافت. فروشنده، راننده تاکسی، پستچی، سوپرمارکتی سر کوچه، پوشاک فروشِ مرکز خریدی لوکس ، کارمند فلان اداره، خریدار و ... ناخواسته، «حال»ِ یکدیگر را می گیرند!، در حالیکه «خونگرم و مهربانند!!» و البته «منظوری ندارند!!».

 به بهانه ی گرمی هوا، فوج فوج «انرژی منفی ارتباطی» دست به دست می شود و انگار قرار نیست کسی «حالِ خوب» ش را با دیگری قسمت کند. انواع و اقسام این جملات و عباراتِ «بدحال»، ترجیع بندِ تعاملات روزمره ی کلانشهر اهواز شده است و گاهی از حد حرف هم فراتر می رود و به درگیری های فیزیکی و خشن می رسد.

در نگاه اول، حرف حساب بنظر می آید و می توان اینگونه برخوردها و حرف ها را نتیجه ی منطقی «گرمای شدید هوا» در تابستانِ جنوب دانست. باور عمومی اهوازی ها بر این است که مردم «آستانه ی تحملی» دارند و جسم و روان آنها تابِ اینهمه فشار را ندارد. آنها معتقدند که شهروندان حق دارند «کاستی های زندگی در جنوب» را ضربدر «داغی هوا» کنند و نتیجه هر چه شد، منطقی است! تازه، قصه ی شیکِ «ریزگرد» را هم به سیاهه ی مشکلاتِ نوپدید اضافه کنید، ببینید چه می شود!! راستی همان چند ماه بهار هم، کم دردسر ندارد! «تحملِ سرمای استخوان سوزِ اهواز، سخت تر از سرمای پوست نوازِ مناطق سردسیر است!!!» و... . تکرار حرف هایی از این دست، منجر به تقویت این «باور عمومی» شده که شهروندان یک کلانشهر یک میلیون و دویست هزار نفری همگی «متغیر خنثی!» هستند و بقیه هر چه هست، «متغیر تعیین کننده»!!، حتی آب و هوا.

به نظر می رسد وقت آن رسیده که جامعه، دست بکارِ «شالوده شکنی» و اوراقِ «پیش فرض های محتوم!» خود شود. باید پذیرفت این «قالب های به ظاهر متصلب»، «اکتسابی» هستند و با بهره گیری از «فرآیندِ مبارکِ آموزش» و متناسب با «نیازهای جدید جامعه»، قابلیت «دستکاری» و ارتقاء دارند. چرا که بنابر شواهد زیست محیطی، اهواز هم مثل همه جای کره ی زمین در حال گرم تر شدن است و اگر قرار باشد شهروندان اهوازی با همین «فرمانِ ارتباطی» برانند، در سال های پیش رو، کلاف «ارتباطات انسانی» گره های کوری خواهد خورد و زندگی در اهواز، دشوار که نه، «غیرممکن» خواهد شد.

ابتدا باید پذیرفت «مفهوم آستانه تحمل» فقط یک موضوع «فیزیولوژیک» نیست؛ بلکه برای آن باید «بُعدِ تربیتی» هم قائل شد. به این معنا که شهروندان یک جامعه، در مرحله ی «جامعه پذیری»، ملزم به کسب آموزش های لازم به منظور ارتقاء مهارت های زندگی فردی و اجتماعی خود هستند؛ از جمله ی این مهارت ها، «کنترل خشم» و «تقویتِ توان مواجهه با ناکامی های روزمره» است. 

همچنین، زندگی اجتماعی می طلبد که خویشتندار بود و «حق حیات اجتماعی» را برای «دیگری» هم خواست. جامعه ای که در آن، افراد «تفاوت های فرهنگی، اجتماعی و قومی» را به رسمیت بشناسند، شهروندانی «همدل» و «اهل مدارا» تربیت خواهد شد که آماده مواجهه با هر گونه تنش و ناکامی هستند. اگر افراد یک جامعه، متاثر از یک «نظام آموزشی کارآمد و غیرمتمرکز»، راه و رسم زیستن در یک «جامعه ی گفتگویی» را بیاموزند، آب و هوا و هر متغیر دیگر، کمترین اثر سوء را خواهد داشت. گواه ساده و نسبی این مطلب، هموطنان بوشهری هستند که بنا بر شواهد و آمار، در عین زندگی در یک شهر گرم، از کمترین تنشِ اجتماعی رنج می برند و هر رهگذری در برخورد اول، تصور می کند که «همه ی چند صدهزار بوشهری، عضو یک خانواده اند!»

به نظر می رسد پس از تغییر نگرش شهروندان، «تقویت مهارت های ارتباطی» از جمله ی اولویت های دستگاه آموزشی و فرهنگی اهواز است و هرگونه تاخیر در اجرای آن، عواقب ناخوشایندتری به دنبال خواهد داشت. چاره ای جز ارتقاء ظرفیت های مغفول انسانی نیست. افراد، نیازمند یادگیری مهارت های زندگی در یک «شهرِ گرم» هستند و این مهم، جز در سایه ی بازنگری در سیاست های «آموزش شهروندی» محقق نخواهد شد.

 اگر بنا باشد این کوشش ها را فقط به تک تک افراد واگذار کنیم، نتیجه ی «جمعی و مطلوب» بدست نخواهد آمد و حداکثر می توان «رشد جزیره ای و منفک»ِ شهروندان را به نظاره نشست. حال آنکه زندگی جمعی، «نسخه ای جامع و فراگیر» می طلبد. البته نباید فراموش کرد که پیگیری «سیاست های مدون و حساب شده ی ارتباطی»، به معنای بی توجهی به «توسعه ی زیر ساخت های سخت افزاری جامعه» نیست؛ بلکه باید به موازاتِ آموزشِ شهروندانی با حوصله و وظیفه شناس، «رفع کاستی  ها و افزایش قابلیت ها و  امکانات شهری» هم در دستور کار قرار گیرد.

به طور کلی، شهروندان اهوازی «حق» دارند در معرض آموزشِ «مهارت زندگی در شهر گرمِ اهواز» قرار بگیرند، و در عین حال، «مسئولیت» دارند با کاربستِ آموخته ها در زیستِ روزمره ی خود، «شهری توسعه یافته تر» را برای فرزندان خود به یادگار بگذارند.

comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۹
انتشار یافته: ۲
comment
comment
فرزانه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۱
comment
0
0
comment كلام فاخر و موضوع قابل تامل . عالى . موفق باشيد
comment
فرزانه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۳
comment
0
0
comment كلام فاخر ، ظرافت ديد و موضوع قابل تأمل . عالى . موفق باشيد .
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار