«رسانه» به معنای نوین خود «نگاهبان» جامعه محسوب میشود و به نمایندگی از افکار عمومی میکوشد به مثابه «نورافکن»، راه را برای فرایند «توسعه متوازن و شفاف» جامعه روشن کند و هزینههای متصور را به حداقل برساند...
کیوان لطفی
مدرس علوم ارتباطات
«رسانه» به معنای نوین خود «نگاهبان» جامعه محسوب میشود و به نمایندگی از افکار عمومی میکوشد به مثابه «نورافکن»، راه را برای فرایند «توسعه متوازن و شفاف» جامعه روشن کند و هزینههای متصور را به حداقل برساند.
کافی است «کارکردهای رسانه» را جستوجو کنیم؛ سنتی ترین و جدیدترین منابع مطالعاتی رسانه، حداقل در یک کارکرد برای رسانهها مشترک هستند: «نقد». به این معنا که رسانه با نقد «جریان»ها و «روند»های گذشته و حال جامعه، دست به کار «آینده نگاری» میشود و برای پرسشهای مفروض شهروندان پاسخی قانع کننده مییابد و در این مسیر، حرکت دموکراتیک جامعه را جهت دهی و تسهیل میکند.
در یک تقسیم بندی کلی، نقد به «نقد منفی»، «نقد سازنده» و «نقد مخرب» تقسیم میشود. نقد منفی یعنی اعلام اعتراض به چیزی، فقط با این هدف که نشان دهیم آن چیز اشتباه، نادرست، غلط، بی معنا، مورد اعتراض یا بدنام است. نقد سازنده، ضمن احترام گذاشتن به هدف یک کار، «رویکردی جایگزین» را پیشنهاد میکند. در این حالت، نقد کردن الزاماً به معنای «اشتباه شمردن» نیست. بلکه اعلام میشود همان هدف را میتوان از راه دیگری، و به شکلی بهتر محقق کرد. هدف نقد مخرب هم، «نابودکردن» طرف مقابل است و تلاش میکند دیدگاه مقابل را بی اعتبار و بی ارزش نشان دهد.
کارشناسان رسانه ای با تقبیح نقد مخرب، بر این باورند که برای یک «نقد خوب»، تلفیق نقد «منفی» و «سازنده» ضرورت دارد. به این شکل که رسانهها موظف هستند «کاستی ها» را بیان کنند و در عین حال مسئولیت دارند با پیشنهاد رویکردهای بدیل، زمینه ساز بهروزرسانی و ارتقای جامعه هدف شوند.
بی تردید سیاست گذاران و کارگزاران رسانه ای، برای «شناسایی نقصان» و ارائه «رویکردهای جایگزین»، نیازمند شاخصهای قابل اتکا هستند. بدین صورت که رسانهها باید با بهره گیری از «اسناد بالادستی رسانه»، مجهز به معیارهای فرارسانه ای شوند و قوه تشخیص و تمیز خود را تقویت کنند. و این مهم در سایه شکل گیری «اتاقهای فکرِ واقعی» محقق خواهد شد و صِرف مالکیت ابزار ارتباطی، منجر به تحقق نقادی رسانه نخواهد شد.
تجربه چند دهه اخیر روزنامه نگاری در کشور و به طور اخص استان خوزستان نشان میدهد که رسانهها از فقدان «اتاق فکر» و «نقشه راه» واقعی رنج میبرند. در چنین شرایطی رسانهها درگیر «مشغلههای کاذب» و «دعواهای صوری» میشوند و در بهترین حالت صرفا بازنمای «دغدغه ها» خواهند بود. این در حالی است که رسانههای برخوردار از سیاستهای واقع بینانه، «مسالههای اصلی و مشترک» جامعه را صورت بندی و فارغ از سهم خواهی جریانهای قدرت سیاسی و اقتصادی، اهداف توسعه ای را پیگیری خواهند کرد.
چرا به همکارانتون احترام نمی زارید؟
این یادداشت رو از کجا برداشتی راستشو بگو؟