امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
اول مهر آغاز فراگیری خوبی ها و مهربانی هاست و با فراگرفتن این خوبی ها مهارت های زندگی و ایجاد ارتباط با همنوعان تسهیل و روان می گردد و می توان با آنچه که سرآغازش از اول مهر است دنیا را به تماشا نشاند و کاری کرد کارستان زیرا از سرچشمه ای خود را سیراب نموده ای که با زلال محبت جاری ست و باغبانان کاشتن گل و نهال را در این روز مفید تر و بارور تر از هر روز می دانند . اول مهر کمربندها محکم می شود تا پیام ها را ابلاغ کنیم و در این پیام ها آنچه را که فرا گرفته ایم و حاوی زیبایی هاست به همه انسان ها انتشار نماییم و بگوییم ما را یاد داده اند تا از زیبایی ها بگوییم و از زشتی ها حذر کنیم و با آن کمربند محکم راه را برای فردا بگشاییم و به رسالت خویش بدرستی عمل کنیم . اول مهر آغاز رجعت است به سویی که فرا خوانده می شویم و بیاموزیم که فقط برای آموختن به دنیا آمده ایم تا با آموختن بخوانیم که فرمان واحد احدیت بر رسول امی خواندن بود. در میان همه روزهایی که اول مهر بودند و آمدند و رفتند و ما نیز دیدیم و گاه به تماشا نشستیم و خندیدیم و کیف در دست گرفتیم و راهی مدرسه شدیم بیش از همه اول مهر سال ۱۳۵۹ خروش سرچشمه مهربان مهر و زلالی آب آن تماشایی بود از آن سال هر چه به تماشا می نشستیم مقدس می آمد . بر لب ها ذکر و دعا ، در دست ها سلاح مبارزه ، بر کوچه ها نام های بلند ، بر دل ها شور عشق ، بر نگاه ها امید ، در گام ها ایثار ، در سرها تفکر برای فردا و از چشم ها اشک هایی که فرو می افتاد نقش بسته بود و یاد گرفتیم که باهم باشیم و در این باهم بودن همه برادر شدیم و بجز یک نفر هیچکس آقا نبود حتی مدیران کُت ها را از تن خارج کردند و لباس خاکی پوشیدند و برادرانه بر سفره ای از نان خشک و اندکی پنیر با دیگران نشستند و برادران باهم گونی ها را پر از شن می کردند و با رویه هم قرار دانشان خانه ساختند و در آن خانه ها بود که صدای کمیل و توسل برمی خاست و مملو از آیات قرآن شدند و والورها گرمایشان می داد و از فانوس روشنی می گرفت و با پتوهایی مفروش می شدند تا بتوانند در کنار هم بنشینند . اول مهر سال ۱۳۵۹ آغاز درس مدرسه عشق بازی بود و کلاس اولی ها را در روز سی و یکم شهریور به جشن شکوفه ها برده بودند و آنان شکوفه های بمب را از میگ های عراقی تماشا کردند و با ورود به آن مدرسه کتاب ها را توزیع کردند همه قرآن بود و به همراهش چفیه تا بر دوش انداخته شوند و تسبیح تا اذکار را بشماریم ،عطر که مشام را نیازاریم و اگر برای ملاقات آماده شده ایم خوشبو باشیم، پلاکی که بر گردن انداختیم تا برای بعدها بماند و تفنگ برای رزم و آماده شدیم با این ابزار برای فراگیری درسی که تاریخ شد و دنیا را تکان داد و از درونش مردان بنامی زاده شد همت ها ، جهان آراها، علم الهدی ها، هاشمی ها،و......رمز جاودانگی بر ملا شد و یاد گرفتیم که برای ماندن چه باید کرد و در آن روز بود که بر زمین بجز لاله و شقایق گلی دیگر نمی رویید ولی فضا آکنده از بوی گل محمدی می شد . اول مهر روز ورود به میدان های بزرگ مبارزه ست یعنی روز لبیک با همه وجود است ،لبیک به خوبیها و ندایی که برای جاودانگی برمی خیزد و کربلایی ات می سازد و مفهوم کربلایی شدن نهایت دلدادگی و با امام ماندن است که هر کس به این توفیق دست نخواهد یافت . باید با صلوات در آن وارد شویم تا توان آموختن و خواندن مضاعف شود با نگاهی بر لبخندهای جوانانی که از درون قاب به نظاره نشسته اند عبرت بگیریم که چگونه باید رفت و چه باید کرد تا چشم ها را از ما برندارند.
از اول مهر سال ۱۳۵۹ در بلوارهای شهر نهالهای سرو کاشتند و پس از هشت سال نگهداری و آبیاری امروز درختان تنومندسرو را می توان به تماشا نشست که فضا را چه زیبا تلطیف می سازند و بر عابران لبخند می زنند و بر خستگان سایه می اندازند و مناظری زیبا آفریده اند . از آن روز شعرها شیواتر گردید،واژ ه هایی بدیع خلق شد، موسیقی در هرزمان یک پیام داشت یا مارش بود و یا آژیر و یا نوای آهنگران و با آن موسیقی سرمست می شدیم و عارفانه دل به آن نواها می سپردیم و به سماع می افتادیم ، گام ها را محکم برداریم و وارد مدرسه شویم شاید از امروز بسوی فردا...