ياسمين طالقاني
در عرصه سياست ورزي شرايط به نحوی است که خانوادهاي با گرايشات اصولگرايانه در نهايت فرزندي را به عرصه سياسي وارد ميكند كه مشي سياسي خانواده را رد كرده و به اردوگاهی غیر از تفکر پدر و ديگر اعضاي خانواده ميپيوندد. اما چرا چنين شده است؟ در چند سال اخير اين تضادها بيش از همه در ادوگاه اصولگرايي قابل مشاهده است و فرزنداني كه رهسپار اردوگاه دیگر شدهاند.
آقاي رامين؛ سلام!
البته برخي اوقات اين تضاد به نفع پدر است، مانند ماجراي اخير كه براي محمد علي رامين پيش آمد. ياسين رامين بازداشت است و حاميان رئيس دولت قبل سعي كردند بيش از آنكه او را فرزند معاون مطبوعاتي دولت احمدينژاد بنامند، فردي معرفي كنند كه صيغه عقد او از سوي رئيس دولت اصلاحات جاري شده است. جالب اينجاست كه رامين در برابر اقدامات پسر خود مشي روشنفكري پيش گرفته و ديروز در كانال تلگرامي خود مصاحبه گذشته خود را منتشر كرد كه در بخشي از آن آمده بود:«درمورد فرزندم آقاي ياسين رامين، ايشان حدود هيجده سال است كه مستقلا در تامين معيشت و هزينه تحصيلات خودش تلاش كرده و ميكند و بنده سالهاست كه در امور شخصي و شغلي ايشان چندان ورودي ندارم و امور زندگي خانوادگي شان را، حريم خصوصي خودشان ميدانم كه شرع مطهر و قانون جمهوري اسلامي اجازه هيچ دخالتي را به من نميدهد. بنابراين تكرار و القاي نسبتهاي فاميلي براي شبهه افكني در مواردي كه آشكارا هركسي راه خودش را ميرود، خلاف انصاف و اسلام است.»
اما زمان زيادي از آن روزها نگذشته است كه همين محمد علي رامين درباره فائزه هاشمي گفته بود:«اينكه اين خانم هر از چند گاهي اعلام وجود ميكند و به نمايندگي از طرف خانواده مطالبي را اعلام ميكند، به اين دليل است كه پدر ايشان در مناصب حكومتي حضور دارد و اعلام اينگونه مواضع براي خود ايشان ميسر نيست.» در اينجا لازم است تاكيد شود كه قياس خانواده آيتا... هاشمي با خانواده محمد علي رامين صحيح نيست و تنها براي نشان دادن بياخلاقي جريانات مدعي اخلاقمداري است. اكنون اين سوال در افكار عمومي بدون پاسخ مانده كه چطور ياسين رامين ميتواند هر آنچه در نظر دارد، انجام دهد و ارتباطي با پدر و ساير اقوام او ندارد اما آنچه فائزه هاشمي ميگويد، بهعنوان نمايندهاي از خانواده بوده و به دليل آنچه است كه آقاي معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد دولت احمدينژاد، ميسر نبودن بيان آن از سوي آيتا... هاشمي است.
البته تضادهاي آقاي رامين به همين يك مورد كفايت نميكند، چراكه بار ديگر برادر آيتا... هاشمي را خطاب قرار داده و گفته بود كه«آقاي محمد هاشمي به عنوان برادر آقاي هاشميرفسنجاني بايد حق برادري را ادا كند و توجيهگر سياستهاي انفعالي آقاي هاشميرفسنجاني در سالهاي رياستجمهوري ايشان باشد.» بسيار جالب است كه او از برادر آيتا...هاشمي درخواست ميكند توجيهگر رفتارهاي او باشد، اما خودش حاضر نيست درباره اقداماتي كه منجر به بازداشت پسرش شد، توضيح دهد و براي اعلام برائت خود از جملاتي نظير اينكه ياسين از ۱۸ سال پيش در تامين معيشت و هزينه تحصيلات مستقل بوده، استفاده كرده است كه اين دليل پاسخ قانعكنندهاي براي افكار عمومي نيست؛ بهويژه اينكه رامين گفته است: «طبيعي است كه عواطف افراد هر خانوادهاي و احساس مسئوليت اخلاقي آنها نسبت به همديگر، در جاي خود محفوظ است» جالب اينجاست كه ياسين رامين كه اعتقادي به برخي عملكردهاي پدرش ندارد، در مقطعي اظهار داشت: «در جريان اعمال سياستهاي پدرم در معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد، بسياري از روزنامهنگاران از كار بيکار شدند، خانوادههاي آنها متحمل رنج و زحمت شدند و اين مسائل فراموشنشدني است. من ميخواهم بگويم به نوبه خودم از همه آنها عذرخواهي ميكنم.» اكنون افكار عمومي منتظر آن است كه آيا محمدعلي رامين هم حاضر است در ازاي تاييد تخلفات پسرش عذرخواهي كند يا خير؟!
پسر كو ندارد نشان از پدر
تمام ماجرا به رامين ختم نميشود و ظاهرا برخي اصولگرايان تابع ضرب المثل «مرگ خوب است، اما براي همسايه» هستند، چنانكه چندي پيش حجتالاسلامرسايي گفته بود كه«پسرم هم به نامزدهاي مورد حمايت من راي نداد» كه اين هم نشانه ديگري از اختلاف سليقهها درخانوادههاي اصولگرايي است. اصلاحطلبان اما هيچگاه چنين رويهای را به سخره نگرفتند و از آن به عنوان ابزاري براي هجمه به رقيب استفاده نكردند. عميقتر از اين تفاوتها در خانه محمدرضا باهنر مشهود است، چنانكه پسر او با نوه حجتالاسلام والمسلمين محتشميپور از اعضاي مجمع روحانيون ازدواج كرد و همين پيوند نشان داد اگر پدران در گود سياست با هم داراي اختلاف ديدگاه سياسي هستند، فرزندانشان در خارج از اين گود به آينده ديگري ميانديشند. نكته جالب اينكه سیدمرتضي نبوي هم كه بهعنوان مصلح جريان اصولگرايي شناخته ميشود، انتشار خبر اين وصلت را به مصلحت جريان اصولگرايي نميدانسته، پس عنوان داشته بود:«آنگونه كه بنده اطلاع دارم اين دو جوان در دانشگاه با يكديگر آشنا شدهاند و آقاي باهنر در ابتدا اطلاع نداشته است كه عروسش نوه آقاي محتشميپور است.» چنين روالي در جريان اصلاحطلبان مرسوم نيست و كمتر وصلتي را ميتوان يافت كه پسران اصلاحطلب براي زندگي مشترك به سمت دختران بزرگان اصولگرا رفته باشند.