شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۵۰۰۵
تاریخ انتشار: ۰۴ آبان ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۷

کشور ما هر چندسال یک زمین لرزه مرگبار را تحمل می کند : بوئین زهرا سال چهل و یک ، بیرجند سال چهل و هفت ، طبس سال پنجاه و هفت ، رودبار و منجیل سال شصت و هشت ، بم سال هشتاد و یک و حالا اهر در سال نود و یک . نحوه مواجهه با این حوادث در آنچه روی داده است منفعلانه و شتابزده بوده رسیدگی به آسیب ها و آسیب دیدگان با سردرگمی همراه گویی هیچ برنامه ای و ترتیبی بجز دفع اضطرار در میان نبوده است . مگر نظم در طبیعت و رویدادهای طبیعی موجب مشاهده و تفکر و مآلاً رسیدن به قاعده و قانونی نیست که راهنمای انسان در موارد مشابه باشد؟ اگر چنین نمی بود – که هست - سنگ روی سنگ بند نمی شد و هیچ اصل یا قانون علمی تدوین نمی گردید و نوع بشر در توحش و بدویت می ماند . حتی ژاپن زلزله خیز هم پس از زلزله توکیو در ابتدای قرن بیستم چنین از سر نگذرانده است. آنها به مدد برنامه ریزی و سازماندهی مناسب و پشتکار مثال زدنی و استثنایی خود سونامی نه ریشتری اخیر را نیز بخوبی اداره نمودند لیکن وقوع این زلزله ها در کشورمان و بروز آسیب های مادی و انسانی فاجعه بار کوچکترین خللی در ساختار تشکیلات و سازمان های ذیربط ایجاد نکرد تا مگر چاره ای بیندیشند.

این غفلت و سردرگمی از کجا نشأت گرفته است ؟

مظفرالدین میرزا ضعیف ترین شاه در سلسله قجر کنایتی گفته ابلغ من التصریح که : " همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید دیگر " ! وقتی آنچه باید باشد – استراتژی معین و برنامه مناسب - نیست ، این می شود که دو سال پیش رئیس سازمان مدیریت بحران صحبت از عقد قرارداد با حوزه های علمیه برای کاهش بلایای طبیعی کرده است . چند سال پیش وقوع زلزله در ترکیه را به مثابه غضب الهی در برابر عصیان گروهی از مردم به حساب آورده بلا تشبیه حساب و کتاب دستگاه الهی را همچون دیمی کاری خود پنداشته اند ، حال آنکه قرآن مجید واژه زلزله و مشتقات آن را در چهار آیه و همه در معنای مجازی و درباره سختی و شدت روز رستاخیز آورده است . گویی نمی دانند که : " ..... و ما ظلمناهم ولکن کانوا انفسهم یظلمون " ( سوره نحل 118 ) . این است نتیجه دعوت قرآن کریم به تعقل و سیر در سرنوشت گذشتگان برای کسب تجربه ؟ آنهم در ام القرای جهان اسلام ؟ مردم ما علی قدر عقولهم و انفسهم به اسلام ایمان و به خداوند توکل دارند ، دیگرانند که به قدر کفایت از علم و تجربه و تدبیر بی بهره اند . انتظار می رود هرجا در جهان که زمین لرزه ای حادث شود نیروهای امدادگر ایرانی آماده ترین و زبده ترین و کاربلد ترین در نوع خود باشند که به کمک آنان بشتابند ولی چنین نیست . هنوز شاهد توزیع اقلام مورد نیاز از درون کامیون ها و پرتاب آن به سوی مردم هستیم ! حتی در ساماندهی همین فقره کوچک از کار مانده ایم .

در زمان وقوع زلزله بوئین زهرا خردسال بودم و خاطره ای محو در ذهن دارم که قابل بیان نیست ولی هنگام زلزله بیرجند به خوبی شاهد گفتگوی زوجی سالخورده و بی فرزند در خانواده بودم که قصد تقبل سرپرستی کودکی از بازماندگان زلزله داشتند . زلزله طبس که پیش آمد سیل انتقادات را روانه دولت و رژیم شاه سابق کرده تا توان داشتیم بی کفایتی آنان را زیر سؤال بردیم . آن رژیم و دولت برآمده از آن رفت ولی چرا پتوی اهدایی مردم به آسیب دیدگان از زلزله بم سر از بازار تهران درآورد ؟ چگونه است که دولت برآمده از رژیم دیکتاتوری و دولت برآمده از رژیم انقلابی هردو عملکرد همانند و ضعیف دارند ؟ مسئله عمیق تر از آنست که با قیاس از کار دولت ها به جایی برسد .

آیا جان انسان ها کالایی کم بهاست؟ در حرف نه ولی در عمل ... اینکه مردم ما در دفاع مقدس حماسه آفریدند و جان برکف از آب و خاک و دین و ایمان خود دفاع نمودند امریست در خور تقدیر و ستایش ولی اتخاذ استراتژی موسوم به امواج انسانی توسط استزاتژیست های نظامی امری علیحده است . مردم ما بخوبی ضرورت جهت گیری امنیتی – دفاعی کشور را می فهمند و می دانند که در دنیای پرآشوب کنونی برای ادامه بقاء و حفظ موجودیت میهن باید عده و عده مناسب داشت ولی چرا در برابر خشم طبیعت دست روی دست گذاشته سهمی در خور قیاس به امر مقاوم سازی و ایمن سازی سکونت گاه ها اختصاص نداده اند ؟ چرا در کنار طراحی و برگزاری رزمایش های گوناگون در دفاع از مرزها و دفاع شهری ترتیبی برای انجام آزمایشی عملیات امداد و نجات و اسکان اضطراری در مواجهه با شرایط اضطراری در زمان وقوع زلزله و سیل داده نمی شود ؟ ناگفته نماند که قدرت واقعی یک ملت ثروت بالفعل آنست و همه می دانیم که پس از دو جنگ بزرگ امن ترین کشور دنیا کجاست . از این هم که بگذریم همین دیروز خانم دستجردی وزیر بهداشت در گفتگویی اعلام کرده است که موضوع سلامت مردم در برنامه ریزی های کلان همیشه مغفول مانده است و در حالی که امروز در دنیا از سلامت به مثابه سرمایه در امر توسعه بهره گرفته می شود ، در کشور ما هنوز هزینه محسوب که خوب فعلاً هم در مضیقه مالی هستیم و نداریم و چه کنیم و الخ ... . این همه نفوسی که سالانه در جاده های غیر استاندارد کشته می شود و هر روز خوشبختانه آمار کاهش آن در مقایسه با سنوات قبل از سوی مسئولین بیان می شود بیانگر چیست ؟ دوستی دارم که سال هشتاد و شش پس از بیست و چهار سال تحصیل و کار در خارج از کشور بازگشته بود وقتی جاده ها و خیابان ها را دید تنها حرفی که زد این بود : " آخر ساختن جاده و خیابان که تکنولوژی بالایی لازم ندارد ؟ " . چیزی که نگفت البته در باب سرمایه گزار و سرمایه و مهم تر و اولی تر برنامه ریزی بلند مدت بود . من نمی دانم سند چشم انداز ایران 1400 در رسانه ها منتشر شده است یا نه و در باب مدیریت حوادث و بلایای طبیعی حاوی چه مطالبی است ولی می دانم که به راحتی چند هزار نفر- ساعت کار کارشناسی برای تنظیم آن سند دور ریخته شد به بهانه اینکه دست پخت فلان دولت است ، غافل از اینکه بدنه متخصص دولت – که اگر کار درستی هم صورت می گیرد از هموست – قبل از انقلاب و پس از آن همواره و برغم عوض شدن نقشه راه توسعه، سعی کرده است کار خود را با دقت و صحت پیش ببرد .

سید محمد خاتمی اخیراً گفته است: " بعد از زلزله وحشتناک بم كاري شد كه اميدوار بودم به عنوان نهاد دائمي بماند تا هر جا مشكل مشابهی پيش مي آيد بتواند وارد عمل شود. در جریان زلزله بم با همكاري وزارت مسكن و شهرسازي، سازمان مسكن و سازمان ثبت اسناد، تعداد قابل توجهی از شركت هاي بزرگ معماري و پیمانکاری ساختمان از بخش خصوصي، بانك ها، و نهادهای مرتبط ديگر شبکه بسيار گسترده ای تشکیل شد که من علاقه مند بودم اين تشکل به صورت دائمی باقي بماند و بتواند در مواقع ضرورت به موقع و درست به کمک دولت و مردم بیاید که در آن صورت ما امروز كمتر مشكل داشتيم. همين جا مي خواهم به نكته اي برسم كه از مشكلات ماست كه نتوانستيم آن را حل كنيم و آن اين كه در كشور ايران دولت كه عوض مي شود همه چيز از صفر شروع مي شود" .

حساب برنامه استراتژیک ، بنا بر آنچه در میان ملل پیشرفته رواج دارد و عمل می شود ، به گونه دیگر است . روس ها از زمان تزار پتر کبیر سیاست دسترسی به آب های گرم خلیج فارس را در سر داشته اند بعد که دولت بلشویک سرکار آمد همین برنامه دنبال شد و بعد از فروپاشی اتحاد شوروی هنوز هم توسط رژیم حاضر روسیه دنبال می شود . هوا کو فنگ نخست وزیر چین فردای شهریور خونین پنجاه و هفت به ایران آمد و هنوز هم همان سیاست را دنبال می کند ، اگرچه دولت فعلی چین زمین تا آسمان با آن دولت تفاوت خط مشی دارد ولی هدف اساسی را گم نمی کنند یا کنار نمی گذارند .

آیا بیش از اندازه به دولت بدبین نیستیم ؟ ممکن است موضوع بدبینی مردم ایران نسبت به دولت ها که جامعه شناسان ایرانی معمولاً به آن ارجاع می دهند در این نگرش ذی مدخل باشد ولی حرف ما اساساً این است که در کشور هائیتی هم زلزله واقع شد و در پاکستان نیز ، اما آنها زلزله خیز نیستند و آنچه کردند و نکردند مورد نظر ما نیست بلکه بقول آقای عکاشه کارشناس زمین لرزه و لرزه نگاری ، زلزله شش ریشتری نباید تلفات و خرابی داشته باشد .

گیرم در زمان وقوع زمین لرزه و اضطرار حاکم بر شرایط خوب عمل کردیم ، چرا ادامه کار را رها می کنیم ؟ چرا ساخت و سازهای مان در شهر و روستا استاندارد های لازم را ندارد ؟ فقط موضوع افزایش هزینه های ساخت نیست ، با کمترین هزینه می توان مقاوم سازی نمود . سال هشتاد و پنج یا شش در سمینار آب و فرهنگ محققین نمونه سازه هایی را معرفی کردند که با تکنولوژی و مصالح بومی در گذشته در همین مملکت احداث شده و هنوز موجود و برپا هستند ، از جمله سدی در منطقه طبس به نام بند عباسی که پس از هفتصد سال حتی در زلزله طبس در سال پنجاه و هفت به آن آسیبی وارد نیامد . باید : دانش را در عمل و نه در شعار به کار گرفت، تجربه دیگران را ذیقیمت دانست و تدبیر گذشتگان را پیش چشم داشت .

میرزا عبدالله مستوفی می نویسد که در حدود سال های هزار و دویست و نود شمسی نان در تهران به شدت کمیاب و گران شده بود ، هیئت دولت از او خواستند همانند فقره پیشین بر این کار یعنی خرید گندم و توزیع آرد میان نانوایان و فروش نان به مردم نظارت نماید . میرزا عبدالله گفته بود این فقره تفاوت می کند ، آنوقت سوء تدبیر در کار بود ولی الان بواسطه کم بارانی در دو سه سال اخیر گندمی در کار نیست تا آرد کنیم و به مردم نان بدهیم ، الان مطلع هستم که در مازندران هشتاد هزار خروار برنج موجود است ، بهترست همه آن را خریداری کرده و در چند نقطه معین در تهران دم پخت بپزیم و به مردم بجای نان بفروشیم ، قیمت آن بسیار نازل است . در آن سال چند ماه دم پخت بجای نان قوت روزانه مردم تهران بود .

راست گفت آنکه گفت ما ملتی هستیم با حافظه کوتاه مدت .

-----------------------------------------------------------------------------------------------

*- ور به دیاری شدم جلوه ده یار خویش آینه دادم به کور نغمه سرودم به کر ( هاتف اصفهانی )


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار