شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۵۱۳۱
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۱ - ۱۴:۲۱

 

در هر حرکتی که از جانب دوست سر می زند حکمتی ست که هرگز از درون این حکمت گزند و آسیب نمی رسد ! باید رسم رفاقت را دانست تا راز حکمت های دوست را دریافت و درک کرد . می گویند روزی چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید. اما با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند. چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند. چون بیش از حد در جنگل مانده بودند نزدیک بود خان از خستگی و تشنگی از پا در بیاید.گرمای تابستان تمام جویبارها را خشکانده بود و آبی پیدا نمی کرد، تا اینکه چنگیز رگه ی آبی دید که از روی سنگی جلویش جاری بود. شاهین را از روی بازویش بر زمین گذاشت و جام نقره ی کوچکش راکه همیشه همراهش بود، برداشت. پرشدن جام مدت زیادی طول کشید، اما وقتی می خواست آن را به لبش نزدیک کند،شاهین بال زد و جام را از دست او انداخت. چنگیز خان خشمگین شد، اما شاهین حیوان محبوبش بود، شاید او هم تشنه اش بود. جام را برداشت، خاک را از آن زدود و دوباره پرش کرد. اما جام تا نیمه پر نشده بود که شاهین دوباره آن را پرت کرد و آبش را بیرون ریخت. چنگیز حیوانش را دوست داشت، اما می دانست نباید بگذارد کسی به هیچ شکلی به او بی احترامی کند، چرا که اگر کسی از دور این صحنه را می دید، بعد به سربازانش می گفت که فاتح کبیر نمی تواند یک پرنده ی ساده را مهار کند. این بار شمشیر از غلاف بیرون کشید، جام را برداشت و شروع کرد به پر کردن آن. یک چشمش را به آب دوخته بود و دیگری را به شاهین. همین که جام پر شد و می خواست آن را بنوشد، شاهین دوباره بال زد و به طرف او حمله آورد. چنگیزخان با یک ضربه ی دقیق سینه ی شاهین را شکافت و بمرد. جریان آب خشک شده بود. چنگیزخان که مصمم بود به هر شکلی آب را بنوشد، از صخره بالا رفت تا سرچشمه را پیدا کند. اما در کمال تعجب متوجه شد که آن بالا برکه ی آب کوچکی است و وسط آن، یکی از سمی ترین مارهای منطقه مرده است. اگر از آب می خورد، دیگر در میان زندگان نبود. خان غمگینانه شاهین مرده اش را در آغوش گرفت و به اردوگاه برگشت. دستور داد مجسمه ی زرینی از این پرنده بسازند و روی یکی از بال هایش حک کنند:

یک دوست ، حتی وقتی کاری می کند که دوست ندارید ، هنوز دوست شماست .

و بر بال دیگرش نوشتند: هر عمل از روی خشم ، محکوم به شکست است .

پندهایی که بعد از هر رفتار بیان می شود ظرافت هایی نهفته در خود دارد که تغییر و تحول در روحیات هر شنونده بوجود می آورند و نمونه ای می شوند تا با عبرت از این پیشامدها شیوه های رفتاری مطلوب را بکار گیرند . در همه ادوار تاریخ شرح حال بسیار کسانی که پندها از آنان نقل قول شده است را وقتی بررسی کنیم درمی یابیم که بعداز همان عملی که امروزه الگوی رفتاری دیگران شده است نه اینکه از سوی عامل ترک نگردید بلکه رفتاری شدیدتر از قبل از آنان سرزده است که آوازه این رفتار نامطلوب و غیر انسانی شهره عالم گردید ! چنانچه بعد از شاهین کشی چنگیز و نگارش مواعظی بر بال آن معدوم ،کشتار و خونریزی چنگیز و قتل انسانها از سوی او شدیدتر و میل به جهانخواری و افزودن ممالک تحت امر افزونتر گشت! آنچه در مکتب شاهین کُشی فراگرفت چنان بود که در حملات و یورش های چنگیز کمتر به او آسیب می رسید و مقادیر زیادی اموال و غنائم به دست می آورد و به اهداف از پیش تعیین شده خویش نائل می شد! شاید علت این موفقیت ها تدبیر و تفکر بدون خشم و چاره اندیشی و اتخاذ تاکتیک برای نبرد و تجهیز جهت مبارزه بود که با شاهین کُشی فراگرفته بود و در این فراگیری نحوه بهره مندی از مشاوران امین و نگهداشت دوستان دلسوز و غیر متملقی که برای دوستی ها جان می دهند را بخوبی یاد گرفت و از او فرمانده ای کارآمد در راستای تحقق اهداف مبتنی بر نگاه خویش که امکان عدم تطابق با منطق انسانها و رعایت حریم انسانی و اندیشه مردم سالارانه داشت بکار گیرد . و ما با پندهای اخلاقی بزرگان و احادیث و روایات متقن انسان دوستانه و چارچوبی که نظام دین برای زندگی ابلاغ نموده است می توانیم تا نهایتی که تصور نمی شود به پرواز در آییم فقط باید یاد بگیریم پرواز را که بالها خود گشوده می شوند نایستیم تا شاهین کشی به فراگیری وا بدارد.

 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار