شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۵۱۴۵
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۱ - ۰۸:۴۹

به تازگی مناظره ای از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد که بسیاری را پای گیرنده ها نشاند و نشان داد که اگر تولید محتوای مناسب در دستورکار قرار گیرد ، بازار شبکه های برون مرزی از رونق خواهد افتاد . به جای هیاهو و قوی کردن رگ های گردن و تولید سفارشی محصولاتی که مآلاً از هنر چیزی به همراه ندارند ، حجت قوی بیاورند و دست اهل هنر را باز بگذارند و این نشود که علیرغم استحقاق و شایستگی هنوز در عرصه جهانی در ادبیات چیزی برای عرضه نداشته باشیم . در قضییه نوبل ادبی – حتی اگر با اغراض سیاسی داده شود که نمی شود – چرا از مصر و ترکیه عقب بمانیم ؟ نجیب محفوظ از مصر و اورهان پاموک از ترکیه تاکنون جایزه نوبل ادبی را برده اند و هر سال ادونیس شاعر بزرگ عرب در محافل ادبی به عنوان کاندیدای دریافت نوبل ادبی نام برده می شود ، آنوقت اهل قلم در کشور ما هنوز به دنبال گرفتن مجوز تجدید چاپ آثاری هستند که قبلاً مجوز نشر داشته اند ! مجوز ساخت فیلم داده نمی شود یا وقتی داده شد پس از تولید مجوز نمایش نمی دهند . نویسنده در طراز جهانی پیشکش ، ما حتی روزنامه نگاری در حد محمد حسنین هیکل عرضه نکرده ایم ، نه اینکه نمی توانیم بلکه فضای لازم فراهم نیست و ساز و کار جهانی شدن را نمی شناسند . تفاوت میان هنر سفارشی و هنر اصیل تفاوت میان خرمهره و گوهر است .

مقام رهبری در بازدیدی که چند سال پیش از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران داشتند در غرفه ای که رمان جنگ و صلح اثر لئون تولستوی را عرضه کرده بود ، قریب به این مضمون اضهار داشتند که یک تولستوی دیگر هم هست ، البته آلکسی تولستوی که زمین تا آسمان با لئون تولستوی تفاوت می کند ، آلکسی به سفارش حکومت چیز می نوشت ، بگذریم .

در آن مناظره یک طرف می کوشید به اصناف مغالطات طرف مقابل را از میدان به در کند که به آن خواهیم پرداخت . مجری برنامه جوانی بود که اصلاً به موضوعات اشراف نداشت و نمی توانست بحث را هدایت کند ، به همین دلیل اندکی به موضوع برنامه یعنی تسخیر سفارت امریکا در سال پنجاه و هشت پرداختند و فی الفور رفتند سراغ فتنه هشتاد و هشت و خاتمی و اصلاح طلبان . جوان بودن مجری فی نفسه محل اشکال نیست اما کسی که سن و سال کمتری دارد علی القاعده کمتر نیز فرصت مطالعه و تحقیق داشته در مقایسه با طرفین مناظره ، کما اینکه به ایشان گفته شد : شما آنموقع اصلاً نبودید ! حالا فرض کنیم ایشان مثل محمد قوچانی به رغم جوانی توانسته باشد به اندازه یک دائره المعارف از تاریخ معاصر اطلاعات داشته باشد ، وقتی نتواند بحث را کنترل و هدایت کند چه حاصل ؟ هدف از پخش مناظره اگر آگاه کردن مردم از وقایع گذشته و حال کشور به قصد رسیدن به وحدت و ایجاد وفاق ملی باشد ، با این ترکیب و شیوه دست یافتنی نیست . بحث باید به گونه ای اداره شود که نقاط اشتراک طرفین تقویت و موارد اختلاف کمتر و نهایتاً در صورت امکان حذف شود .

می دانیم که باب مغالطه بسیار وسیع است و منابعی وجود دارد که به انواع آن به تفصیل پرداخته اند اما یک نمونه آن بدیهی گرفتن موضوعی و استناد به آن برای غلبه بر طرف مقابل است ، بدون آنکه واقعاً موضوع آن چنان که ادعا می شود ، بدیهی باشد . آقای شریعتمداری در آن مناظره کسانی را با فرض جاسوس بودن نام می برد سپس اصلاح طلبان را متهم می کرد که با آنها دیدار داشته و مثلاً تحت تأثیر آنها بوده اند و الخ . من در اینجا به یک مورد اشاره می کنم . ریچارد رورتی فیلسوف امریکایی که در سال 2004 سفری به ایران داشت ، در مصاحبه ای با دنی پاستل در ژوئن سال 2007 – که دو هفته پس از آن مصاحبه درگذشت – می گوید : من قبل از يازدهم سپتامبر گفته‌ام حوزة اصلي كه در آن نهادهاي دموكراتيك نيازمند بهبودي‌اند، ديرآشناترين آنهاست. ما نياز به كاربست اين نهادها به منظور برابري شانس زندگي كودكان فقير و كودكان غني داريم.

گويي به نظر مي‌رسيد،با پايان يافتن جنگ سرد، ما به آن آداب سنتي دموكراتيك اجتماعي بازمي‌گرديم ولي پس از يازدهم سپتامبر آشكار شد كه حقوق سياسي سعي در جايگزيني "جنگ عليه تروريزم جهاني" به جاي ضدكمونيزم نه تنها به عنوان بهانه‌اي براي حفظ وضعيت امنيت ملي بلكه به تحليل بردن نهادهاي سياسي دموكراسي‌هاي قديمي خواهد داشت. عنوان مقاله‌اي که ویراستاران Books London Review of به "پست دموكراسي" تغيير دادند، در اصل "ضدتروريزم و وضعيت امنيت ملي" بود. زماني كه مقاله منتشر شد (آپريل 2004) بيم داشتم كه دولت بوش افكار عمومي امريكاييان را با آن همراه سازد و در زدودن آزادي‌هاي شهروندان از خاطره‌ها موفق شود. مي‌ترسيدم يازدهم سپتامبر آنچه را رئيس جمهور آيزنهاور "تركيب نظامي - صنعتي" ناميد براي گسترانيدن قدرت آن در كل دولت ايالات متحده به شيوه‌هاي بي‌سابقه، ممكن سازد. پيش‌بيني كردم كه اگر تروريست‌ها قادر به منفجر كردن سلاح هسته‌اي حتي در ابعاد يك چمدان در يك شهر غربي بودند، نهادهاي دموكراتيك امكان بقا نمي‌يافتند. سازمان‌هاي امنيتي در دموكراسي‌هاي غربي قدرتي قابل مقايسه با گشتاپو و كا.گ.ب پيدا كرده يا به سادگي از آن استفاده مي‌كردند. اكنون دولت بوش از سوي افكار عمومي ايالات متحده طرد شده است و سقوط ناگهاني دولت عراق دولت‌هاي آيندة اروپا را درباره تبعيت از رهبري امريكا مردد خواهد ساخت ولي من هنوز فكر مي‌كنم كه پايان دموكراسي پيامد احتمالي‌ تروريزم هسته‌اي است و من نمي‌دانم چگونه با اين خطر بايد مقابله كرد. دير يا زود بعضي از گروه‌هاي تروريست، يازدهم سپتامبر را در مقياسي بزرگ‌تر تكرار خواهند كرد. من ترديد دارم كه نهادهاي دموكراتيك به اندازة كافي انعطاف براي ايستادگي در برابر فشار داشته باشند. ......... هنگامي كه اخبار برج‌هاي دوقلو را شنيدم اولين فكرم اين بود: "اوه خدايا. بوش از اين استفاده خواهد كرد همانطور كه هيتلر از آتش‌سوزي رايشتاك كرد". من از انتخاب ريگان تا به امروز هرگز در هيچ زماني راجع به جمهوري‌خواهان به عنوان آدم‌هاي پست بسيار حريص نامعتقد به اصول اخلاقي، فكر نكرده‌ام. دربارة "جنگ عليه ترور" من همانند بسياري از چپ‌گرايان همان خط سير را تشريح كرده‌ام: پشتيبان جنگ عليه طالبان در افغانستان و عليه تهاجم به عراق. دربارة سياست داخلي، من هنوز طرفدار گرفتن از ثروتمندان و توزيع مجدد درآمد (اگرچه نه ملي كردن ابزار توليد) براي كارگران هستم.

حالا خودتان قضاوت کنید ، کسی که در مواضع خود آنقدر به روشنی ضد دکترین بوش رئیس جمهور وقت امریکا و نو محافظه کاران است و از موضع چپ به قضایا می نگرد ، چه تأثیرسوئی بر اصلاح طلبان ایران می توانست داشته باشد ؟

وه که ز زاغان اهل قال چه آید بر سر طوطی خوش مقال حقیقت (سیف فرغانی)


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار