شوشان / عبدالرحیم سوارنژاد
">امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان / عبدالرحیم سوارنژاد
نگاه من به امروز شاید با دیگران تفاوت بسیار دارد ۸ آذر روز نوستالوژیک رفیقان مسجدسلیمانی و حماسه جاویدان فتح الفتوح عملیات طریق القدس که منجر به آزادسازی شهربستان در دشت آزادگان شد . در این روز شهید علیرضا دهقانی و شهید رسول فخارزاده در دست هم به سوی سوسنگرد پر کشیدند و من تماشاگر این پرواز بودم که هردو مستانه گامهایشان را محکم برمی داشتنتد و با نجوایی که معنایش را نمی دانستم و زبانی خدایی بود که رموزش را خویش می دانستند گفتگو می کردند .چشمهای خیره برای فردا و در تفکرشان پر از یاد از دوستانی که در پایگاه مسجد کنارهم می نشستند و امروز در آفرینش این جاودانه حماسه نقش بازی می کنند و مامور خدا شده اند و لب به حسرت می گزند که چرا درمیان آنان نیستند و عزم خود را جزم می کنند تا بروند با بالهای گشوده و در کنارشان باشند و می روند عاشقانه و شوق پرواز آنان را به آسمان می کشاند و آسمانی می شوند تا از آسمان روی زمین را ببینند و بر کوچکی اش تاسف بخورند و به بزرگی ملکوت واقف شوند و من هنوز تماشاگرم و میان رفتن و ماندن به ماندن قرعه انداخته ام و رسول و علی هردو جانانه رها شدند و رفتند و جاودانه شدند و با آزاد سازی بستان خود را نیز همراه ستارگان درخشان آسمان شهادت آزاد نمودند تا از نورشان جهان منور گردد و اقتدایشان را همیشه به خورشید بنگرند و فروزش خورشید را باور کنند .آنروز جوان بودم و دست خویش را در سوسنگرد از شهدا رها کردم و پرواز نمی دانستم و برزمین افتادم تا بیشتر یاد بگیرم و بالها را برای اوج بسازم اما زمان گذشت و هنوز در این کلاس سربلند فارغ التحصیل نشده ام و از مرز جوانی عبور کردم و هنوز می گذرم و به پیری می رسم و آنان با آن پرواز جوان ماندند با تصاویری که در هر خانه ای فاب گرفته می شوند و هر رهگذر برایش سر تعظیم فرود می آورند و من با نفسهای خسته در حسرت یک نگاه از آسمان به زمین و چنان بر پهنه زمین میخکوب شده ام که یارای ایستادن نیست .
در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبریست
ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیز کار
و مانده ام در امروز با یاد آن عزیزان دل را تسکین می دهم و آرامش می یابم و تلاش می کنم تا شرمنده نشوم اما جرات نگاه در چشمانشان ندارم و سر بزیر می اندازم که نگاهها در درون خود سخنها دارند و شهیدان نیز هر روز که می گذرد از دیروز جوان تر می شوند تا خون تازه به درون این جامعه جاری سازند و قلبها در تپش روزگار توقف نکنند و رگهای انسانها با خون تازه زندگی را زیباتر از هر روز ببینند .و رسول و علی داستان دو پرنده عاشق مسجدسلیمانی است که با بالهای گشوده زیبایی را از پشت مسجد جامع شهر به همه هدیه دادند و عطر نگاهشان برای همیشه پایگاه مسجد را معطر ساخت . همیشه وقتی ۸ آذرمی شود دلم هوای بوییدن گلهای باغ بستان دشت آزادگان را می نماید تا بر مشام خویش بوی کربلا احساس کنم و سرمست شوم
یاد شهدای عزیز عملیات طریق القدس که منجر به آزاد سازی بستان گردید گرامی باد .