امیرهوشنگ مهریار
مسائل پیری بسیار متنوع است. برخی از مسائل جنبه اقتصادی، بازنشستگی و کمبود درآمد است و برخی دیگر جنبه سلامت و بیماری دارد، چون وقتی سن بالا میرود اعضای مختلف بدن نیز دچار نقصان میشوند. بنابراین بیماریهای مختلف و غیر قابل جبرانی مثل دیابت و سرطان به سراغ سالمندان میآیند. البته برخی مسائل دوران پیری هم مسائل روانی است و برخی سالمندان احساس تنهایی، انزوا و ترس دارند، حتی مرگ همسر نیز ضربه روحی به آنها وارد میکند. بنابراین وقتی مسائل اقتصادی، اجتماعی و بهداشت روانی جمع میشوند مشکلات سالمندان نیز بیشتر میشود، در حالی که اگر سالمندان در سنین نوجوانی و جوانی از سلامت اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و روانی برخوردار باشند در دوره میانسالی نیز میتوانند با استفاده از سرمایهگذاریهای اولیه زندگی مرفهی داشته باشند و روزهای خوبی را پشت سر بگذارند. از سوی دیگر، مشکلات سالمندی غیر قابل اجتناب است و در بسیاری موارد این مسائل را میتوان با کمک جامعه و اطرافیان تا حد خاصی پایین آورد. همچنین در سن پیری توجه، محبت و حمایت اجتماعی از یک طرف و امنیت اقتصادی از طرف دیگر در سلامت روانی و جسمی سالمندان تاثیرگذار است. با وجود این، نظام تامین اجتماعی، بیمه بهداشتی و درمانی و تقویت برنامههایی برای روابط اجتماعی و خانوادگی سالمندان نیز بسیار میتواند رضایت سالمندان را جلب کند.
افسردگی در سالمندان
دو نوع مسائل روانی در سالمندان بروز میکند. بخشی از آن ارگانیک است، یعنی همانطور که جسم پیر میشود مغز و اعصاب هم پیر میشوند. برای مثال آلزایمر و لرزش عصبی در کهنسالی بیشتر است، اما افسردگی عامل مهم دیگری است که در سالمندی به وجود میآید، گرچه افسردگی در کودکان و نوجوان هم وجود دارد، اما در سالمندی بیشتر بروز میکند.
همچنین بررسیها نشان میدهد که افسردگی در پیری بیشتر به علت تغییراتی که در زندگی فرد رخ میدهد به وجود میآید، به گونه ای که برداشت فرد از خودش عوض میشود. از سوی دیگر، برخی سالمندان هم حالت شور و شوق و امیدواری قبل را ندارند، چون اطرافیانی که باعث آرامش خاطرشان میشدند اکنون در کنارشان نیستند.
بنابراین مشکل افسردگی سالمندان بالاتر از حد متوسط جامعه است. این در حالی است که در کشورهای غربی معمولا افراد در سنین پیری با پدیده آشیانه خالی مواجه میشوند، یعنی فرزندان خانواده بزرگ شده و به مکانهای دیگر مهاجرت میکنند، به گونه ای که با افزایش شهرنشینی و پیشرفت اقتصادی دسترسی سالمندان به آنها کم شده و ارتباط خانوادهها نیز به صورت تصویری در میآید؛ پدیده ای که اکنون در کشور ما هم دیده میشود. بنابراین احساس تنهایی و احساس عدم دسترسی به دیگران سالمندان را دچار بحران میکند. از سوی دیگر، سازمانهای رفاهی و مردم نهاد نیز میتوانند با ارائه خدمات رفاهی و حمایت اجتماعی نقش مهمی را ایفا کنند. در کشورهای غربی اگر سالمندان به علت پیری نتوانند به کارهای خودشان برسند و غذای گرم درست کنند، گروههای خاصی به سالمندان سر زده و خرید آنها را انجام داده و حتی برایشان غذای گرم نیز فراهم میکنند. با وجود این، ارتباط سالمندان با کودکان و نوجوانان هم میتواند مفید باشد. در گذشته کودکان و نوجوانان نوادگان میانسالان بودند، اما اکنون چون از تعداد نوادگان کم شده یا در کنار سالمندان نیستند این خلأ وجود دارد. بنابراین اگر ترتبیی داده شود که سالمندان با کودکان و نوجوانان هم محله خود ارتباط برقرار کنند بسیار در روحیه آنها تاثیرگذار است.
نقش دولت در بهبود زندگی سالمندی
همانطور که گفته شد پیری با مسائل متعددی همراه است. برطرف کردن بخشی از این مسائل به عهده سالمندان است که در زمان جوانی باید فکری برای پیری خود کرده باشند. بخش دیگر آن نیز به عهده جامعه است که از طریق ایجاد سیستم بازنشستگی و تامین بهداشت و درمان به سلامت روحی و روانی افراد در روزهای آخر عمر کمک کند. بنابراین دولت باید برای دوران پیری افراد برنامه ریزی داشته باشد، یعنی پاسخگوی نیازهای بهداشتی و درمانی روز افزون این گروه سنی باشد و با ایجاد مقررات بازنشستگی حداقل امکانات اقتصادی را برای آنان فراهم کند. همچنین افراد کهنسال در سالهای آخر زندگی خود با مشکلاتی روبهرو هستند که باید مورد توجه قرار بگیرند. بنابراین باید رشتههایی مثل روانشناسی سالمندی، روانپزشکی سالمندی و نظایر آن ایجاد شود تا به نیازهای آنها پاسخ بدهد. با وجود این، اقدام عمده دولت فراهم کردن تامین اجتماعی از طریق برنامه ریزی صحیح است نه اینکه صرفا صندوقی درست شود و این صندوق در اختیار رئیسجمهور یا نخستوزیر باشد تا هر کسی هم که دلش خواست مشمول آن صندوق شود. بازنشستگی به معنی خودکفایی است، چنانچه افراد در سنین جوانی سهم خود را نپرداخته باشند طبیعی است که صندوق بازنشستگی با مشکل روبهرو میشود. در حال حاضر بسیاری از صندوقهای بازنشستگی کشور ما نیز با این مشکل روبهرو هستند. از سوی دیگر، فراهم کردن امکانات رفت و آمد عمومی باید به گونه ای باشد که سالمندان جای خاصی را برای قدم زدن داشته باشند. همچنین ساخت وسایل نقلیه نیز باید طوری باشد که سالمندان بتوانند از آن استفاده کرده و از این لحاظ در مضیقه نباشند.
نارضایتی سالمندان
نارضایتی سالمندان از برخورد دیگران بیشتر در جامعه ما بروز پیدا میکند. در گذشته خانواده نقش مهمی داشت و سالمندان از سیستم بازنشستگی و تامین اجتماعی برخوردار نبودند. بنابراین به فرزندان خود به چشم عصای پیری نگاه میکردند. خانوادهها در قدیم گسترده و به تبع آن هم افراد به هم نزدیک بودند، به گونهای که سالمندان به فرزندان، عروس، داماد و نوه دسترسی داشتند و از این طریق نیازهای اجتماعیشان برآورده میشد، اما با تغییرات شهرنشینی و آپارتماننشینی خانواده گسترده کاهش پیدا کرد و دسترسی به اطرافیان کم شد، اما سالمندان هنوز همان انتظارات را دارند و میخواهند فرزندانشان همان کارهایی که خود برای والدینشان انجام داده اند، انجام بدهند، در حالی که اکنون وضع زندگی عوض شده و فرزندان محدود و گرفتارند. بنابراین عدم رضایت سالمندان ناشی از نتیجه طبیعی تغییرات اجتماعی است، حتی خانوادههای مرفه هم که درآمد خوبی دارند و فرزندانشان ایران نیستند تنها در تهران زندگی میکنند و به همین دلیل از تنهایی رنج برده و احساس ناکامی میکنند.
* روانشناس