شوشان: همراه تیم زده بود به جاده تا برای مسابقات آماده شود. هم تیمی هایش را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد و سر به زیر، بی توجه به دنیای اطراف اش با تمام توان می تازد. نفر اول تیم دوچرخه سواری خوزستان قرار بود در مسابقات کشوری شرکت کند و نماینده خوزستان باشد اما سرنوشت اش به گونه ای دیگر رقم خورد.
آرش سلطانی متولد 1369 است و از 7 سال پیش یا به بیان خودش 14 دی ماه 88 از رکاب زدن به سمت آرزوهایش بازماند؛ روزی که به یک باره زندگی اش برای همیشه تغییر کرد و آرش اصرار عجیبی به تاکید بر روز و ماه اش دارد.
هرچند در ماه های اول همه چیز را از دست رفته می دید و انگیزه ی ادامه ی زندگی را هم نداشت، اما بالاخره به خودش آمد و جاده دیگری را برای رسیدن به آرزوهایش طی کرد؛ این بار با دست هایش. امروز آرش یکی از موفق ترین اعضای تیم معلولان پرتاب دیسک و وزنه خوزستان است که با هدف شرکت در مسابقات بین المللی، آمادگی کسب می کند.
آرش از 15 سالگی ورزش های مختلف را امتحان کرد تا بالاخره عشق به دوچرخه او را رکاب زن کرد؛ اما این معشوق بی وفا چند ماه بیشتر به آرش وفادار نماند. از سال 84 کشتی را آغاز کرد و مقام های استانی هم گرفت اما در سال 87 دوچرخه سواری را امتحان کرد و در مدت کوتاهی در رده جوانان مدال کشوری گرفت. یک سال بعد خودش را برای سال 88 در مسابقات المپیاد ایرانیان شهر بم آماده می کرد که با یک سانحه، مسیر زندگی اش عوض شد.
آرش در خصوص حادثه ای که برایش اتفاق افتاد، می گوید: رفته بودیم جاده اندیمشک تا برای مسابقات کشوری المپیاد ایرانیان آماده شویم. هیئت در هنگام تمرینات، برای هر مربی موتوری در نظر می گیرد تا از بروز مشکلات احتمالی جلوگیری کند، اما کسی تیم را اسکورت نمی کرد و مربی تیم نیز به جای اسکورت کردن ما با موتور، برای حفظ آمادگی جسمانی خود، با دوچرخه دنبال ما بود. در یک لحظه سرعت گرفتم و با یک فرار از دسته جدا شدم.
سرم پایین بود و متوجه کامیون پارک شده در کنار جاده، و فریادهای هم تیمی ها و مربی نشدم و با سر به پشت کامیون برخورد کردم. آسیب شدیدی که به سر و نخاع ام وارد شد، مرا زمین گیر کرد و شدت ضربه به گونه ای بود که تا 3 ماه کسی را نمی شناختم.
او که پیش از تصادف در شهرک های صنعتی کارگاه داشته و درآمد خوبی کسب می کرده، الان از پس هزینه های زندگی و هزینه های درمان بر نمی آید و تنها امید اش همکاری مسئولان و به ویژه استاندار، برای دادن شغلی به اوست.
آرش از بی توجهی مسئولان به شدت گلایه دارد و تنها انتظارش از زندگی و مدیران، یک کار شده است که بتواند آبرومندانه زندگی کند. می گوید: هر چند اوایل مسئولان از جمله استاندار وقت، سید شریف حسینی نماینده مجلس و فرماندار آمدند و به من سر زدند، اما به مرور من فراموش شدم و همه ی حرف ها در حد وعده و وعیدهایی عملی نشده باقی ماند. الان حداقل انتظاری که از مسئولان دارم این است که شغلی برای در نظر گرفته شود تا بتوانم درمانم را که اکنون به علت بالا بودن هزینه ها، کنار گذاشته ام، انجام دهم.
وی با اشاره به بالا بودن هزینه های سرسام آور درمان بیماران قطع نخایی می گوید: الان فیزیوتراپی و آب درمانی روزانه، هزینه زیادی دارد و من توان پرداخت آن را ندارم. نیمی از دو سال اخیر را در بیمارستان های مختلف بستری بوده ام و هزینه های زیادی را در این دو سال متحمل شده ام. زخم بستر گرفتم و 25 عمل جراحی انجام دادم اما دیگر توان ادامه ی درمان را هم ندارم.
دلیل قطع درمان اش را می پرسم. می گوید: آب درمانی و فیزیوتراپی جلسه ای 30 هزار تومان برای من بسیار سنگین بود و به همراه باقی هزینه ها، فشار زیادی به من وارد می کرد برای همین، با وجود این که ادامه آن ها می توانست به سلامتی من منجر شود، درمان را قطع کرده ام.
از تحصیل اش که می پرسم، با صدایی غمگین پاسخ می دهد: بعد از تصادف، انگیزه ای نداشتم و تحصیل را رها کردم. مشکلات مربوط به درمان و هزینه های زیاد آن که بدهی زیادی برای من به جا گذاشت هم مانع از ادامه تحصیل ام شد و به ناچار آن را نیمه کاره رها کردم.
آرش تاکنون از هیچ ارگان و مسئولی کمکی دریافت نکرده است و تمام هزینه ای که طی این سال ها به او پرداخت شده، 40 میلیون ریال بیمه از کار افتادگی بوده که حتا گوشه ای از هزینه های سرسام آور این بیماری را هم پر نکرده است.
کمکی که مسئولان استان و کشور تاکنون به وی کرده اند، در حد صدور چند نامه بوده که برای آرش هیچ تغییر مثبتی ایجاد نکرده است. او از زمان حضور سرهنگ سخراوی، رئیس تربیت بدنی وقت، تا کنون پیگیر مطالبات و حقوق خود نشده؛ و تنها یک ماه پیش از کیانی زاده، رییس هیئت ورزش استان معرفی نامه ای را جهت استخدام در یکی از ارگان های استان دریافت کرده است.
این معرفی نامه به دستور استاندار و خطاب به فرمانداری اهواز صادر شده است اما آرش می گوید در فرمانداری، شخصی که نامه را از او گرفته، به او گفته برای این که سریع استخدام شود و درگیر مکاتبات نفس گیر اداری نشود، باید در یک ارگان آشنا داشته باشد.
آرش می گوید: تیرماه با آقای گرشاسبی معاون رییس ورزش صحبت کردم و نامه ای به وی دادم اما چند روز پیش طی تماسی که با آن ها داشتم متوجه شدم نامه من هنوز دستور هم نخورده است. من از این نامه ها زیاد دارم اما تاکنون کاری برای من صورت نگرفته است و وضعیت مشخصی ندارم.
او اکنون عضو تیم پرتاب دیسک جانبازان و معلولین استان خوزستان است و سال گذشته سه مقام اول و یک مقام دوم در رشته پرتاب دیسک و وزنه در لیگ کشوری کسب کرده است. در سال 93 هم در پرتاب دیسک مقام دومی و سومی را برای خوزستان به ارمغان آورده است.
هرچند که آرش خودش را برای مسابقات جهانی معلولان در رشته پرتاب دیسک و وزنه آماده می کرد، اما در کلاسی منتظر مجوز حضور در مسابقات بود که از مسابقات پرتاب دیسک دوحه حذف شده بود. خود وی در این باره می گوید: برای مسابقات انتخابی قطر که در تهران برگزار شد، رکورد 25 متر را ثبت کردم و منتظر اعلام حضور در اردو بودم که قرار بود دو نفر اول را به اردو دعوت کنند.
بعد از انتشار به علت نبودن کلاس F54 در پرتاب دیسک، نام من در لیست وجود نداشت. فقط می توانم بگویم کاش از ابتدا این را اعلام می کردند تا ما در کلاس دیگری حضور پیدا می کردیم.
رئیس هیئت ورزش جوانان استان خوزستان: مشکل بیکاری ورزشکاران ریشه ای است/ من رییس جمهور نیستم!
رئیس هیئت ورزش جوانان استان خوزستان در رابطه با بی اثر بودن پیگیری های آرش سلطانی در خصوص نامه ایی که از طرف استانداری به وی داده شده تا از این طریق شغلی برای تامین معاش خود کسب کند و گفته های فرمانداری مبنی بر پیدا کردن یک آشنا برای استخدام عنوان کرد: این معرفی نامه با امضای استاندار بوده است. آیا آشنایی بالاتر از استاندار می توان معرفی کرد؟ این دستور دکتر شریعتی بوده است و نمی توان به هر بهانه ای رد دستور کرد.
کیانی زاده در پاسخ به این پرسش که چرا آرش به جای برآورده شدن انتظارش، مرتبا پاس کاری می شود، گفت: این نامه به تازگی صادر شده و چند روزی بیش تر از صدور آن نمی گذرد. آرش باید کمی صبر کند تا بررسی های لازم صورت بگیرد و اقدامات لازم انجام شود.
وی ادامه داد: البته روز مراجعه آرش زمانی بوده که آقای ارزانی در دفتر خود حضور نداشته است، به همین دلیل آرش جواب حتمی نشنیده است. طرف صحبت آرش، فرماندار است که به امید خدا مشکل این پسر ورزشکار ما حل خواهد شد.
رئیس هیئت ورزش جوانان استان خوزستان با بیان این که نبود شغل برای ورزشکاران یک مشکل ریشه ای و عمیق است، یادآور شد: مشکل اشتغال جوانان، امری کشوری است و در حوزه ورزش نیز گریبان گیر ورزشکاران و مسئولان مربوطه شده است.
نمی توان انتظار داشت که همه ورزشکاران را صاحب شغل کنیم زیرا این امر یک کار دشوار است و من رئیس جمهور نیستم که بتوانم همه ی این مشکلات را از سر راه بردارم. این یک مسئله کشوری است و از ریشه مشکل دارد.
کیانی زاده در خصوص بیمه فیزیوتراپی برای ورزشکارانی مانند آرش سلطانی عنوان کرد: هیئت ما برای ورزشکاران کارت بیمه در نظر گرفته و به آن ها تحویل داده شده است. این بیمه شامل فیزیوتراپی هم هست. ضمن این که خود هیئت ورزش استان یک کلینیک درمانی واقع در زیتون کارمندی برای ورزشکاران در نظر گرفته و بخش فیزیوتراپی این کلینیک نیز فعال است.
ورزشکاران با مراجعه به این کلینیک می توانند تخفیف ویژه دریافت کنند و مراحل درمانی خود را سپری کنند.
نامه ای که کلید قفل مشکل آرش نشده است
هفته هاست که از مصاحبه ام با آرش می گذرد. با وجود این که نامه، مهر استانداری را به خود دارد، انگار حرف های کارمند فرمانداری درست بوده است؛ تا آشنا نداشته باشی، گره ای از کارت باز نخواهد شد.
طی بارها تماس با روابط عمومی فرمانداری، متوجه شدم نامه به چند سازمان ارسال شده تا شاید مشکل آرش حل شود اما پاسخ سازمان های مربوطه اين است كه موارد مشابه اين چنيني نيز داشته اند و به دليل تعيين تكليف استخدام ها از وزارت خانه، نتوانسته اند كاري بكنند و مشخص نیست چه کسی باید این مسئله را پیگیری کند تا سر انجام مهر استاندار کلید قفل این موضوع باشد.
با دیدن این که نامه ی مهمور به مهر استاندار، کلید قفل مشکل آرش نشد، یاد گفته های رئیس هیئت ورزش جوانان استان می افتم که گفته بود آیا آشنایی بالاتر از استاندار می توان معرفی کرد؟
به امید روزی که آرش بتواند از وضعیت بغرنجی که در آن قرار گرفته، بیرون بیاید.