با اختلاف یک دقیقه، پا به این دنیا گذاشتهاند اما سرنوشت هر سهشان یکسان بوده است. آنها به این خاطر که زودتر از موعد متولد شدهاند، همچنان در دستگاه نگهداری میشوند.
به گزارش میزان، مادرشان 33 ساله است و همسر دوم مردی شده که هنوز درگیر پرداخت مهریه همسر اولش است.
در روستای آنها دختر که سنش از 30 سال میگذرد باید حتما به خانه بخت برود و «مژگان» به اجبار خانواده، با مردی که 2 سال از خودش بزرگتر بوده و از همسر اولش جدا شده، ازدواج کرده است.
آنها درگیر مشکلات عدیدهای هستند و مژگان و سعید هیچ گاه نتوانستهاند از پس مخارج زندگیشان برآیند.
آنها در روستایی در حوالی شازند از توابع استان مرکزی زندگی میکنند و مرد خانواده کار مشخصی ندارد. با این شرایط، او از همان ماههای نخست زندگی مشترکشان تاکید زیادی به فرزندآوری داشته و سرانجام پس از گذشت 3 سال، خواسته مرد با تولد «نیکا»، «سارا» و «خورشید» برآورده میشود. مردی که میخواسته پدر یک فرزند شود، حال با تولد سه قلوها غافلگیر شده و به فکر فروش فرزندانش افتاده است.
او در ابتدا، بهای 40 میلیون تومان را برای هر یک از فرزندان خود تعیین کرده اما زمانی که با استقبال خریداران تهرانی مواجه نشده است، قیمت در نظر گرفته برای فرزندانش را پایین آورده است.
فاطمه یزدانپور - مددکار اجتماعی موسسه خیریه مهرآفرین - توضیحاتی را در رابطه با وضعیت زندگی مژگان و تلاشهای همسر او برای فروش فرزندانش مطرح کرده است.
وی در این رابطه میگوید: یک هفته قبل، مژگان برای وضع حمل به یکی از بیمارستانهای اراک مراجعه میکند. او به این خاطر که توان پرداخت هزینههای بیمارستان را نداشته از طرف مددکاران بیمارستان به موسسه خیریه مهرآفرین معرفی میشود.
وی میافزاید: زمانی که با مژگان مواجه شدیم او اعلام کرد که همسرش قصد دارد سه قلوها را به فروش برساند.
این مددکار اجتماعی با اشاره به تولد زودهنگام سهقلوها میگوید: به علت شرایط ویژه مادر، سهقلوها 40 روز زودتر از موعد مقرر به دنیا میآیند و به همین خاطر باید در دستگاه نگهداری میشدند.
یزدانپور میافزاید: همان زمان شرایط را برای بستریماندن سهقلوها در بیمارستان فراهم کردیم و مقرر شد این 3 نوزاد در دستگاه نگهداری شوند تا به شرایط عادی بازگردند.
وی آشنایی پدر نوزادان با یک زن در بیمارستان را یکی از اصلیترین دلایل تشویق پدر به فروش فرزندان خود میداند و میگوید: روزی که 3 قلوها متولد شدند، «سعید» پدر سه نوزاد با یک زن که خود را کارمند بازنشسته یکی از نهادهای دولتی معرفی کرده، آشنا میشود. با توجه به انگیزه پدر سه قلوها برای فروش نوزادانش، بحث فروش آنها مطرح میشود. او در ابتدا برای هر کدام از آنها قیمت 40 میلیون تومان را تعیین میکند اما پس از چانهزنیهای زیاد، حاضر میشود هر کدام از نوزادان خود را به بهای 20 میلیون تومان بفروشد.
این مددکار اجتماعی میافزاید: مادر نوزادان موضوع فروش سهقلوها را فاش کرد و ما نیز متوجه شدیم که پدر قصد دارد فرزندان خود را به دست یک زن بسپارد تا راهی تهران شود و نوزادان را به یک خانواده واگذار کند. این طور به نظر میرسید که پدر در حال جر و بحث برای افزایش بهای نوزادان است تا علاوه بر کسب درآمد، مبلغی را نیز به پدر و مادر خود بدهد.
یزدان پور از ارسال گزارش مددکاری به دادستانی خبر میدهد و میگوید: گزاش مددکاری و وضعیت فرزندان با همکاری اورژانس اجتماعی در اختیار دادستان قرار گرفت و خوشبختانه با حکم دادستان اراک، مقرر شد سه قلوها به علت عدم صلاحیت خانواده، برای نگهداری از فرزندان به سازمان بهزیستی واگذار شوند.
وی از ارائه خدمات به مادر نوزادان خبر میدهد و میگوید: مژگان اکنون تحت نظارت موسسه ما قرار دارد و خدمات بهداشتی و درمانی به او ارائه میشود.