جمال درویش
نمی دانم چرا خطبا دیگر به تحلیل و چند و چون واقعه کربلا نمی پردازند و فقط به مرثیه ای در آخر سخنرانی خود بسنده می کنند. آیا تصور می کنند کتاب عاشورا بسته شده و همه آنچه بایستی گفته می شد گفته شده است؟
علی رغم تحلیل های گوناگونی که در طول تاریخ خصوصا در صده اخیر در مورد نهضت اباعبدالله الحسین(ع) ارائه شده به نظر می رسد هنوز ناگفته های زیادی مانده است.
همه آنچه تا کنون گفته شده از یک ضعف آشکاری برخودار است و آن نگاه تک بعدی است برخی نیز علل اصلی نهضت را رها کرده و به مسائلی هر چند مهم اما بی ارتباط با نهضت میپردازند مثل موضوع نماز روز عاشورا که صرف نظر از کیفیت مشکوک آن (گفته میشود امام (ع)در میان تیر باران دشمن به نماز ایستاد در حالی که اصحاب در دفاع از ایشان مورد اصابت تیر واقع می شدند تا ایشان نمازشان را با خیالی آسوده بجا آورد !)هیچ ربطی به قیام ابا عبدالله (ع)ندارد .
شکی نیست که شکل ظاهری نماز اصلا هدف نهضت امام حسین نبوده زیرا هر کس به دمشق رفته باشد مسجد بزرگ اموی را که در نوع خود بی مثال است دیده است و همه میدانیم معاویه ابن ابی سفیان امام جماعت بوده و خوارج قصد داشتند.
وی را در یکی از نمازهای جماعت صبح به قتل برسانند گر بگوییم محتوای نماز (توحید) هدف قیام حضرت امام حسین (ع) بوده باز شاید بتوان آن را پذیرفت در رویارویی لشکر هزار نفری حر ابن یزید ریاحی با قافله کربلا امام (ع)از حر میپرسد آیا با سپاه خود جداگانه نماز می گذاری یا به ما می پیوندی که حر به امام اقتدا می کند و در روز عاشورا بجز حر سپاه او به لشکر ابن زیاد پیوست خود این موضوع باز نشان می دهد که کسانی که در مقابل امام ایستاده بودند نمازشان را میخواندند .باز گفته میشود بنی امیه روز عاشورا به خاطر شکر گذاری پیروزی بر امام حسین (ع)روزه گرفتند ! این نیز نشان میدهد که جناح مقابل امام حسین بی نماز و روزه نبودند بنابر این بجای این تحلیلهای مصلحتی بهتر است نگاه عمیق تری به این حادثه بی بدیل تاریخی بیندازیم.
نگارنده ابتدا سوالاتی طرح و سعی می کند با علم اندک خود پاسخی برای آنها بیابد 1- چرا امام حسین از مدینه خارج شد ؟پاسخ روشن است زیرا از سوی یزید نامه ای به ولید ابن عتبه فرماندار مدینه رسیده بود که یا از حسین (ع) بیعت بگیر یا او را به قتل برسان و ولید نامه را به امام (ع) نشان داد از آن لحظه مدینه دیگر برای اقامت امام جای امنی نبود .
لذا امام به سه علت شهر پیامبر را ترک کرد الف :احساس نا امنی ب:بیعت نکردن با یزید ج:دور کردن خطر از مدینه زیرا اگر امام در مدینه می ماند جنگی که در کربلا رخ داد در مدینه رخ میداد و هزاران نفر بیش از کشته های کربلا کشته می شدند همان طور که در واقعه حره یزید به مدینه حمله کرد و شهر پیامبر را به آتش کشید یزید جانوری بود که حد و حدود نمی شناخت.
2-چرا حکومت اینقدر بر بیعت گرفتن از امام حسین (ع)اصرار داشت ؟ چون امام (ع)یک فرد عادی نبود که سر در لاک خود کند و فقط به رتق و فتق امور روزمره خانواده خود بپردازد حتی امام مجتهدی نبود که به طرح مسائل فردی بسنده کند.
امام موضعی شفاف و روشن در مقابل حکومت اموی داشت و این را هیچ وقت کتمان نمی کرد خبر انتقادات امام به شام هم رسیده بود و معاویه گاهی به ابن عباس و دیگر بزرگان بنی هاشم گله می کرد که چرا حسین علیه ما سخن می گوید .علت این کار امام هم روشن است زیرا : اخذ الله علی العلما ان لا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم علما مسئولند که به سیری ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت ننشینند .
حضرت علی (ع)در لحظات پایانی عمر پر برکتشان خطاب به حسنین(ع) فرمودند کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا آیا امامی که در این فضا بزرگ شده است میتواند ساکت بنشیند ؟علاوه بر این امام نوه پیامبر خدا و فرزند خلیفه پیامبر و سرشناسترین چهره عربستان است بیعت ایشان مهر تاییدی بر حکومت یزید بود و بیعت نکردن یک خطر بالقوه برای حکومت لذا حکومت اصرار زیادی بر گرفتن بیعت از امام داشت ...
3- چرا امام به مکه عزیمت نمود ؟ مکه بنا به تصریح قرآن کریم و اعتقاد مسلمانان مکانی است امن که مسلمانان از گوشه و کنار در آن گرد می آیند. لذا طبیعی است که امام (ع)که به دنبال مکانی امن بود تا در آنجا بتواند امر به معروف و نهی از منکر کند و اندیشه و باور مسلمانان را که بر اثر اعمال خلاف امویان (که بنام اسلام انجام می دادند)در معرض انحراف و فساد بود ، نجات و اصلاح نماید و سیره پیامبر خدا (ص)و علی (ع)را که همانا چهره اسلام حقیقی است به مردم گوشزد کند آنجا را بر گزیند . امام بیش از 4 ماه تا 9 ذیحجه در مکه اقامت فرمود و به وظایف امامت خویش (امر به معروف ، نهی از منکر ، و معرفی اسلام حقیقی)پرداخت ولی دو عامل سبب شد امام مکه را نیز ترک گوید اول گزارشاتی مبنی بر اینکه حکومت تلاش دارد امام را ترور کند یعنی باز امام با شرایط نا امنی روبرو شد اگر در ازدحام اطراف کعبه کسی امام را ترور می کرد خون امام هدر می رفت و حکومت یزیدی رسوا که نمی شد.
هیچ بلکه بر عکس میتوانست از این موضوع بهره برداری تبلیغاتی به نفع خودبنماید وامام هرگز به این امر راضی نبود .ضمن اینکه با ریختن خون امام برای نخستین بار هتک حرمت از حریم کعبه نیزمیشد عامل دوم فرستادگان و دعوتنامه های مردم کوفه که بیشترین شیعیان علی(ع) در آن شهر میزستند و امام را به رهبری خود و نجات خود از زیر یوغ ستمگران دعوت کرده بودند و این نیز امام را در قبال یک تکلیف الهی قرار میداد که وقتی کسی صدای یا للمسلمین را شنید و پاسخ نداد مسلمان نیست !پس امام روز نهم ذیحجه مکه را به قصد کوفه ترک فرمود .
4-مسلم ابن عقیل پس از چهل روز بررسی اوصاع نامه ای خطاب به امام حسین نوشت و راستی دعوت مردم کوفه را گواهی کرد چرا در این چهل روز که شرایط به نفع مسلم پیش میرفت مسلم هیچ اقدامی برای تحکیم موقعیت هواداران امام از قبیل اشغال فرمانداری کوفه و تشکیل یک گارد انقلاب نکرد و اجازه داد ابن زیاد ظرف 25 روز همه رشته های او را پنبه کند ؟
زیرا مسلم وظیفه ای جز این نداشت . وظیفه او ایجاد زمینه های انقلاب و اشغال مراکز قدرت دشمن نبود او فقط رفته بود که ببیند آیا مردم کوفه در دعوت خود صادق هستند یا خیر مردم کوفه در زمان نعمان ابن بشیر که آسان گیر بود یک جور بودند ولی با آمدن ابن زیاد حیله گر ظالم از مواضع خود برگشتند (بعضی افراد وقتی خطری نمی بینند انقلابی میشوند ولی هم اینکه اوضاع خطرناک شد صحنه را خالی میکنند !) و این برای مسلم که خود انسان صادق و با وفایی بود قابل پیش بینی نبود .
5-خبر شهادت مسلم و دگرگونی اوضاع کوفه پس از خروج امام (ع)از مکه به ایشان رسید چرا امام همچنان به راه خود ادامه داد؟ سکونت در شهرهایی چون مکه و مدینه به دلایلی که ذکر شد برای امام میسر نبود چون حکومت تصمیم خود را گرفته بود که به هر قیمتی که شده از امام بیعت بگیرد بنابر این بازگشت امام به یکی از این دو شهر فقط حجم خسارات وارده را بیشتر و بر تعداد کشته ها می افزود یزید در عمر کوتاه حکومت خود نشان داد که حدو حدودی نمی داند و هیچ قداستی را به رسمیت نمی شناسد.
او در سال 63 هجری به مدینه حمله کرد (واقعه حره )و سپس به بهانه جنگ با عبدالله زبیر به مکه حمله کرد و کعبه را با منجنیق هدف قرار داد امام (ع)ماهیت حکومت یزید و شخص یزید ابن معاویه را خوب می شناخت بنابراین امامی که شب عاشورا به اصحاب اندک خود میفرماید بیعتم را از شما برداشتم آزادید که بروید چون این جماعت من را میخواهند چگونه حاضر میشود مثل عبدالله زبیر در مکه سنگر بگیرد و شاهد بی حرمتی به کعبه شود یا در مدینه سنگر بگیرد و بهانه ای شود تا لشکر یزید مردم شهر پیامبر را بکشند و به نوامیس مسلمین بی حرمتی کنند راه دیگر امام سرگردانی در بیابان بود که این نیز دردی را درمان نمی کرد زیرا کربلا نه در مکانی دیگر امام را محاصره و شهید می کردند.
پس امام راه کوفه را که علی رغم خطراتش تنها راه ممکن بود پیش گرفت ضمن اینکه با این کار دعوت مردم کوفه را نیز اجابت میکرد و تاریخ نمی تواند فرزند علی و فاطمه را محاکمه کند که بد اخلاقی کردی و دعوت مردمی مظلوم را اجابت نکردی ...
6-حر و سیاهش راه را بر امام بستند آنان یاران عبیدالله زیاد بودند چرا امام به حر میفرماید با سپاه خود نماز میخوانی یا به نماز جماعت ما می پیوندی ؟در کجای تاریخ فرمانده ای از فرمانده سپاه دشمن چنین پرسشی میکند ؟و در کجای تاریخ یک فرمانده به فرمانده سپاه دشمن اقتدا میکند ؟چرا امام چنین کرد و چرا حرو سپاهش به امام اقتدا کردند ؟این حادثه بی بدیل را هم باید از دو سو مورد ملاحظه قرار داد اول از سوی امام حسین (ع)که به محض روبرو شدن با سپاه حر که به شدت تشنه بودند از آنهابا آب پذیرایی فرمود قطعا این حرکت اخلاقی امام برحر و سپاهیانش بی تاثیر نبود واز سوی حر چند نکته حائز اهمیت است.
1- حر اصولا یک شخصیت سیاسی نبود و از جریاناتی که پیش آمده بود هیچ اطلاعی نداشت اظهار بی اطلاعی حر از نامه های مردم کوفه دلیل محکمی برای این مدعاست 2- ماموریت حر جنگ با امام نبود شاید اگر از اول به او گفته بودند که قصدشان به شهادت رساندن امام است حر این ماموریت را نمی پذیرفت زیرا از تعبیری که او در مورد حضرت زهرا (س)بکار می برد معلوم است که احترام خاصی برای خاندان پیامبر قاعل است و مقام و مرتبه معنوی اهل بیت را به درستی واقف است سپاه حر و بسیاری از افراد لشکر کوفیان که از مردم عادی بودند نیز از عمق قضایا بی خبر بودند و از آنجایی که بیدار کردن مردم و دعوت آنها به سوی فطرت الهی وظیفه اولیای الهی است لذا امام نماز جماعت را فرصتی برای نصیحت و بیدار کردن حر و سپاهش دانست.
لذا از حر دعوت فرمود که به نماز جماعت امام بپیوندد و حر نیز به دلایلی که گفته شد دعوت امام را پذیرفت و امام پس از نماز برای نماز گزاران خطبه ای ایراد فرمود و با آنان اتمام حجت کرد .
ضمنا به همه مسلمانان در همه زمانهای بعد نشان داد که همیشه کافران کشنده مومنین نیستند بلکه گاهی (و چه بسیار )پیش می آید نماز گزاری نماز گزار دیگر را بکشد ! زیرا هر نمازی نماز نیست!
7-آیا امام(ع) انگیزه تشکیل حکومت نداشت ؟ بر امام فرض است که امت را به راه راست و صراط مستقیم هدایت کند .
از آنجایی که مقدمه واجب ، واجب است لذا بر امام فرض است که ابزار کار خود را که یکی از آنها قدرت است فراهم سازد پس تلاش برای بدست گرفتن قدرت از امام دور از فرض نیست علاوه بر این حضرت ابا عبدالله (ع) بارها بر لیاقت خود و بی لیاقتی یزید برای رهبری مسلمین تصریح فرموده اند و ولایت بر امت پیامبر را حق مسلم خود می دانند.
اما اینکه در این سفر امام قصد تشکیل حکومت داشته اند و به این قصد حرکت فرمودند جز مفاد دعوتنامه های کوفیان دلیل دیگری در دست نیست شکی نیست که شرایط برای اقدام به تشکیل حکومت اصلا مهیا نبود و این چیزی نیست که امام حسین از آن بی اطلاع باشد به همین دلیل فرمود انی لم اخرج اشرا و بطرا و مفسدا و ظالما (یعنی حساب من را از کسانی که به انگیزه های پست دنیوی خروج می کنند جدا کنید )
انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی و آن آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر سیره جدی رسول الله و ابی علی ابن ابیطالب و نکته دیگر اینکه امام از راه معمولی که همه میروند قافله خود را (که در میان آنان زن و کودک بسیار بودند )پیش برد در صورتی که اگر قصد کودتا یا شبیخون بر دشمن را داشت باید اول عده و عده لازم را مهیا می فرمود بعد از بیراهه و دور از چشم دشمن می رفت و نکته آخر اینکه به هر مکانی که میرسید برای مردم سخنرانی میفرمود این نیز کاری خلاف عرف کودتا چیان و کسانی است که بدنبال کسب قدرتند .