امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
پايگاه اجتماعي آقاي روحاني در سال۹۶ چه تغييري با پايگاه اجتماعي ايشان در سال۹۲ كرده است؟ آيا حاميان اجتماعي آقاي روحاني به همان شكل كه از ايشان در سال ۹۲ حمايت كردند حاضر خواهند بود در سال۹۶ نيز حمايت كنند؟
به نظر من حمايت از آقاي روحاني در انتخابات۹۶ به مراتب از سال۹۲ بيشتر و گستردهتر خواهد بود. دليل اين مساله نيز این است كه عدهاي از همان ابتداي دولت آقاي روحاني تلاش كردند دولت به وعدههاي خود عمل نكند تا جايگاه خود را در بين مردم از دست بدهد. اين گروه از تمام ابزارها و حربهها براي زمينگير كردن آقاي روحاني استفاده كردند و به مرور زمان يك جبهه گسترده عليه دولت تدبير و اميد به وجود آوردند. مردم ايران نيز با آگاهي شرايط كشور را رصد ميكنند و به خوبي از پشت پرده مخالفت با آقاي روحاني آگاهي دارند. به همين دليل نيز در سال۹۶ اجازه نخواهند داد مخالفان دولت به اهداف خود دست پيدا كنند و با حمايت گسترده از آقاي روحاني زمينه پيروزي ايشان را مهيا خواهند كرد. مخالفان آقاي روحاني در طول سه سال گذشته به دو نكته مهم آگاهي داشتند؛ نخست اينكه با توجه به خرابيهاي باقيمانده از دولت گذشته تحقق وعدههاي انتخاباتي آقاي روحاني نيازمند زمان طولاني است و دوم اينكه آقاي روحاني در تحقق مطالبات خود اختيارات كامل ندارد و بايد با چانهزني با ديگر نهادهاي قدرت اين اقدامات را انجام دهد. دولت آقاي روحاني تا قبل از اجرايي شدن برجام زير ضربات اصولگرايان قرار داشت و اصولگرايان مرتب عنوان ميكردند كه دولت هيچ گونه دستاوردي نداشته است. اين در حالي است كه در ماههاي اخير كه نتايج برجام تاحدود زيادي مشخص شده اصولگرايان به پستوهاي خود خزيدهاند و در مقابل موفقيتهاي آقاي روحاني سكوت كردهاند. در شرايط كنوني اگر شخص جديدي به رياستجمهوري برسد كشور با مشكلات زيادي مواجه خواهد شد و بسياري از برنامهريزيهاي كشور با مشكلات جدي مواجه ميشود. به همين دليل بهترين وضعيت براي كشور ادامه رويكرد معتدل آقاي روحاني است.
برخي معتقدند انتخاب برخي مديران استاني و همچنين عدم تحقق برخي مطالبات مهم مدني و سياسي سبب سرخوردگي طيفي از حاميان آقاي روحاني شده است. به نظر شما اين سرخوردگي و فاصله در انتخابات آينده به آقاي روحاني ضربه نميزند؟
اين مساله كه برخي از افراد و گروهها نسبت به رويكرد آقاي روحاني انتقاد داشته باشند به معناي گسست و فاصله بين پايگاه اجتماعي و ايشان نيست. بنده نيز انتقادات جدي به برخي عملكردهای آقاي روحاني دارم. آقاي روحاني در طول سه سال گذشته بيشتر انرژي و وقت خود را صرف حل مناقشه اتمي ايران كرد و تمايل داشت پس از فراغت از برجام دست به اصلاحات ديگري نيز در زمينه سياسي و مدني بزند. با اين وجود تا اين لحظه اين اقدامات صورت نگرفته و به همين دليل مورد انتقاد برخي از حاميان خود قرار گرفته است. در جامعه ايران به صورت طبيعي هر رئيسجمهور پس از مدتي با كاهش حمايت پايگاه اجتماعي خود مواجه ميشود. به هر حال در شرايط كنوني آقاي روحاني چهار سال رئيسجمهور كشور بوده و نميتوان انتظار داشت مردم همان ديدگاهي كه در سال۹۲ نسبت به ايشان داشتند در سال۹۶ نيز داشته باشند. در بين اين سالها مردم به بسياري از نقاط قوت و ضعف آقاي روحاني پي بردهاند و بر اساس همين شناخت در انتخابات ۹۶ عمل خواهند كرد.
برخي از اصلاحطلبان حمايت اين جريان از آقاي روحاني در انتخابات ۹۶ را قطعي ميدانند و از سوي ديگر برخي عنوان ميكنند حمايت اصلاحطلبان از آقاي روحاني در انتخابات رياستجمهوري آينده مشروط است. ديدگاه شما دراين زمينه چيست؟آيا اصلاحطلبان به صورت قاطع از آقاي روحاني حمايت ميكنند يا مشروط؟
به نظر من استدلالهاي هر دو گروه صحيح است و من با هر دو گروه موافق هستم. از يك سو اصلاحطلبان بايد حمايت خود را از آقاي روحاني بيشتر كنند و از سوي ديگر نيز آقاي روحاني بايد از اصلاحطلبان بيشتر در مديريت كشور استفاده كند. بدون شك دولت آقاي روحاني يك دولت استثنايي در تاريخ جمهوري اسلامي بوده است. دليل اين مساله نيز اين است كه تقريبا تمام عقلاي جريانهاي سياسي و همچنين اقشار مختلف مردم كه از مديريت احمدينژاد در هشت سال گذشته نگران بودند براي جلوگيري از تكرار به دست گرفتن قدرت توسط تندروها از آقاي روحاني حمايت كردند و آقاي روحاني با شرايط خوبي از نظر پايگاه اجتماعي به رياستجمهوري رسيد. آقاي روحاني در طول سه سال گذشته با اعتدال و ميانهروي بين جريانهاي سياسي يك نوع بالانس معقول به وجود آورد تا به اين وسيله از دوقطبي شدن جامعه جلوگيري كند. دولت آقاي روحاني برخلاف دولت اصلاحات از اصولگرايان معتدل نيز استفاده كرد. اين در حالي بود كه در دولت اصلاحات تنها اصلاحطلبان حضور داشتند و اصولگرايان بيشتر به عنوان منتقد دولت عمل ميكردند. آقاي روحاني قصد داشت با بازي دادن به اصولگرايان در راستاي مطالبات هر دو جريان سياسي حركت كند. با اين وجود ايشان اين نكته را فراموش كرده بودند كه به صورت همزمان نميتواند به مطالبات هر دو جريان سياسي پاسخگو باشد. از نظر سياسي هيچ دولتي نميتواند همه جريانهاي سياسي را از خود راضي نگه دارد. به هر حال برخي از گروههاي سياسي ذاتا حالت اپوزيسيوني نسبت به دولتها دارند و هماهنگ كردن همه اينها زير يك چتر واحد تقريبا غيرممكن است. نكته مهم ديگر اينكه آقاي روحاني بايد در طول سه سال گذشته به اين نتيجه رسيده باشد كه كابينه مختلط كارايي چنداني ندارد و بهتر است كابينه حالت يكدست و همرايي داشته باشد. نكته ديگر اينكه نزديكترين حزب به آقاي روحاني از نظر فكري و سياسي حزب كارگزاران سازندگي است. با اين وجود آقاي روحاني از اعضاي اين حزب در كابينه خود استفاده نكرده است. البته از اين نكته نيز نبايد غافل شد كه حزب كارگزاران در ارتباط با تودههاي مردم مشكل دارد و بايد اين نقيصه را هر چه زودتر برطرف كند. آقاي روحاني نيز بايد قاطعيت بيشتري در برخي زمينهها و از جمله در زمينه سياسي و مدني از خود نشان بدهد. نكته مهم ديگر اينكه اگر اصولگرايان براي حفظ منافع نظام به دنبال شكست آقاي روحاني هستند در يك اشتباه بزرگ تاريخي به سر ميبرند. اصولگرايان بايد اين نكته را در نظر داشته باشند كه حضور آقاي روحاني در قدرت بيشتر از هر فرد ديگري به حفظ نظام كمك ميكند و هر شخص ديگري كه جاي ايشان را بگيرد نظام را با مشكلات بسيار جدي مواجه ميكند. در شرايط كنوني كنار رفتن روحاني از قدرت باعث دلسردي مردم خواهد شد و مردم به اين نتيجه خواهند رسيد كه تلاش در اصلاح برخي از نهادهاي قدرت بينتيجه است و در نتيجه رفتار خود را نسبت به برخي از نهادهاي قدرت تغيير ميدهند.
تحليل شما از رفتار آقاي روحاني به عنوان رئيسجمهور با سه طبقه مرفه، متوسط و پايين جامعه در سه سال گذشته چيست؟آيا آقاي روحاني موفق شده با هر طبقه اجتماعي براساس مطالبات آنها رفتار كند يا اينكه رفتار ديگري از خود بروز داده است؟
وضعيت جامعه ايران از نظر طبقات اجتماعي بسيار پيچيده است و به راحتي نميتوان در اين زمينه اظهارنظر كرد. در دهههاي اخير طبقه متوسط در ايران رشد زيادي پيدا كرده است. با اين وجود اين طبقه هيچگاه به مطالبات جدي و اصلي خود دست پيدا نكرده است. از سوي ديگر طبقات پايين جامعه حضور دارند كه اين طبقه نيز با اينكه وضعيت بهتري نسبت به گذشته پيدا كرده اما اغلب دولتها در تحقق مطالبات اين طبقه ناتوان بودهاند. دولت احمدينژاد در ظاهر توجه زيادي به طبقات فرودست جامعه داشت اما در عمل دست به اقداماتي زد كه وضعيت طبقه فرودست جامعه را بدتر از گذشته كرد. كار به جايي رسيد كه خود طبقه پايين جامعه نيز به اين نتيجه رسيده بود كه ادامه رويكرد احمدينژاد به ضرر اين طبقه است و اگر رويكرد وي در اداره كشور ادامه پيدا كند اين طبقه روز به روز وضعيت ناگوارتري پيدا ميكند. در دولت احمدينژاد فسادها و اختلاسهاي زيادي رخ داد، با اين وجود ايشان با يك كاپشن ساده در انظار عمومي حاضر ميشد به شكلي كه همه فكر ميكردند دولت هم سادهزيست است. در شرايط كنوني نظام جمهوري اسلامي بر سر يك دوراهي قرار گرفته است؛ از يك طرف بايد نشان دهد كه يك نظام تحولپذير و منعطف است كه تحولات را به موقع ميپذيرد و انجام ميدهد یا از طرف ديگر با عدم انعطافپذيري در جهت تحقق مطالبات اقشار مختلف، مردم را از خود مأيوس و نااميد كند. بدون شك طبقه متوسط بيش از ديگر طبقات از وضعيت دولت آقاي روحاني آگاهي دارد و به خوبي متوجه شده است كه مخالفان دولت تلاش ميكنند دولت به اهداف بزرگ خود دست پيدا نكند. مهمترين دستاورد آقاي روحاني حل و فصل مناقشه هستهای ايران با كشورهاي غربي بود كه تا حدود زيادي ديگر نواقص دولت را تحت پوشش قرار ميداد. از سوي ديگر آقاي روحاني سايه جنگ را از سر ايران دور كرد. اين در حالي است كه عدهاي معتقدند چنين سايهاي اصلا وجود نداشته است. با اين وجود به نظر من سايه جنگ هنوز نيز بر سر ايران است اما بسيار خفيف و كمرنگ شده است. به همين دليل بايد به آقاي روحاني يك دوره چهارساله رياستجمهوري ديگر مهلت يا حتي پاداش داد تا بتواند برنامههاي عقلايي خود را به نتيجه مطلوب برساند. در هفتههاي اخير عدهاي عنوان ميكنند برخي وزرا مانند آقاي ظريف ميتوانند جايگزين آقاي روحاني شوند. اين عده اين نكته را فراموش كردهاند كه ظريف زير سايه روحاني معنا پيدا ميكند؛ ظريف بدون آقاي روحاني فردي مانند آقاي متكي است. از سوي ديگر آقاي ظريف وزير آقاي روحاني بوده و ادب سياسي حكم ميكند ايشان با آقاي روحاني رقابت انتخاباتي نداشته باشد. اين در حالي است كه آقاي ظريف فاقد پايگاه اجتماعي گستردهاي مانند آقاي روحاني است.
به نظر شما تغيير سه وزير در حالي كه دولت آقاي روحاني در ماههاي پاياني خود به سر ميبرد با چه اهدافي صورت گرفته است؟آيا معرفي سه وزير اصلاحطلب براي رضايت خاطر برخي منتقدان اصلاحطلب دولت در آستانه انتخابات رياستجمهوري صورت گرفته يا نقطه آغازي بر تغييرات گسترده در دولت است؟
آقاي علی جنتي به همان دليلي بركنار شد كه پيش از اين آقاي مهاجراني بركنار شده بود. به همين دليل اگر مردم از پشت پرده بركناري ايشان مطلع شوند از آقاي روحاني به دليل قاطعيت در اين زمينه تشكر خواهند كرد. از سوي ديگر كابينه آقاي روحاني نياز به تغيير داشت و اين خيلي دير اتفاق افتاد. به نظر من آقاي روحاني بايد در دولت احتمالي دوم خود بيشتر از اعضاي حزب كارگزاران استفاده كند. از سوي ديگر ايشان بايد نسبت به وزارتخانههاي مهم مانند وزرات فرهنگ و ارشاد توجه ويژه داشته باشد و از بهترين گزينههاي خود در اين زمينه استفاده كند. وزراي آقاي روحاني بايد فن سالار و تكنوكرات باشند تا به صورت كاربردي براي مردم خدمات انجام بدهند. اگر قرار باشد در دولت سياست بازي و سياست كاري صورت بگيرد دولت نميتواند پاسخگوي مطالبات مردم باشد. ايران يك كشور جهان سومي بوده كه به مرور زمان خود را بالا كشيده است. با اين وجود هنوز هم يك پاي ما در جهان سوم قرار دارد. ما بايد تلاش كنيم اين پاي خود را نيز از جهان سوم بيرون بكشيم و سطح زندگي خود را به كشورهاي پيشرفته صنعتي نزديك كنيم. آقاي روحاني بايد بين پيشرفت كشور و رويكردهاي دموكراتيك و آزاديهاي سياسي و مدني يك موازنه مثبت ايجاد كند. اگر ايشان موفق شوند در دولت خود اين موازنه را ايجاد كنند به يك رئيسجمهور موفق در تاريخ ايران تبديل خواهند شد. نكته مهم اينكه آقاي روحاني بايد اين موازنه را با ميدان دادن به نيروهاي امنيتي كشور ايجاد كند. به هر حال كشور ما در منطقه پر خطري قرار گرفته و با وجود امنيت و آرامش داخلي است كه ميتوان به پيشرفت و دموكراسي دست يافت وگرنه دموكراسي و آزادي بدون امنيت به هيچ دردي نميخورد. آقاي روحاني با روحيهاي كه دارند هميشه به همه اعتماد ميكنند. اين در حالي است كه نيروهاي امنيتي فاقد چنين روحيهاي هستند و به همين دليل ممكن است رفتارهاي متعارضي از اين دو مشاهده شود. به همين دليل آقاي روحاني بايد از تقابل با نيروهاي امنيتي پرهيز كند و در مقابل به يك نقطه بهينه در مسائل امنيتي دست پيدا كند.
چه اتفاقي در جريان اصولگرايي رخ داده كه از عدم حمايت صددرصدي در انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ به جايي رسيده كه روز به روز خود رابه آقاي روحاني نزديكتر نشان ميدهند و به دنبال ارتباط بيشتر با آقاي روحاني هستند؟
در شرايط كنوني اصولگرايان به اين نتيجه رسيدهاند كه گزينه مناسبي براي رقابت با آقاي روحاني در اختيار ندارند. اصولگرايان تنها ميتوانند آقاي محمدرضا باهنر را به عنوان گزينه نهايي خود معرفي كنند كه ايشان نيز در مقابل آقاي روحاني از شانس كمي براي پيروزي برخوردار هستند. از سوي ديگر سعید جليلي حضور دارد كه بيش از آنكه امكان پيروزي در انتخابات داشته باشد بيشتر ترس به جان مردم مياندازد و به همين دليل كاري ميكند كه مردم بيشتر به سمت آقاي روحاني تمايل پيدا كنند. مهمترين خطري كه ممكن است آقاي روحاني را با چالش جدي مواجه كند معرفي گزينههايي مانند آقاي جهانگيري يا آقاي ظريف از طرف اصلاحطلبان است كه ممكن است در پايگاه اجتماعي آقاي روحاني شكاف ايجاد كند. از سوي ديگر ممكن است حس خويشتندوستي آقاي عارف گل كند و ايشان قصد داشته باشند دوباره در انتخابات رياستجمهوري شركت كنند كه بنده به ايشان توصيه ميكنم از چنين كاري پرهيز كنند. از سوي ديگر اصولگرايان به درستي به اين نكته پي بردهاند كه پيروزي آقاي روحاني در سال۹۶ قطعي است و به همين دليل تلاش ميكنند خود را به آقاي روحاني نزديك كنند. به نظر من اصولگرايان سياست صحيحي در پيش گرفتهاند و با زيركي و هوش بالا در اين زمينه عمل ميكنند. به نظر من آقاي روحاني نيز بايد امتيازاتي به اصولگرايان بدهد تا يك رابطه دوطرفه بين دولت و اصولگرايان به وجود بيايد.