فرزانه یحیی آبادی: در هنگامه آتش و خون و تجاوز همه جانبه ارتش صدام که از همه سو شهر مقاوم آبادان را به محاصره درآورده بود و با زدن پل بر روی رودخانه بهمنشیر، تصرف این شهر استراتژیک را لحظه شماری می کرد، مردم شجاع و شهادت طلب آبادان و رزمندگان سلحشور سپاهی، ارتش و بسیجی با خلق حماسه کوی ذوالفقاری در نهم آبان ۱۳۵۹، بسان ذوالفقار مولا و مقتدایشان علی(ع) در خندق و خیبر بر متجاوزان فرود آمدند و با تار و مار کردن آنان، صدام و صدامیان را در رسیدن به اهداف شومشان ناکام گذاشتند.
حماسه کوی ذوالفقاری، این مقاومت سترگ مردمی که با خون جوانان جسور و جان بر کف آبادان و دیگر دلیرمردان این مرز و بوم به منصه ظهور رسید مصداق عینی آیه شریفه «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره بإذن الله» بود که اندک مردمان و رزمندگان با دستان خالی و حداقل امکانات بر خیل عظیمی از دشمنان با بیشترین امکانات و مدرنترین تسلیحات اهدایی قدرتهای غرب و شرق غلبه کرد، شکست مفتضحانه دشمن در کوی ذوالفقاری آبادان که نقطه عطفی در تاریخ دفاع مقدس و از صحنه های عاشورایی این حماسه جاوید است، این حقیقت را یک بار دیگر به اثبات رساند که با توکل به خدا و سلاح وحدت، معنویت و شهادت می توان بزرگترین تهدیدات را دفع و نقشه شوم دشمن را نقش بر آب کرد.
از ابتدای ورود بعثی ها از مرز شلمچه تا زمان خلق حماسه ذوالفقاری، دشمن همچنان به پیشروی خود در خاک ایران ادامه می داد، اما پس از حماسه ذوالفقاری سیر نزولی پیشروی و پیروزی دشمن شکل گرفت از ابتدای ورود بعثی ها از مرز شلمچه تا زمان خلق حماسه ذوالفقاری، دشمن همچنان به پیشروی خود در خاک ایران ادامه می داد، اما پس از حماسه ذوالفقاری سیر نزولی پیشروی و پیروزی دشمن شکل گرفت و بدین جهت است که می بایست این رخداد بزرگ برای همگان بیان و نشان داده شود. حماسه مردمی ذوالفقاری کلاس درسی برای نسل های کنونی و نقطه عطفی در پیروزی انقلاب اسلامی است، اگر چه دشمن برای سد کردن حکومت برآمده از انقلاب اسلامی که تلفیقی از دین و مردم سالاری بود به میدان آمده بود اما جنگ تحمیلی تنها جنگ در طول تاریخ ایران اسلامی بود که تکه ای از ایران به دشمن واگذار نشد که هر ایرانی باید به این موضوع ببالد.
آبادان در هشتم آبان ماه سال ۱۳۵۹ یعنی زمانی که ۳۹ روز از حمله رژیم بعث عراق به ایران میگذشت، با تلاش نیروهای بعثی برای تصرف این شهر روبه رو بود، در این روز عراقی ها در منطقه ذوالفقاری بر روی رودخانه «بهمنشیر» پل شناور نصب کردند و با عبور دادن قسمتی از نیروهای خود وارد آبادان شدند. نیروهای عراقی به این دلیل منطقه «ذوالفقاری» را برای ورود به آبادان انتخاب کرده بودند که با استفاده از پوشش نخلستانها بتوانند از دید رزمندگان اسلام دور بمانند و به راحتی وارد شهر شوند. با چنین وضعیتی، آبادان در یک محاصره ۳۳۰ درجهای قرار میگرفت و عبور از رودخانه بهمنشیر میتوانست آن را با خطر جدی روبهرو کند.
در حالی که نیروهای خودی سرگرم دفاع و نبرد در جبهه های دیگر بودند و از نقشه های شوم دشمن آگاه نبودند، گروههایی از نیروهای عراقی پس از احداث پلی بر روی بهمنشیر، موفق به عبور از آن شدند که یک اوراقچی بنام «دریاقلی سورانی یانچشمه ای»، که در حاشیه منطقه کوی ذوالفقاری آبادان مشغول کار و زندگی بود به طور اتفاقی متوجه تحرک شبانه سربازان عراقی و عبور از رودخانه بهمنشیر برای یک حمله غافلگیرانه و اشغال آبادان شد. وی با عجله با دوچرخه اش ۲۰ کیلومتر نفس زنان رکاب زد و در طول مسیر با فریادهای خود، مردم و مدافعان را از موضوع نفوذ دشمن به شهر آگاه کرد، مردم پس از شنیدن فریادهای دریاقلی یکی یکی از خانه ها بیرون آمدند و با هر آنچه در اختیار داشتن همچون چوب دستی روانه منطقه ذوالفقاری شدند و دریاقلی که اکنون دوچرخه اش نیز پنچر شده بود دوان دوان خود را به مقر سپاه در آبادان رساند و نیروهای خودی را از حمله عراقی ها آگاه کرد.
تیراندازی نیروهای گشتی عراق به رهگذران
فرمانده محور جبهه ذوالفقاریه آبادان در سال ۵۹ و یکی از فرماندهان سپاه آبادان که شب نهم آبانماه ۵۹ جزو گروه عملیاتی بود، در گفت وگو با خبرنگار مهر اظهار می کند: ارتش عراق پس از آنکه از جاده آبادان ـ ماهشهر عبور کرد به دفعات به سمت نخلستانهای حاشیه بهمنشیر وارد می شد و نیروهای گشتی آنها به طرف رهگذران در این سوی رودخانه تیراندازی می کردند.
سرهنگ «غلامرضا نوروزی» می افزاید: مردم منطقه و نیروهای گشتی سپاه آبادان گزارشهایی مبنی بر مشاهده نیروهای عراقی را در این منطقه داده بودند اما اطلاعات ما کامل نبود و نمی دانستیم که محل استقرار عراقی ها به طور دقیق کجا است، وقتی تحرکات عراقی ها در نخلستانهای شمال بهمنشیر زیاد شد سپاه آبادان تصمیم گرفت یک گروه رزمی شناسایی شامل۵۰ نفر از برادران سپاه آبادان و تکاوران و نیروهای مردمی را جهت پاکسازی حاشیه شمالی بهمنشیر به وسیله لنج به آن سوی بهمنشیر بفرستد که من نیز جزو نیروهای سپاه بودم.
وی اضافه می کند: ما از غروب روز هشتم آبان ماه به داخل گلزار شهدای آبادان رفتیم و در حاشیه جنوبی رودخانه بهمنشیر مستقر شدیم، آن شب تا ساعت چهار صبح منتظر بودیم تا لنجی که قرار است ما را از رودخانه عبور بدهد بیاید، البته ارتباط بی سیمی نیز داشتیم و منتظر بودیم تا خبر بدهند که برای سوار شدن به لنج کنار آب برویم اما تا ساعت چهار صبح ارتباط برقرار نشد و به ما گفتند برگردید و بروید مقر، ما نیز به محل استقرار نیروهایمان رفتیم و چون بچه ها شب را نخوابیده بودند بعد از نماز صبح همگی خوابیدند، هوا روشن شده بود که خبر ورود نیروهای عراقی به ذوالفقاری را آوردند و بلافاصله بچه ها را صدا زدیم و رفتیم سپاه آبادان و از آنجا با اتوبوس تا کنار پاسگاه جاده خسروآباد آمدیم.
نوروزی تصریح می کند: وقتی رسیدیم به جز ما نیروهای دیگری نیز از مساجد آمده بودند، نیروهای شهربانی و ژاندارمری نیز حضور داشتند، عراقی ها تا حاشیه نخلستان پیشروی کرده بودند و به دلیل درگیری که پیش آمده بود همان جا زمین گیر شده بودند، ما با یک گروه حرکت کردیم و وارد نخلستان شدیم با یک گروه از عراقی ها که از یکی از منازل کوی ذوالفقاریه بیرون می آمدند مواجه شدیم به طرف آنها تیراندازی کردیم و درگیری ما با عراقی ها از همین نقطه شروع شد و این درگیری از صبح تا غروب ادامه داشت، بر اثر حملات هماهنگ و پر حجم نیروهای خودی، عراقی ها به سمت حاشیه بهمنشیر عقب نشینی کردند و نیروهای ما در پشت سدبند رودخانه مستقر شدند.
نیروهای نظامی فراوانی در منطقه نداشتیم
یکی از بسیجیان دوران دفاع مقدس نیز در گفت وگو با خبرنگار مهر می گوید: آن روزها موقعیت عجیبی بود، احساس خطر به خوبی قابل لمس بود، زمانی که عراقی ها در هشتم آبان ماه ۵۹ وارد منطقه ذوالفقاری شدند، می گفتیم خدایا چه کنیم، نکند پس از خرمشهر اکنون نوبت آبادان باشد، عراقی ها بسیار به شهر نزدیک شده بودند و حتی به ایستگاه هفت و ۱۲ نیز رسیده بودند، دشمن از سوی روستای سادات وارد ذوالفقاری شدند.
«ثامر چنعانی» افزود: واقعیت امر آنست که ما در روزهای اولیه جنگ، نیروهای نظامی فراوانی را در منطقه نداشتیم و قریب به اتفاق نیروها از مردم بودند، مردمی که جانانه ایستادند و مقاومت کردند، هنگامی که آبادان به محاصره عراقی ها درآمد، جوانان ما یک صدا فریاد می زدند که اگر سرمان برود نمی گذاریم شهرمان از دست برود.
وی ادامه می دهد: صحنه های بسیار عجیبی در این ایام خلق شد، می دیدیم که مادر دست فرزندش را گرفته و با سنگ روانه ذوالفقاری می شد تا به گفته خود مقابل دشمن بایستد و نگذارد دست دشمنان به شهرش برسد، آن روزها هنوز نیروهای مسلح، نظامی و سپاه چندانی در منطقه حضور نداشتند و اتفاقات زیادی در روزهای حماسه، ایثار و شهادت از بدو ورود عراقی ها تا زمان سازماندهی مردم و ورود نیروهای نظامی و سپاهی به منطقه رخ داد که مهمترین آنها نخستین شکست عراقی ها در ۹ آبان ماه سال ۱۳۵۹ و توسط نیروهای مردمی آبادان در «حماسه ذوالفقاریه» بود.
مردم شهرشان را ترک نکردند
مدیر مرکز فرهنگی دفاع مقدس خرمشهر عنوان می کند: در مدت زمان ۴۰ روزی که از ورود عراقی ها به خاک کشورمان می گذشت به جز چند پاتک از سوی نیروهای خودی، عراقی ها بدون وقفه و هر طور که دلشان خواست در منطقه جولان دادند و پیش رفتند، تا اینکه مردم مقاوم و صبور آبادان با همراهی اندک نیروی نظامی موجود در منطقه توانستند با خلق حماسه ذوالفقاریه که در زمان محاصره دشمن انجام شد، عراقی ها را زمین گیر کنند و طعم تلخ شکست را به آنان بچشانند، پس از خلق حماسه ذوالفقاریه با محوریت مردم آبادان، عراقی ها مجبور به عقب نشینی از سوی رودخانه بهمنشیر شدند.
آبادان تنها شهری بود که در دوران هشت سال دفاع مقدس، به مدت یک سال در محاصره دشمن بعثی قرار داشتچنعانی افزود: نکته جالب توجه در این موضوع آنکه مردم آبادان به رغم محاصره کامل شهرشان هیچگاه شهرشان را ترک نکردند، آبادان تنها شهری بود که در دوران هشت سال دفاع مقدس، به مدت یک سال در محاصره دشمن بعثی قرار داشت اما به دلیل حضور، مقاومت، ایثار و از جان گذشتگی مردمانش، عراقی ها نتوانستند آن را به تصرف خود در بیاورند.
وی با اشاره به حضور روحانیون در دوران دفاع مقدس و محاصره آبادان در شهر، یادآور می شود: غیرت، ایمان قوی و حضور روحانیت در میان مردم همه دست به دست هم داد تا مردم زمزمه ماندگاری را به بهترین شکل ممکن به منصه ظهور برسانند، آبادانی ها ماندن، دفاع کردند و نگذاشتن شهرشان سقوط کند
وی تصریح می کند: یکی از فرماندهان عراقی که در بحث محاصره و گرفتن آبادان ماموریت داشت وقتی به دست نیروهای مردمی دستگیر شد در گفتگویی دلایل عدم توانمندیشان در گرفتن آبادان را این چنین شرح می دهد که «صدام به آبادان حساس بود و همواره دستور تصرف آبادان را می داد، چندین بار با من که به عنوان فرمانده عملیات در آبادان بودم به طور مستقیم تماس گرفت و می گفت چرا پیشروی نمی کنید و شهر را نمی گیرید، من گفتم آبادان مملو از نیرو است» و این در حالی است که در آن وهله نیروی آموزش دیده چندانی در شهر نبود و بیشتر آنانی که در مقابل عراقی ها ایستادند از مردم بودند.
آبادانی ها پیشانی انقلاب را نورانیت بخشیدند
یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس نیز در گفت وگو با خبرنگار مهر اظهار می کند: مردم آبادان با ایستادگی و پایداری خود در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح در واقع ولایتمداری و پایبندی خود به انقلابشان را نشان دادند.
سرهنگ «عبدالرضا قاسمی زاده» می افزاید: آبادانی ها با پایداری و مقاومت جانانه خود در واقع پیشانی انقلاب اسلامی را نورانیت بخشیدند و به طور واقع با مقابله با چنین ارتشی حماسه ای بزرگ آفریدند که در تاریخ دفاع مقدس بی نظیر است.
وی بیان می کند: ۳۴۵ روز آبادان در محاصره دشمن بود اما مردم شهر و دریارشان را ترک نکردند، آبادانی ها در کنار سایر رزمندگان اسلام که از شهرهای مختلف کشور آمده بودند برای جلوگیری از سقوط شهرشان ایستادگی و مبارزه کردند، و دشمن به رغم محاصره شهر به شکل نعل اسبی، اما هیچگاه موفق به تصرف آن نشد و نخستین شکست ارتش بعث عراق در کوی ذوالفقاری رخ داد و عراق مزه تلخ شکست را در حماسه ذوالفقاری زمانی که به عقب رانده شدند، چشید.